ممکن است بدانیم که نمی دانیم ، مانند سقراط ؛
اما به واقع کسی نیست که بداند ، چقدر نمی داند ، حتی سقراط ....
زمانی که با آثار متفکران یونانی مواجه می شویم در واقع به نوعی با افکار آنها در مجلسی از جنس مکاشفه و مباحثه ، در پی حقیقتی که مدام در جستجویش هستند شریک شدیم و دریغی نیست از پرسشگری و انتقاد و حتی اعتراف به نادانی ، در چنین گفت و گوها یی احساس می کنیم با نمایشنامه ای سروکار داریم که هر چند از ابتدا قصدی فلسفی را دنبال نکرده اند ولی در نهایت بحثی فلسفی را آغاز می کنند .
این که ما "نمی دانیم" به جای خود ، ولی عیار نادانی مان در گفت و گوهایی سقراطی و افلاطونی است که محک می خورد .
از این رو در نمایشنامه
... دیدن ادامه ››
های یونانی که همیشه مورد توجه بودند و هستند نمی توان عمق گفتارهای آن درباره عالم و آدم را نادیده گرفت ،چه بسا آنتیگونه یا پرومته در زنجیر و از این دست نه برای تنوع و تفنن که موجب غنای اندیشه اند؛
در تصدیق این سخن همین بس که :
خاستگاه تئاتر و فلسفه ، یونان است ....
از: ...