«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
وقتی اسم کارگردان و تهیه کنندش رو دیدم، ترجیح دادم اعصاب و وقت خودم رو تلف نکنم و فریب امتیازهای گروهی و واهی نمایش قبل تر ایشان به نام دجال رو نخورم!
واقعا از دیدن این نمایش لذت بردم، همه چی عالی بود، چیزی که در کمتر تئاتری در این روزها چنین پکیجی رو دیده بودم.
نور، طراحی صحنه و لباس، گریم و از همه مهمتر پرفورمنس و اجرای بازیگران همه در بهترین حالت خودش اتفاق افتاد.
چیزی که برای شخص خودم همیشه مهم تر بوده و هست داشتن نمایشنامه قوی و هدفمند هست که این نمایش دارای یکی از جالب ترین و مفهومی ترین کارهایی بود که دیدم.
خسته نباشید به همه عوامل این کار... امیدوارم که در آینده چنین کارهای خوبی باز هم از نویسنده و کارگردان این نمایش ببینم.
نقطه قوت کار بازی های قوی به نحوی که احتمالا در آینده هوتن شکیباها و نوید محمدزاده هایی از این اثر در آینده، ظاهر خواهند شد.
از نقاط قوت دیگر طراحی صحنه، گریم و لباس بازیگران بود که برای یک تئاتر قابل قبول بود.
اما از نقاط ضعف نمایش بنظرم داستان نمایش بود، در واقع نمایش دیالوگ خاص و ماندگاری در ذهنم نذاشت و بیشتر شبیه یک داستانی بود که قصه روانی داشت ولی پیام و مفهوم عمیقی نداشت و خیلی دم دستی و واضح بود
نمایش که با با تاخیر یک ربع اغاز شد در واقع درهای سالن یک ربع بعد از زمان درج شده روی بلیط باز شد که احتمالا بخاطر نمایش قبلی بود.
فارغ از این موضوع، نمایش از نظر داستان و داستان نمایش نقاط قوت خاصی نداشت که در ذهن من بمونه.
نقطه قوت این نمایش بازی های بازیگرهاش بود البته به جز بازیگر نقش پویان!
قصد تخریب و یا کوبیدن این نمایش رو ندارم و کاملا درک میکنم که برای تولید یک اثر هنری چه زحمات و تلاشهایی شده است و چقدر برای عوامل اون کار حس خوبی داره که نتایج زحماتشون دیده بشه، بنابر این به کلیه عوامل کار خسته نباشید میگم و امیدوارم در آینده آثار بهتری ازشون شاهد باشیم.
ضعف های این نمایش بنظرم عدم پختگی بازیگران در ایفای نقش بود به نحوی که حس میکردم مبادا نگاه بازیگرا به تماشاگران گره بخوره و باعث بر هم خوردن تمرکز بازیگرها بشه و توی چهره شون در ابتدای نمایش استرس اینکه خطا یا اشتباهی در کلام نداشته باشند محسوس بود و به مرور و با گذشت زمان این موضوع بهتر شد.
نمایشنامه اونقدرا هم پیچیدگی نداشت و کشش بیش از حد نمایش هم باعث خستگی و حتی رفتن عده انگشت شماری از تماشاگران شد
دیالوگهای ماندگار خاص و خلق شده جدیدی نداشت
شخصیت پردازی ها به نسبت خوب بود و پیامهایی در بین آن پنهان شده بود.
و در آخر جواب یک معما و آن هم آن موی بور در خانه خانم حسینی بی جواب ماند! یعنی حداقل انتظار میرفت جواب و متهم اصلی این موضوع فرعی، کسی دیگری باشد تا موضوع کلیشه ای در خصوص دزد بودن معتادها و تهمت هایی که این افراد مواجه می شوند به شکل دیگری بیان شود و این کلیشه ذهنی را به نحو دیگر بیان کند!
نمایشنامه اونقدر جذاب و قوی نبود که یک ساعت شما رو به دنبال خودش بکشد، یکسری مواقع دوست داشتم زودتر به پایان نمایش برسیم. در خصوص بازی بازیگرها، این مورد بی نقص توسط همه بازیگران و گروه هنری اجرا شد که بهشون واقعا تبریک میگم... در کل نمایشهایی که سجاد افشاریان تهیه کننده اش هست رو به خیال نمایشهایی که خودش در اونها بازی میکنه و یا نویسنده اش هست، به تماشا ننشینید. فارغ از این نام به تماشای تئاتر برید
از ایرادت اساسی کار، ضعف در صدا برداری بود به نحوی که اصلا صدای استاد لنگرودی و امیرحسین فتحی به وضوح در بسیاری از قطعات و حین اجرا قابل شنیدن نبود.
