در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهسا مهدی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:38:21
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به محض اینکه دیدم از باغ کتاب اجرا به لبخند منتقل شده بلیت رو خریداری کردم و چه تصمیم خوبی چون واقعا باغ کتاب فوق العاده بد مسیر هست.
در مورد خود کار بازی های خوب و یکدستی رو شاهد هستیم با طراحی لباس درخشان و نور و موسیقی متناسب ولی مشکل اصلی من با ریتم هست.
ریتم نامنظمی که چندین بار باعث شد حس کنم تئاتر تموم شده ولی دیدم اشتباه کردم و هنوز ادامه داره. به نظرم اگه تایم کوتاه تر بشه کمک زیادی به انسجام بیشتر اثر میکنه.
در مورد توضیح پیش از اندازه مفهومی کلی نمایش هم که باره ها بهش اشاره میشه (از انتظار بیهوده) به نظرم لزومی نداره واقعا و چیزی هست که از خود داستان اصلی مشخصه مخصوصا زمانی که تایم لپس رو میبینیم.
در کل نمایش محترمی هست با بازی های درخشان دوستان که به خوبی کاراکتر رو برای خودشون کردن اما قطعا مخاطبان خاص خودش رو داره و نمیشه به همه پیشنهادش داد مخصوصا کسانی که با ریتم کند سریع حوصلشون سر میره.
درخت طراحی شده و انعکاس ماه واقعا زیبا بودن❤️
خسته نباشید به همه عزیزان و به امید کارهای آینده.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اعتبار هر تصمیم از اختیار میاد.
...کن هریسن...
چقدر خوشحالم شروع تئاتر دیدنم در سال جدید با این نمایش بود.
بازی های خوب و یکدست مخصوصا بازی نقش اول جناب زارع که کاملا کاراکتر رو برای خودشون کرده بودن.
دکور جمع و جور و خلاقانه که حتی کوچیکترین جزئیات هم درش لحاظ شده بود و موفق در نشان دادن محیط بیمارستان.
طراحی نور، لباس و موسیقی متناسب.
ریتم خوبی که باعث نشد برای لحظه ای حتی گذر زمان رو حس کنم.
واقعا لذت بردم و خدا قوت به همه ی شما عزیزان.دیدن چهره جوان کارگردان برام در انتهای کار خیلی شیرین بود.
به امید کارهای آینده❤️
به شدت پیشنهاد میشه با پنج ستاره درخشان.
ایده ترکیب دو نمایشنامه مخصوصا نحوه نشون دادن داستان ریچارد سوم واقعا جالب و خلاقانه بود.
بهترین بازی متعلق به کالیگولای اول یعنی حمید صدری بود که واقعا با قدرت بدنی و بیانشون در صحنه میدرخشیدن و بعد از ایشون کالیگولای دوم، ولی بازی باقی دوستان متاسفانه یکدست و واقع پذیر نبود.
طراحی لباس خوب و طراحی نور، موسیقی و صدا عالی بود(البته روزی که من اجرا رو دیدم صدای مسجد از صدای بازیگران هم رساتر بود و بدون اغراق حدود یه ربع ادامه داشت!)
به نظرم طنز زیاد صحنه ی به پادشاهی رسیدن ریچارد سوم باعث کم شدن کیفیت کلی کار میشه اما قابی که در پایان اجرا شکل گرفت یکی از بهترین قسمت های نمایش بود!(نمیتونم از چرخش دو شخصیت اصلی در ابتدای کار هم غافل بشم که واقعا صحنه ی چشم نوازی رو خلق کردن)
در کل خسته نباشید به کل گروه و به امید کارهای آینده
بعد از تجربه دشمن خدا نمیتونستم این کار رو نادیده بگیرم.
در نگاه اول دکور خیلی برام دوست داشتنی بود و کاملا فضای پادگان رو به زیبایی تداعی میکرد.ولی همچنان معتقدم میشه جایگذاری بهتری رو برای تخت های وسطی در نظر گرفت چون در صحنه های مهمی باعث بلاک شدن بازیگران میشد.
بازی های روان و خوبی رو شاهد بودیم از جمله جناب عراقی، برقعی، عربی و .... که اجرای واقع گرایانه تری نسبت به باقی دوستان داشتن اما متن کار متوسط بود و شگفتی خاصی نداشت.با این وجود داستان ریتم خوبی رو جلو رفت و دیدن کار برای من لذت بخش بود.
