خداقوت به بازیگرها و عوامل جیمی جامپ ⚽
🔸طراحی صحنه متناسب با کار بود و ساده اما کاربردی بودنش رو بسیار پسندیدم.
🔹طراحی لباسها مناسب بود و به القای کاراکترها به مخاطب کمک میکرد.
🔸متن از این جهت که یک موضوع و تاثیر اون در زندگی چند نفر رو نشون میداد، برام جالب بود.
🔹چند دقیقهٔ اول نتونستم با کار ارتباط بگیرم، اما از یه جایی به بعد داستان منو با خودش همراه کرد و برام جذاب شد.
🔸کار مینیماله و اگه دنبال کردن یک روایت براتون جذابه، میتونید به تماشا بشینید و لذت ببرید. 🤍🌱
خداقوت میگم به اعضای نمایش مدهآ
با احترام به همهٔ کسایی که برای این کار زحمت کشیدن، به نظر من این زحمات و انرژی، اونطور که باید به ثمر ننشسته بود.
به جز شروع کار که موسیقی و کار با چراغ قوهها برام جالب توجه بود، از بقیهٔ نمایش لذت نبردم.
داد زدنهای زیاد شخصیت مدهآ، برای منِ مخاطب کمی آزاردهنده بود.
طراحی لباس کاراکتر مدهآ به نظرم خیلی مناسب بود، اما لباس بچهها بیشتر مناسب حرکات فرمشون بود، نه کاراکترشون. و انتظارم از لباس کاراکتر پادشاه چیز دیگهای بود.
امیدوارم تجربهٔ این کار، کمک کنه تا کارهای بعدی خانم شادپوری درخشانتر باشه 🌱💚
خداقوت به آقای آزموده، آقای پاکزاد، خانم فتحی و تمام اعضای نمایش «جایی در میان خوکها»
متنهایی که مخاطب رو به اندیشیدن وادار میکنن، برای من دوستداشتنی و محترمن. بازیها هم از نظر من به اندازه و دلنشین بود. دکور، نورپردازی و موسیقی هم از نظر من در خدمت کار بود. حتی فضای کوچیک سالن اجرا هم به من کمک کرد تا با فضای نمایش بهتر همراه بشم. اجرایی که بعدش با حال خوب بیرون اومدم و بسیار خوشحالم از لحظاتی که اونجا گذروندم.
تنها پیشنهادم استفاده از کیوآر کد به جای چاپ تراکته.
درخششتون روزافزون 🩷💐
خداقوت به اعضای تیم نمایش آخرین سهشنبهٔ سال
برای من این ژانر و موضوع تازگی داشت و از تماشا کردنش لذت بردم.
❤️💐
من این کارو دیدم و از تجربه کردنش لذت بردم. میگم تجربه کردن، چون مخاطبان در این نمایش، فراتر از یک تماشاچی هستن.
از اون کارایی بود که دوست دارم دوباره ببینم 💜
درود
دیروز کار رو دیدم. به نظرم خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیاد میتونست بهتر باشه. از نظرم کار در حد اجرای عمومی و بلیط فروشی نبود. طوری که انگار داشتم اجرای بچه های دبیرستانی رو در مدرسه میدیدم.
موضوع خوبی انتخاب شده بود اما متن، بازی ها، صحنه پردازی، نورپردازی و همه چیزِ نمایش اونقدر ساده و ضعیف بود که هیچ اثرگذاری نداشت. طوری که همون تایم کوتاه رو تا پایان کار، به سختی سپری کردم و خیلی بهم بد گذشت.
یه اتفاق خیلی خیلی بدی که افتاد این بود که وسط کار دو بار صدای خیلی بلندی از شکستن شیشه پخش شد. صدا به قدری بلند و خارج از استاندارد بود که من و دوستام به طور ناخودآگاه از جا پریدیم و من تا چند دقیقه قلبم تند میزد و بعد از اون تمرکزمو از دست دادم. چون فکر کردم واقعا یه اتفاقی افتاده و سقف سالن داره رو سرمون خراب میشه.
تنها نکتۀ مثبتی که به چشمم اومد لباسهای بازیگرا بود که با هم هماهنگ بودن اما با تم کار ناهمانگ. لباس های شیک اینچنینی از نظرم مناسب شخصیتهای کار نبود. من فکر میکنم اگر لباس ها وصله پینهای و پاره پاره میبود انتقال حس بهتری صورت میگرفت.
خلاصۀ کلام اینکه متاسفانه اصلا راضی نبودم. امیدوارم به موضوعاتی اینچنینی بهتر پرداخته بشه.
به امید پیشرفت و بهروزی.
دو بار به تماشای این نمایش نشتم و بسی لذت بردم. کمیتۀ نان روایتگر یک تکه از زندگیست که غصه ها و شادی ها کنار هم، کار رو زیباتر و واقعی تر میکنه. سبک واقع گرایانۀ کار باعث میشه که برای عموم تماشاگران قابل درک و دلنشین باشه. خداقوت به تمام اعضای گروه تئاتر کمیتۀ نان.