این نظر من ، فقط نظر شخصی منه و هرکسی میتونه موافق یا مخالف من باشه.
اولین چیزی که قبل از شروع اجرا بشدت انرژی منو گرفت شروع اجرا با سی دقیقه تاخیر بود (که البته این مورد ارتباطی به گروه محترم نداشت) ولی خیلی انرژی منفی داد.
وارد سالن شدم و با دیدن فضای مینیمال دکور و تیم موسیقی متوجه شدم قراره یه کار خوب ببینم. این ذهنیت، تاخیر سی دقیقهای رو داشت از خاطرم میبرد که متاسفانه مورد جدیدی مثل یه سطل آب یخ، اذیتم کرد و اونم رفت و آمد بیش از اندازه تماشاگران حتی با شروع اجرا بود. مگه میشه حین اجرا تماشاگر بیاد داخل یا خارج بشه؟!!!!
شاید همین دلایل باعث شد اپیزودهای نخست کار اصلا به چشمم نیاد. اما انگار یه چیزی مدام توی سرم میپیچید که قراره اتفاقات خوبی بیفته انقدر غر نزن!
بازی بازیگران جوان به مرور انقدر برام جذاب و جذابتر شد که دیگه وقتی به صحنه مونولوگ خانمی که درمورد رژلب و مشکلاتش صحبت میکرد رسیدیم ، داشتم کیف میکردم از اینکه توی سالنم و این نمایش رو انتخاب کردم. همین حس در صحنه سرباز صدچندان شد و اونجا ایمان آوردم به هنر مدیریت جناب نادرپور نازنین و کار با جوانان
... دیدن ادامه ››
مستعد.
موسیقی و صدای آواز خواننده محترم خانم گروه هم که چیزی جز شاهکار نبود.
اما اپیزود آخر...
دیگه شورشو درآورده بود از بس عالی بود!!!! همش میخوام جلوی خودمو بگیرم اسپویل نکنم پس به همین جمله بسنده میکنم که صحنه آخر مثل جایزه ای بود که به افرادی داده میشد که مثل بقیه زود قضاوت نکرده بودن و تا انتها محذوب نمایش بودند.
در کل بابت ساختن قاب های نمایشی زیبا، طراحی صحنه بکر و کاربردی و عالی، موزیک متن شاهکار و بازی ها و کارگردانی درخشانی که برای ما رقم زدید از شما ممنونیم جناب نادرپور