در مورد مانتیور هم برای من باعث حواس پرتی میشد و لزومی در وجودش نمیدیدم چون چیز خاصی برای ارائه بیشتر نداشت.(جز صحنه آخر)
خسته نباشید به همه دوستان و به امید کارهای آینده
در ابتدا فکر کردم تنها مشکلی که باهاش در ردیف اول روبرو باشم دود سیگار باشه ولی زوج کنار دستی میانسال با چک کردن گوشی اونم با نور زیاد ،خوردن ویفر،حرف زدن های گاه و بی گاه و بیان چندین باره ی جمله ی : وای خوابم گرفته ها!! با خمیازه های بلند باعث شدن دود سیگار صحنه ی اول جزئی ترین مشکل باشه!
میتونستم خیلی بیشتر از این کار لذت ببرم اگه هر چند دقیقه یکبار تمام رشته ی تمرکزم پاره نمیشد...
۴ روز پیش، چهارشنبه
ممنونم از نظرتون🙏🏼🌹
۴ روز پیش، چهارشنبه
خیلی ممنونم 💫🙏
۴ روز پیش، چهارشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تقریبا از اواخر فروردین که استارت دوباره تئاتر دیدن رو زدم متوجه شدم همزمان دارم تاب آوری رو به طرز جدی و از روی اجبار تمرین میکنم!
تاب آوری و سعی بر حفظ تمرکز با اینکه کنار دستتت زوجی هستن مملو از عشق که هیچ جا جز سالن تئاتر رو برای ابراز اون از طریق شیوه های مختلف بغل کردن و..... پیدا نکردن؛ همزمان که تماشاگر صندلی پشتی ممکنه بابا لنگ دراز باشه که بعد از چندین بار تغییر فرمت جایگذاری پاهاش هنوزم داره با ضربات متعدد دیسک کمر احتمالی رو بهت هشدار میده و نتونسته با خودش و پاهاش به صلح برسه.
...تاب آوری و سعی بر حفظ تمرکز که ایندفعه بازم کنار دستت یک زوج هستن ولی از نوع میانسالش که ذره ای براشون مهم نیست چرا کل سالن تاریک و ساکت هست پس هر از گاهی گوشی پر نورشون رو چک میکنن و با خیال راحت حتی گشنشون بشه با کلی مشقت و درگیری توی کیفشون میگردن تا نه تنها یک شکلات کوچیک بلکه یک ویفر پر سر و صدا بیرون بکشن که وقتی حتی جلدش رو باز کردن ختم غائله ای بر سر و صدایی که ایجاد کردن نباشه و با قرچ قرچ خوردن ویفر به روند ساییدن اعصاب بقیه تماشاگران ادامه بدن!
آیا این پایان کار هست...نه! حالا باید چندبار پشت سر هم خمیازه بکشن و به صورت استمراری بهم یاد آور بشن: وای خوابم گرفته ها....(با توضیح اینکه تایم کلی اجرا یک ساعت هست!)
...تاب آوری و تمرین تمرکز از دست دوستانی که اصرار دارن هر صحنه ای رو که میبینن برای هم و در طول اجرا بلند بلند توضیح بدن ولی علاقه ای به ... دیدن ادامه ›› حمام کردن ندارن!

4 اجرا در کمتر از یک ماه و میتونم بگم فقط در طول یک اجرا بدون اینکه مجبور باشم مغزم رو مجاب کنم که باید تمام اتفاق های عجیبی که در اطرافش در حال وقوع هستن رو بلاک کنه تا بتونه بفهمه در نمایشی که براش هزینه کرده چه اتفاقی در حال افتادن هست و افسوس و صد افسوس دیگر از تربیتی که والدینم منو به اون عادت دادن که حتی بعد از یک ساعت چه بسا بیشتر شکنجه شدن و صد ها اشاره غیر مستقیم بازم نتونم به خودم اجازه بدم که رو در رو به این افراد بی فرهنگ انتقاد کنم!
البته امیدی هم به درک و شعور خودشون ندارم و تجربه ثابت کرده حتی وقتی مستقیم و در کمال ادب کارهای نادرست بهشون ابلاغ میشه رفتار مغرضانه ای رو در پیش میگیرن!
