سلام و احترام و وقت بخیر
از روز اولی که در این مرز و بوم، اجازهی شرعی عمل تبطیق جنسیت و بازتأیید جنسی از سمت رأس حاکمیت به عنوان اولین رهبر دینی در دنیا، صادر شد (سال ۱۳۴۳) تا همین امروز، پذیرش این مسئله توسط اطرافیان دور و نزدیک این عزیزان، دشوارتر از هر کاری به نظر میرسد.
کمی هم باید حق بدهیم، اصلا موضوع آسانی نیست؛ خاصه در بافتار فرهنگی ایران! اما مگر رسالت هنر چیزی جز تبیین موضوعات پیچیده و روشنگریست؟ چقدر هنر به انحاء مختلف از جمله نمایش را در خدمت موضوعات دست دوم -ولو محترم- در آوردیم و چقدر به مسائل اصیلی مانند دغدغهی "ظعیان" پرداختیم؟
پاسخهای ناامیدانه به این سؤالات ناشی از انفعال در حوزهی سیاستگذاری فرهنگیست اما جامعه منتظر نمانده و نمیماند. امروز مدیون امثال سپنتای
... دیدن ادامه ››
عزیز هستیم که علیرغم تمام مشکلات و سختیها، با غرور و سربلندی پرچمدار رسیدن رسالت هنر به سرمنزل مقصود هستند.
امیدوارم صحنهی تئاتر بیش از پیش به تبیین واقعیات، از بین بردن کلیشههای غلط و روشنگری پیرامون این موضوع مهم و بسیار مهم، بپردازد.
----------
اما یک نقد کوتاه! نقدی برآمده از نقطه قوت اجرا! "طغیان" چیزی بین تئاتر و نمایشنامهخوانی بود. تسلط فوقالعادهی بازیگران به متن و بازی خوب آنها، متن نمایشنامه را به یک اکسسوار اضافه تبدیل کرده بود و گویا بازیگران منتظر فرصتی بودند تا از شر آن راحت شوند. گمان میکنم حذف پیاس و اجرا در قامت تئاتر با حتی سادهترین میزانسن ممکن، اندک سکته در اجرا را برطرف کند. در کنار سپنتای عزیز و خانم داوودنژاد گرامی، بازی جناب هورسان و خانم امیرکافی بسیار درخشان و تأثیرگذار بود.
----------
و حرف آخر اینکه عمیقاً از این اجرا لذت بردم؛ با آرزوی بهترینها برای تکتک کسانی که برای "طغیان" قدمی برداشتند.