صدای خواننده اقا که در ابتدا و قسمتهای پایانی اجرا شروع به خواندن کردن هم همینطور و بیشتر صدای ملودی آهنگ به گوش میومد( البته ملودی اهنگ فضای بسیار خوب و با امضای مهدیار علیزاده داشت)
البته نقش آفرینی بانوان این کار خیلی خیلی بهتر و رساتر از آقایان بازیگر در این نمایش بود!
این سالن هم اونقدر بزرگ نیست و در تئاترهای قبلی مثل تهران پاریس تهران این مشکلات اصلا وجود نداشت و جای تعجب داره کاری که در اون یک موزیسین نقش اساسی ایفا میکنه، مشکلات صدا اینقدر به وضوح به چشم میومد.
متن نمایش هم بنظرم ریتم کندی داشت که البته به مرور بهتر میشد ولی خب متن متمایز و جدیدی نبود و در نمایش های عاشقانه این قبیل داستانها زیاد استفاده شده است.
در خصوص تاخیر در اجراهای نمایش های تماشاخانه ملک هم صحبتی نمیکنم چون تا الان برای ۵ اجرای متفاوت در ساعات مختلف حضور داشتم که همگی با نیم ساعت تاخیر شروع شده اند و ابن موضوع بیشتر بخاطر شروع نامنظم تئاترهای سانسهای اول بوجود میاد و تک سالنه بودن این تماشاخانه.
به صورت کلی برای بک بار دیدن و در زمان نبود تئاترهای خوب دیگر در روزی که تمایل به تماشای یک تئاتر دارید پیشنهاد میشه که به تماشای این اثر بنشینید
تنها نکته مثبت این نمایش هماهنگی بازیگران در حرکات بود که اون هم با تمرین زیاد بدست خواهد آمد و کار خارق العاده ای نیست!
از نظر نمایشنامه میتونم بگم افتضاح ترین نمایشنامه موجود بود بدون انسجام و مفهوم پیوسته و صحیح!
نمره بالا این نمایش هم پس ازدیدن نمایش کاملا مشخص هست که به علت تعدد بازیگران و دوستان این افراد که پس از نمایش به سراغ دوست و فامیل بازیگر خودشان میومدند هست که در تیوال به تشویق بازیگران امتیاز بالا و تعریف و تمجید الکی میکنند.
از نظرات دوستان هم در فضای خارج از تیوال هم بسیار شنیدم که تیوال نظرات منفی را تایید نمیکند.
کلا از همینجا به کارگردان کار میخوام بگم تو با آقای رئیس که نقشش رو بازی میکردی در واقعیت هیچ فرقی نداری و بهتره دیگه هیچ تئاتری کار نکنی
نمایش فوق العاده جذاب و زیبایی بود، تبریک به همه عوامل این نمایش
بازیگر خانم بسیار خب نقششون رو ایفا کردند ولی خیلی جاها اکتهای بازیگر مرد بیش از اندازه بود و نمایش نامه هم خیلی معمولی وعامه بود و با پایانی خیلی مشخص! واقعا نمایشی بود که ارزش نمره بالا نداشته است. زیاد از وقتی که برای این نمایش صرف کردم، خوشحال نیستم!
نمایش پیام فلسفی خاصی نداشت
ولی به عنوان یه تئاتر موزیکال و برداشت ازاد از نمایش نامه رومئو ژولیت و تبدیل اون به زبان امروزی، قابل تحسین بود
دیالوگ ها بسیار خوب بین همه بازیگران تقسیم شده بود و بازی ها و کارهای گروهی بسیار عالی و صحنه پردازی درخور و مناسب بود
تبریک به تیم بازیگری و کارگردانی این نمایش و به امید تمدید این نمایش
بسیار نمایش جذاب و خوبی بود با بازی های خوب، یک جورایی بین فلسفه جبر و اختیار بود.
فقط سالن محل نمایش بسیار سرد بود و باد اسپلیت گردن رو خشک میکرد!
بازی ها و اکتها خوب بود و خب چون بر اساس نمایشنامه های وودی الن ساخته شده طبیعتا در انتقال مفاهیم و پیامها به زبان خود نویسنده عمل شده که انتقال اون از طریق تیم بازیگری قوی باید باشه ، میتونم بگم نمایشی هست که باید چندبار دید تا مفاهیم کاملتری از اون برداشت کرد.