پس تاب آوری....تمرین تمرکز....شاید هم تصمیم برای نادیده گرفتن تربیت چندین ساله و آماده جنگ روانی بعد از هر نمایش با تماشاگران بی فرهنگ؟!(تمام رسالت تئاتر برای من ذره ای دور شدن از زندگی واقعی هست و اگه همونم بخواد باعث درگیری و بحث بشه که دیگه واویلا!)

پیشنهاد من چند دقیقه تذکر کامل در ابتدای هر نمایش هست!حالا هر چقدر خسته کننده یا از نظر بعضی دوستان بی ادبانه، که یعنی چی میگید گوشی رو خاموش کنید؟!یعنی چی میگید در طول اجرا حرف نزنید و خارج نشید؟!یعنی چی میگید خوراکی نخورید؟!مگه ما بی شعوریم که ندونیم اینا رو؟!
شما نه دوست عزیز ولی بیشعورهای زیادی در بین ما هستن که وقتی چراغ های سالن خاموش میشه تازه چراغ های اونا روشن میشه!

یادم رفت به صدای طولانی و مستقیم قرآن و اذانی اشاره کنم که خیلی واضح در سالن قشقایی به گوش میرسه.
تجربه جالبی بود شک و تردید کالیگولا(صحنه خالی و ساکت با دو بازیگر در کم دیالوگ ترین حالت ممکن) با صدای بک روحانی و گوش نواز قرآن که بدون ذره ای اغراق تا یک ربع ادامه داشت.....تاب آوری و تمرین تمرکز!
۴ روز پیش، چهارشنبه
عصبانیت ناشی از این قبیل رفتارها یک طرف ماجراست!
مسئله ی بُهت آور؛ بی توجهی و بی مسئولیتی عمیق در بین گروه های تئاتری و عوامل اجرایی در خصوص تذکرات سفت و سخت تر ابتدای اجرا هست!
صریحا عرض میکنم که با توجه به فضای تماشاگری امروز تئاتر، می بایست در ابتدای نمایش حتی گفت: "لطفا حین اجرا صحبت نکنید!"
این گزاره ای که چندسال پیش امری بدیهی در بین تماشاگران بود، امروزه عمیقا نیازمند تذکر است! ... گذشت دورانی که صدای ژاله علو در این خصوص کفایت می کرد و یا بعضا غیرضروری بود!
بله؛ امروز ساده ترین مسائل را باید به تماشاچی های اینستاگرامی تذکر داد!!!
۴ روز پیش، چهارشنبه
پیمان لسان
عصبانیت ناشی از این قبیل رفتارها یک طرف ماجراست! مسئله ی بُهت آور؛ بی توجهی و بی مسئولیتی عمیق در بین گروه های تئاتری و عوامل اجرایی در خصوص تذکرات سفت و سخت تر ابتدای اجرا هست! صریحا عرض میکنم ...
کاملا موافقم.
در اجرای اخیری که شاهد بودم (کالیگولا) کارگردان محترم این وقت رو لحاظ کردن و تمام تذکرات از قبیل
(خاموش کردن گوشی ، حرف نزدن ، خوارکی نخوردن ، عکس برداری و ...) رو تک به تک نام بردن و بعد در کامنت ها دیدم دوستانی معترض شدن که این رفتار زشت بوده و وقتشون گرفته شده!
چه بسا با همین تذکرات هم باز شاهد تکرار این مسائل هستیم و من واقعا این فاز روشنفکری بعضی افراد رو که نیاز به هیچ تذکری نیست رو درک نمیکنم!
۴ روز پیش، چهارشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام، جناب سلیمانی ممنون میشم یک روز رو سانس متفاوت براش در نظر بگیرید چون مطمئنم دوستان زیادی هستند که مثل من این تایم مناسبشون نیست.
خانم مهدی عزیز ... با تمام توان و امکان سعی مان را می کنیم. امیدوارم شرمنده شما و این دسته از عزیزان نشویم.
۲۰ فروردین
کورش سلیمانی
خانم مهدی عزیز ... با تمام توان و امکان سعی مان را می کنیم. امیدوارم شرمنده شما و این دسته از عزیزان نشویم.
خیلی متشکرم.
