بازی بازیگر خردسال این تئاتر -دختر کوچک خانواده- یکی از نکات مثبت آن بود و اجرای قدرتمندی داشتند. همچنین اجرای جلوه های ویژه نمایش که یکی از عوامل صحنه سپرده شده بود ساده، فان و آبرومند بود.
من بعنوان یک تماشاگر نظر شخصی خودم را عرض می کنم و نظرم را نظر جمع نمی دانم؛ اما فضای نمایش به نظرم کسالت بار بود و ایستایی صحنه -ولو با توجه به اقتضای مضمون نمایش- خسته کننده بود شاید افزودن کمی پویایی به کار کیفیت آن را بهتر کند. همچنین با توجه تم اصلی نمایش -دیکتاتور مأبی پدر خانواده- من کار طنازانه تری را انتظار داشتم -بجای طنز تلخ و سیاهی که در این نمایش رخ می دهد-؛ اصولا چنین شخصیت هایی توأمان با استبدادشان موجودات خنده دار خالی از خردی هستند.
نقدهای روانشناسانه ای که بر این نمایش ، در این صفحه، نگاشته شده است نکات با ارزشی را راجع به محتوی آن توضیح می دهد و لیکن یک کار هنری برای آنکه بتواند حرفش را بزند ابتدا باید سرگرم کننده باشد و ولا می شود نصیحتی خشک که مخاطبی نمی یابد.
آنچه درباره این نمایش گفته شده نظر من بعنوان یک تماشاچی معمولی تئاتر است و نه ادعایی دارم و نه می توانم و نه می خواهم که بصورت کارشناسانه اثر را نقد کنم. نهایتاً بنظرم حتی اگر امروزه دیگر مثل سابق هر کاری ارزش یکبار دیدن را نداشته باشد اما این کار ارزش یکبار دیدن را دارد:: شنیدن کی بود مانند دیدن.
ضمناً خنده های -با عرض معذرت- هیستریک بعضی از دوستان تماشاچی که نزدیک به صحنه اصلی اجرا بودند نه با طنز تلخ نمایش همخوانی داشت و نه می
... دیدن ادامه ››
توانست مؤید کار باشد. انسان «نصیحت نگیرد مگر در خموش». شاید کنش و واکنش های ظریف و غیر مستقیم بازیگران و تماشاگران بر لطافت کار بیفزاید اما مطمئناً واکنش غلوآمیز این دوستان از این دست نبود و فقط زایل کننده تمرکز باقی حضار بود. به امید تغییراتی مثبت
با آرزوی کارهای بهتر برای عوامل «مشق شب»