«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیروز بعد کلی ترافیک و نبود جای پارک (به دلیل بسته بودن خیابان استاد شهریار) به نمایش رسیدم .
متاسفانه نصف نمایش و دیالوگ ها را چون با صدای بچه ی یک خانم چادری عجین شده بود اصلا متوجه نشدم ! تا نهایتا تمرکز خانم رحمانی هم بهم خورد ...
جالب اینجاست مادر بچه علیرغم اعتراض تماشاگرها از سالن خارج نمیشد و جالب تر اینکه مسئولان سالن نه تنها از ورود اطفال خودداری نکرده بودند بلکه نسبت به تذکر و خروج این خانم به همراه کودکش هم اقدامی نکردن !
ملت ترسناک و عجیب غریبی هستیم ...
من تو خیابون شهریار پارک کرده بودم چهل تومن جریمم کردن لنتی ها ! اصلن این خیابون محل درآمدی شده برای عزیزان ! تا بیکار میشن با خودشون میگن بریم شهریار جریمه کنون راه بندازیم ، همیشه هم پر از طعمه س :)))
آقای جعفریان خدمت از ماست.
جمعه رو که بعید میدونم ، اما تمام تلاشم رو میکنم که فردا هتل کوهستانی رو بیام :)
کلاسم زود تموم بشه حتما میام.
ممنون که قابل دونستین و اطلاع دادین.
واقعا نمایشنامه با نهایت زیرکی نوشته شده بود.
نادر برهانی مرند همیشه ما رو با نمایشنامه هایی که مینویسه شگفت زده میکنه.
همانجور که با کارهایی که کارگردانی میکنه، همه رو سورپرایز میکنه.
هنوز از لذت تماشای مرگ فروشنده، از نادر برهانی سرشار بودیم که، با اجرای در خواب دیگران بار دیگر ما رو به نهایت ها رسوند.
خشونت صرفاً به معنای ضرب و شتم فیزیکی نیست ،خشونت علیه یک زن خیلی ساده س !
یک نگاه بد به او ...
سواستفاده از اعتماد او...
خندیدن به دل باختن او...
امید که روزی هر زنی در فضایی امن با صدای بلندش قهقهه بزند بی هیچ ترسی ...
خانم بابان عزیز این نقد زمانی نوشته شده که هیچ اطلاعاتی درباره نمایش داده نشده بود و فقط به بلیط صدهزار تومانی (فقط این نرخ) و دو بازیگر آن اشاره شده بود ، همین.
در ضمن به نظر من با تمام ای تفاسیر این مبالغ برای بلیط تاتر زیاد هست و باعث میشه به تدریج قیمت تاترهای دیگر هم افزایش یابد.
گروه هایی که ماه ها تلاش میکنند ولی معروف نیستند با گروهی که تلاش کمتری میکند و مشهور است برابر هست؟
درآمد مطابق با تلاش مشخص میشود نه شهرت
خانم بابان عزیز،یک تئاتر باز حرفه ای همیشه ترجیحش در انتخاب جایگاه نقطه کانونی سالنه،شما به دیدن کنسرت معمولی نمیری که بالکن سوم هم باشی فرقی واست نکنه در ضمن خانم فاطمی عزیز به خوب نکته ای اشاره کردن،این کار فقط و فقط پول چهره هاشو داره میگیره وباعث افزایش در پایه قیمت بلیت تیاتر میشه که باز هم اشاره میکنم برای یک نفر تئاتر باز یا دانشجوی تئاتر که در ماه چند بار به دیدن نمایش میره نتیجه خوبی به همراه نخواهد داشت !
بله درسته نظر من مال موقعی بود که هنوز چیزی مشخص نشده بود، من خودم به نظرم کار بدیه که آدم به دلیل معروف بودنش از مردم پول بگیره. یه جور استفاده ی کثیف از زیباترین احساس بشر یعنی عشق و علاقه ست
به نظرم کار اشتباهیه که روی انسانیت قیمت گذاشت
ولی این واقعیت هست و تازه به نظر من توی جامعه ی ما نسبت به جوامع دیگری مثل آمریکا شدتش کمتره
من یک عدد بلیت بالکن شصت هزار تومانی برای تاریخ بیستم ،چهارشنبه دارم که متاسفانه نمیتونم برم ،لطفا هرکس خواهان بود به من ایمیل بزند عنوانشم بنویسید بلیت کنسرت همای.سپاسگزارم.
bita_kahnamoui@yahoo.com
من یک عدد بلیت بالکن شصت هزار تومانی برای تاریخ بیستم ،چهارشنبه دارم که متاسفانه نمیتونم برم ،لطفا هرکس خواهان بود به من ایمیل بزند عنوانشم بنویسید بلیت کنسرت همای.سپاسگزارم.
bita_kahnamoui@yahoo.com
"جنگ همه معادلات رو به هم می زنه! "
جز معدود دیالوگ هایی که در ذهنم مونده و دیشب شانس این رو داشتم که بعد چند سال دوباره به تماشای این کار بنشینم البته با کستینگ بازیگر های متفاوت از اجرای چند سال پیش جشنواره که برنده فجر اون سال هم شد.
در یک کلام دست مریزاد میگم به کل گروه خانه ی کاغذی،مهدی برومند کارگردان بسیار مستعد، رضا حیدری مشاور و طراح نور، حمید رضا نعیمی نویسنده و صد البته بازیگران توانای کار آقای شهراز و خانم ادبی با بازیهای متفاوتشون که غافلگیر شدم و آقای عطایی عزیز با بازی همیشه خوبشون و موسیقی عالی آن.
خانه کاغذی به حق کمدی نیست، کمدی سیاه است، طنز تلخ و گروتسکی ماهرانه به مقوله جنگ و اثرات آن می پردازد و آن چنان هنرمندانه زوایای خشن این موضوع را به نرمی و آهنگین وارد زندگی هر یک از ما می کند که شاید مخاطب در دقایق نخست متوجه این شوک نشود اما لحظاتی بعد خودش را میبیند و با شخصیت های داستان همذات پنداری می کند.
خانه ی کاغذی را بی هیچ اغراقی می توان در لیست ده نمایشی که در ذهن مخاطب ماندگار می شود ، نامید.
تنها نقطه مثبت این کار از نظر من طراحی نور بسیار عالی رضا حیدری (البته مثل همیشه) و طراحی صحنه خوبش بود.بازی ها خیلی معمولی و تایم بی جهت طولانی کار بدون داشتن انسجام و کشش لازم!!!
من هم به دلیل گذراندن دوره ی نقاهت 6 ماهه در بستر، در بسیاری از مواقع با کن هریسن احساس همزاد پنداری میکردم.
گاهی اون اتفاق بخاطر ملموس کردن اینجور احساسات دوست دارم.
خانمها رهنما و امن زاده عالی بودند عالی اما پژمان جمشیدی ...
همچنان معتقدم به اشتباه پا به عرصه ی تئاتر گذاشتند حتی حالت راه رفتنشان روی صحنه آدمو یاد زمین فوتبال می انداخت،صرف شهرت در یک رشته نمی توان در همه ی عرصه ها خوش درخشید!
فروش بیش از بیش از حد ظرفیت باعث به تاخیر افتادن نیم ساعته اجرا شد ضمن اینکه از نظر من توهینی به مخاطب تئاتر است ،اینکه تا نیمه صحنه تماشاگر روی زمین و در دل بازیگر است واقعاً به چه معنیست ؟!؟!