۲۰ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر خوشحالم که از باغ کتاب اومدید لبخند!حتما سال جدید رو با این نمایش شروع میکنم.
مهسا جان دیدیش حتما نظرت رو بگو بیزحمت
۲۷ اسفند ۱۴۰۳
زهرا خلیلیان
مهسا جان دیدیش حتما نظرت رو بگو بیزحمت
حتما زهرا جان✨️
۲۷ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از وقتی خبر این اجرا به گوشم خورد میدونستم توی لیست تماشای من هست.
اول اینکه تجربه جدید اجرای 7 ساعته تئاتر منو یاد تئاتر Angels in America انداخت که موقع دیدنش توی دلم میگفتم : منم دوست دارم این حس زیست طولانی در نمایش رو با تئاتری در ایران تجربه کنم و بعد خود داستان برادران کارامازوف که همیشه بخاطر متن سنگین و طولانیِ کتاب خوندنش رو به تعویق انداخته بودم.
من تا به الان دوبار به تماشای کار نشستم و میتونم بگم حتما توی سال جدید هم تکرارش میکنم.
فرم اجرا برای من تجربه خیلی خاص و جالبی بود.دوستی توی صحبتاشون به اصطلاح (اردوی تئاتری) اشاره کردن و خود این تعریف دلیلی شد برای تکرار تماشای کار.
واقعیت اینکه من دوستان رو قبل از این اجرا نمیشناختم ولی در طول کار عزیزانی هستن که با ورودشون به صحنه سنگینی و قدرت خاصی به نمایش اضافه میکنن.
مسلما شیرین تر فرد سجاد حمیدیان هست که واقعا با وجود طنازی هاش نمیشه اونطور که باید از فئودور متنفر شد و بعد بیان میلاد شجره و اکتهای بدنی و صدای حامد رسولی که زمان ورودش واقعا جو فضا عوض میشه و همونطور که میگم لول کار بالاتر میره.
واقعیتش دوست داشتم طراحی لباس بهتری برای کار صورت بگیره چون واقعا پتانسیلش وجود داشت اما چقدر میتونه جذاب باشه که تئاتری شما رو مجذوب ادبیات ... دیدن ادامه ›› کنه!
من بار اول بدون هیچ پیش زمینه ای به تماشای کار نشستم و تونستم تقریبا 90 درصد داستان رو دریافت کنم و نکات مبهمی که داشتم سر دوستانی بود که ایفای چند کاراکتر رو بر عهده داشتن که همون هم با خوندن یک خلاصه مختصر در مسیر برگشت برام واضح شد.
امان الان در حال گوشی دادن کتاب صوتی برادران کارامازوف هستم و بگذریم که تمام صحنه ها با شمایل دوستان حتی صداشون توی ذهنم نقش میبنده، متوجه شدم که چقدر کامل این متن و شخصیت ها رو درک کردن و تونستن به زیبایی تمام اون رو به نمایش بگذارن.
توی پارت آخر واقعیتش به نظرم آواز خوندن های زیادی داریم که نمونه های ایرانی میتونن حذف بشن چون همون بار اول برای مخاطب جالب هست و در واقع کار خودش رو انجام داده و تکرارش جالب نیست و بعد ترکی و آلمانی حرف زدن که منه مخاطب رو که متوجه هیچ کدوم نمیشم از فضای نمایش دور میکنه(شاید اگه ترکی حرف زدن در حد یک جمله باقی میموند حتی جالب تر هم میشد).
در کل کاری هست که زحمت زیادی بابتش کشیده شده و دیدنش رو به همه تئاتر دوستان توصیه میکنم چون واقعا پکیج کاملی از متن،بیان،بدن_حرکت و موسیقی هست و نمیدونم کی دوباره امکان زیست همچین تجربه ای پیش خواهد آمد.
خسته نباشید به همه دوستان❤️مرسی بابت پذیرایی دوست داشتنی و بروشور کامل که برای مخاطب احترام قائل شدید✨
انقدر این کار به دلم نشست که رفتم و فیلم تئاتر پسران تاریخ رو در تیوال دیدم و کیف کردم از این همه کیفیت!
