«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش نسبتا خوبی بود ولی بخشهایی از داستان به خصوص پایانبندی برای من مبهم موند. اونجور که من متوجه شدم یک جور تحولی احتمالا توی شخصیت آقاخان شکل گرفته ولی ما چیزی از این تحول ندیدیم.
بازی نقش آقاخان هم به نظرم خیلی خوب بود.
نمایشنامهی جالبی داشت اما به نظرم کیفیت بازیها میتونست کمی بهتر باشه. نیم ساعت اول هم ریتم نسبتا کندی داشت ولی در مجموع بامزه بود و لحظات شیرین زیادی داشت.
برای من جذابیت لازم رو نداشت. انگار شخصیت اصلی داستان عقاید یک دلقک رو البته بدون رعایت ظرائف لازم گذاشته بودن توی داستان بکت. به همین علت داستان کلیشهای شده بود.
درود بر شما
جهت توضیح
این متن سال ۸۹ نوشته شده بود و من به شخصه نه در آن زمان اگر عقاید یک دلقک چاپ شده باشد در آن زمان خوانده بودم و نه بعد از آن.
ممنون که به تماشای نمایش نشستید. و نظر خودتون رو با ما به اشتراک گذاشتید.
درود بر شما
جهت توضیح
این متن سال ۸۹ نوشته شده بود و من به شخصه نه در آن زمان اگر عقاید یک دلقک چاپ شده باشد در آن زمان خوانده بودم و نه بعد از آن.
ممنون که به تماشای نمایش نشستید. و نظر ...
سلام
ممنون از پاسختون.
البته فیلم سنتوری هم به نوعی اقتباسی از عقاید یک دلقکه که در حوالی همان سالها خیلی محبوب بوده.
با این وجود برای من مخاطب خیلی اهمیتی نداره که شما برای نوشتن این نمایشنامه از کجا الهام گرفتهاید و اثر نهایی اهمیت داره. صرفا با توجه به شباهتی که بین نمایش آخرین داستان بکت و داستان عقاید یک دلقک/فیلم سنتوری احساس کردم مقایسهای بین شخصیتهای اول انجام دادم. به نظرم رسید بر خلاف عقاید یک دلقک/سنتوری برخی جزئیاتی که لازم بوده تا این شخصیت برای ما ساخته بشه وجود نداره و (متاسفانه) خیلی از ما ممکنه چندین ... دیدن ادامه ›› و چند نفر با شرایط مشابه شخصیت اول این نمایش در خیابانهای تهران دیده باشیم. به نوعی این شخصیت بهاندازهی کافی برای من خاص نشد و در حد یه کلیشه باقی موند. البته این صرفا دیدگاه من هست.
باز هم ممنون از پاسختون و ارزشی که برای دیدگاه مخاطبانتون قائل میشید.
سلام
ممنون از پاسختون.
البته فیلم سنتوری هم به نوعی اقتباسی از عقاید یک دلقکه که در حوالی همان سالها خیلی محبوب بوده.
با این وجود برای من مخاطب خیلی اهمیتی نداره که شما برای نوشتن این نمایشنامه ...
به نظر من که صرفا دنبالهای از جملههای بیربط رو تبدیل به نمایشنامه کرده بودن و انسجامی وجود نداشت.
به غیر از اون گریم و لباس هم بسیار ضعیف بودن. بیشتر شبیه حشرههای توی انیمیشنها بودن تا ربات یا هرچی دیگه که قرار بود باشن.
به عنوان کسی که کارش هوش مصنوعی و علم داده هست و با تئاتر هم چندان بیگانه نیست تماشای این نمایش برای من تجربهی زجرآوری بود.
با وجود بازیهای طبیعی دو بازیگر داستان جذابیت لازم را نداشت. ضمنا بازیگران به خصوص بازیگر مرد دیالوگها را کمی آرام ادا میکردند و بعضی کلمات حتی در ردیفهای جلو شنیده نمیشد.
نمایشی زمخت و فاقد ظرافت هنری در مورد بیماریهای روانی. بیظرافتترین بخش نمایش هم بازی نقش اول بود که یک ساعت و خردهای ضجه میزد و با لحنی لوس دیالوگ میگفت.