اگه ندیدید حتما پیشنهاد میشه❤️
چه خوب که همچین قابلیتی برای بعضی از تئاترها وجود داره که حسرت ندیدنشون روی صحنه رو تا حدی کم میکنه امیدوارم بقیه دوستان هم کاراشون رو به این مجموعه اضافه کنن.
۱۸ اسفند ۱۴۰۳
پسران تاریخ فوق العاده است!
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
واقعا محشر بود❤️خیلی خوشحالم سر کارامازوف با اونم آشنا شدم و دیدمش.کاش همه فیلم تئاترها توی تیوال بود.
۲۰ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی که به تماشای کار نشستم تمام مدت توی دلم میگفتم چه جالب که از این داستان فولکلور که همگی توی بچگی شنیدیم و آواز کودکانه اش رو از حفظ هستیم بشه به این ایده رسید و به این زیبایی نشونش داد.
واقعیتش من تمام تایم اجرا هیچ خستگی حس نکردم چون بازی ها عالی بودن و طراحی صحنه و حرکت بازیگران به بهترین شکل پیاده شده بود جز صحنه آخر که برام نه تنها ترسناک نبود بلکه یه حس وصله ناجور میداد اونم بخاطر نحوه ی پرتاب کردن خون و ....یه جورایی اون افکت میتونست حرفه ای تر اجرا بشه مثل همون المان چراغ.
اما در کل در صحبت با دوستان به نکته ای رسیدم که این طولانی بودن تایم نمایش(آهستگی حرکات بازیگران)میتونه به طاقت فرسایی ازدواج های نامعقول اشاره داشته باشه که چقدر در تایم های مشترک که تفاهمی درش نیست زمان کش میاد.

میخواستم یه تشکر هم از کارگردان هم از مجموعه لبخند داشته باشم چون روزی که من بلیت تهیه کرده بودم به علت ترافیک وحشتناک به اجرا نرسیدم و به من اجازه دادن با همون بلیت در روز دیگر و خارج از ظرفیت به تماشای این کار بشینم🌷
امیدوارم آقای مساوات برای سال آینده شکوفه های گیلاس رو با آقای رسولی تکرار کنن✨
واقعیت تو داره خانواده رو به خطر میندازه!هیچ چیز مهم تر از خانواده نیست!
خانه وا ده
دومین تجربه تماشای اثری از محمد مساوات و لذت بردن از لحظه نخست تا پایان نمایش!
واقعا نمیدونم از کجا باید شروع کنم بس که همه چیز درست،کافی و چشم نواز بود! از گریم فوق العاده یا طراحی لباس بی نظیر؟
از داستان عمیق یا ریتم خوب؟
بازی ها محشر بودن و توجه به کوچیک ترین جزئیات آدم رو شگفت زده میکرد.(عاشق مژه های مادر شده بودم😂 )
واقعا یکی از برترین تئاتر های امسال برای من بود و اگه فرصتش پیش بیاد قصد دارم دوباره هم به تماشاش بشینم.
خسته نباشید به همه دوستان❤️

++توی صحنه سیگار متاسفانه من خودم خیلی اذیت شدم ولی بعد از دوستان شنیدم که اون صحنه حذف شده و حالا صحت این صحبت رو مطمئن نیستم.در کل بخاطر ... دیدن ادامه ›› مشکل تنفسی اصلا موافق سیگار کشیدن روی صحنه نیستم ولی واقعا اگر لزومی به این کار هست و عمق مفهوم یک حالت روانی یا حتی افکت تصویری که به وجود میاره ضروری هست خیلی خیلی ممنون میشیم اگه از سیگار مصنوعی یا وسیله ای با دود بی بو استفاده بشه در هر حال ممنون که نظر مخاطبین و مشکلاتی که مطرح میشه براتون مهم هست🙏🏻
در آخر نتونستم در مقابل وسوسه ام مقاومت کنم و به تماشای تئاتری نشستم که از عنوان کتاب محبوبم بهره میبرد.
خوب باید بگم نتونست توقع منو برآورده کنه ولی نمیتونم از انرژی و بازی خوب محمد شعبانپور هم بگذرم.
درسته در توضیحات عنوان اقتباس آزاد به کار رفته ولی خوب این کتاب به نظرم پتانسیل خیلی خیلی بالاتری داشت ولی در حد شوخی های خیلی دم دستی پایین اومده بود.
دکور اما جالب بود و از همه جذاب تر آیتم ساعت خاصی بود که بیشترین حس نزدیکی به کتاب رو میداد.(واقعا برای چند ثانیه انگار چرخش اون ساعت آدم رو به دنیای جادویی منتقل میکرد)
به نظرم کسایی که کتاب رو نخونده باشن و بی هیچ پیش زمینه ای به تماشای کار بشینن خیلی بیشتر لذت میبرن چون جنبه فانی داره اما برای کسایی که در دنیای کتاب زندگی کرده باشن ناخودآگاه ذهن در حال مقایسه کردن هست و توی این مقایسه صد در صد این تئاتر شکست میخوره.
به امید تجربه های بهتر و مرسی از سانس متفاوت.
امکان یه سانس زودتر هست دوستان؟
اگر منظورتون ساعت اجرا هست، خیر متاسفانه.
۱۱ اسفند ۱۴۰۳
حسین نصیری
اگر منظورتون ساعت اجرا هست، خیر متاسفانه.
چه حیف امیدوارم سال جدید در سالنی مناسب تر و تایمی زودتر باز هم اجرا داشته باشید
۱۷ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش برای پوستر یه مقدار هزینه میکردید
😁 منم نظرم به نظر شما نزدیکه از این حیث که خیلی توی ذوق میزنه!
اصلا پوستر و عکس‌ها در شأن و منزلت این گروه و ما نیست.
۱۹ بهمن ۱۴۰۳
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه،الان دیدم پیامتون رو درباره دیدن نمایش خانواده در تئاتر لبخند ساعت ۱۸:۳۰ سی ام بهمن،و چه خوب من هم الان برای اون سانس بلیط گرفتم شماره تماستون رو لطفا برام بفرستین که راه ارتباطی داشته باشیم برای هماهنگی.
فرنیا شمسعلی زاده
آیدی تلگرام من:farniashams81@
۲۷ بهمن ۱۴۰۳
سلام. خیلی ممنونم.
متن و برداشت خیلی خوب و بازی ها عالی. تعلیق بین واقعیت و کابوس. خیلی لذت بردم.
۱۰ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انقدر این اجرا تمدید شد که من باز عهد باغ کتاب نرفتن بد مسیر رو شکستم! و چه خوب که اینکار رو کردم!
اولش خیلی نگران بودم که نکنه تجربه اون یکی سالن باغ کتاب برام تکرار بشه که حتی با وجود ردیف دوم بودن ولی بازم نصف صحنه رو نمیدیدم اما اصلا این اتفاق نیفتاد و به نظرم هر جا که بشینید کامل میتونید اجرا رو ببینید مخصوصا اینکه صابر ابر همش در حال حرکت هست و با همه سعی میکنه تعامل داشته باشه، جنس تعاملش هم خیلی دوست داشتنی هست و اصلا حس معذب بودن به آدم دست نمیده.
متن رو خیلی دوست داشتم جوری که برام جالب شد خود کتاب و اقتباس های دیگه ای که ازش شده رو هم جست و جو کنم و بعد از اون میتونم با اطمینان بگم این جادوی صابر ابر هست که انقدر این کار رو دوست داشتنی و جذاب کرده!
اون دیالوگهایی که با خشم مستقیم سر مخاطب فریاد میزد و عصبانی بود از شایعات به نظرم حرف دل خودش و همکاراشون بود که به زیبایی تمام از دل داستان بیرون کشیده بود.
میشه گفت بهترین نحو اعتراض به فیلم برداری در حین اجرا یا چک کردن مداوم گوشی توسط تماشاگرا همین هست که گفت:وقتی یکی داره از زندگی خصوصیش پیشت حرف میزنه نباید از گوشیت استفاده کنی و فیلم بگیری و خیانت کنی!(چیزی که توی ... دیدن ادامه ›› ذهنم مونده)
دکور،نور،موسیقی و تعامل با تماشاگرا همه یک پکیج کامل بودن ولی هنوز یه مقدار در مورد فاطمه تقوی توی ذهنم سوال هست.
در کل خیلی دوستش داشتم و پایانش هم خیلی جذاب بود!
ستاره های تیوال برای توصیفش حق مطلب رو ادا نمیکنه چون این اجرا قلبتون رو نوازش میکنه❤️
خود اسم ایمان صیاد برهانی همیشه این اطمینان رو میده که قرار تئاتر خوبی ببینی ولی چیزی که ما دیدیم محشر بود!❤️
در لحظه ورود با یه دکور جذاب و پر جزئیات روبرو هستیم ک خودش حس خیلی خوب و خودمونی بهت میده، مثل اینکه دعوت شده باشی خونه ی دوستت و همین حس آرامش باعث میشه راحت بتونی حدود یک ساعت و نیم روی صندلی ها فوق ناراحت کاخ هنر بشینی.
بازی ها عالی بودن.در کل به نظرم یک سوم اول نمایش برای واضح سازی ماجرا یه مقدار کند هست ولی بعد از اون جوری روی غلتک میفته که نمیتونی چشم ازش برداری.
متن رو خیلی دوست داشتم البته یه مقدار کلمه من زیادی تکرار میشد که درک میکنم میخواست کامل مفهوم رو برسونه ولی خوب یه مقدار این تکرار خسته کننده میشد ولی حس میکنم برای هر کسی که یه مقدار روی خودشناسیش کار کرده باشه این تئاتر خیلی جالب هست!
حس شگفت آوری که حتی خودت هم از چیزی که میتونی بهش تبدیل بشی یا شدی تعجب میکنی!
این درگیری با درونت که نمیخواد قبول کنه طی سالها با توجه به اتفاقاتی که برات میفته و تجربه هایی که از روابط اجتماعیت به دست آوردی از چیزی که میشناختی دور شدی و شخصیت جدیدی درونت شکل گرفته که حتی برای خودت هم غریبه هست ولی مسلما انکارش کمکی ... دیدن ادامه ›› بهت نمیکنه.
به قدری ترسیم این تفکر برام زیبا بود که واقعا دوست دارم دوباره این تئاتر رو ببینم.
اتفاقاتی که درون رویا رخ میداد و جان بخشیدن بهشون خارج از کادر واقعا جذاب بود مخصوصا بخش فیل که خیره کننده اجرا شد.
خسته نباشید به همه که درخشان بودید✨

*فقط ای کاش مثل جمله ای که در نمایش اومد:که ما محکوم هستیم به زندگی .....ما محکوم نبودیم به تحمل صندلی های غیراستاندارد کاخ هنر!
*موسیقی ها دوست داشتنی و پوستر گیرا و کامل! ممنون که اسم آهنگ های استفاده شده رو هم در بروشور ذکر کردید❤️
نمایش کامل یک خانواده ادایی و انتلکت که همه جوره در حال قضاوت کردن همه هستن چون در نظر خودشون عالم دهرن ، ولی پاش بیفته که بخوان با صورتشون معرفی ... دیدن ادامه ›› بشن از ترس به خودشون میلرزن!
همه پشت ماسک و حسابهای مجازی جعلی وقیح و بی پرده حرف میزنن تا موقعی که بخوان خود واقعیشون رو نشون بدن و اون زمان هست که پوچی درونشون رو میشه.
خلاصه که حرف زدن آسونه ولی عمل خود این افراد 180 درجه با حرفشون فرق داره.(یاد پستای افرادی میفتم که خودشون سمی ترین هستن و هر روز به بقیه توصیه میکنن که آدم های سمی زندگیتون رو حذف کنید😂 یا اون فردی که بی مصرف ترین آدمی که میشناسی ولی اینستاش هر روز صبح قهوه به دست داره پست انگیزشی منتشر میکنه!)
نمایش جمع و جور خوبی بود امتیاز من 3.5 از 5
برای من همه چیز متوسط بود و این تنها جمله ای که میشه کار رو توصیف کرد.
تقریبا همون اوایل نمایش داستان به طور کلی لو رفت. شاید هم این عوارض کتابها و سریال های محتوای مشابه باشه که من زیاد باهاشون مواجه بودم.
به طور خلاصه: دکور جالب ، بازی خوب ستاره پسیانی و رامین سیاردشتی تنها ویژگی هایی بودن که این رضایت متوسط رو برام رقم زدن.
اجرای قبلی کلی درخواست سانس زودتر ازتون داشتیم که هیچ نتیجه ای نداشت.
این اجرا هم که باز همون ساعته.
مرسی که انقدر توجه میکنید