در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مریم ادیبی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:43:34
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مریم ادیبی (adibi5353)
درباره نمایش صالحان i
بدرخشید.
امیر مسعود، آران شیخ الاسلامی و سپهر این را خواندند
رضا فرشباف و نگین رسولی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مدرنیته بعضی چیزها را به انسان داد اما بعضی چیزها را هم از انسان و انسانیت گرفت. ما در زمین سرسبز به دنیا میایم، از آن استفاده می‌کنیم، با گوساله‌های تازه به دنیا آمده ورجه وورجه می‌کنیم، از شیر گاوها پنیر درست می‌کنیم و با پنکیک برشته شده در صبحی که صدای پرنده میاد، می‌خوریم، به گلها آب میدیم و از پنجره به بیرون نگاه می‌کنیم و منتظر آمدن عشق‌مان می‌شویم... شاید این تعریف یک زندگی آرام در کل دنیاست که هنوز ماشین به آن نیامده... شاید زندگی ما با مدرن شدن آسایش پیدا کرده اما آرامش نه!
یه نمایش خوب کمدی و تیم بازیگران حرفه‌ای
امیر مسعود، Fardin Kakavand، Elahe Pourjamshid و مهدی گل افزون این را خواندند
آیلار و Nadya Faraji این را دوست دارند
قربونتون مهربانو🙏♥️
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بی اغراق نمایشی تاثیرگذار با بازی ستودنی خانم سمن، کارگردانی فکرشده و پر از خلاقیت
نمایش «قصه‌های در گوشی» داستان‌های در پستومانده و حرف‌های پنهانیِ ماست. همه ما کوله‌باری از حرف‌های کمتر گفته داریم که شاید دلمان خواسته با کسی در میان بگذاریم اما ترسیده یا بغض کرده‌ایم. لحظاتی که دل‌مان خواسته صدای یک نفر را دوباره بشنویم. هوس کرده‌ایم صدایی را بو کنیم. دلمان با صداهایی لرزیده....
این نمایش، هم نمایش است هم قصه، هم صدا
برای همه کسانی که داستانی نگفته و بغض ترکیده دارند.
مریم ادیبی (adibi5353)
درباره نمایش سفید i
نمایش "سفید" داستان مادری است که دارد می‌آید اما دیگر کسی را به یاد نمی‌آورد. مادری که نماد زندگی و زایش است حالا فقط جسمی بی‌تاریخ ... دیدن ادامه ›› و گذشته را حمل می‌کند. اسم دخترهای خانواده "بهاره" و "باران" است اما آن خانه کویری خشکیده است. بهاره بچه سقط کرده و باران باردار است. وقتی نمایش جلو می‌رود و بخشی ار رنج بهاره را می‌شنویم، نمیدانم چرا یاد فیلم "آسمان زرد کم عمق" می‌افتم، آنجا ترانه علیدوستی می‌گوید: کاش می‌شد وقتی همه خانواده حالشان خوب است، همه چیز تمام شود و ما تا آخر متوجه نمی‌شویم که عمدا ماشین را به ته دزه فرستاده یا اتفاقی بوده است. بهاره هم در این نمایش تصادف کرده و پدر و فرزند خود را از دست داده... گذشته و آینده را عقیم کرده.... تنها پسر خانواده هم یک دست و پاچلفتی است که همه اموالش را به باد داده و در زندان به سر می‌برد. آشفته‌تر از این خانواده نمی‌شود پیدا کرد. خانواده مضمحلی که دنبال پختن شیرینی ساق عروس هستند، در حالی که فقط بهاره تلاش می‌کند دیوار را رنگ کند و خاطرات جدید و قشنگی برای مادرش و خانواده بسازد.
مریم ادیبی (adibi5353)
درباره نمایش شفیره i
یه نمایش دلنشین، خلاقانه از گروه بااخلاق... دلم می‌خواد غیر از کارگردان، از نوید اکبری مبارکه که مثل پدرش مودب و بااخلاقه هم تشکر کنم.
اجرای خوبی داشته باشید گروه دوست داشتنی
از نکات جالب در تماشای نمایش این بود که متن نمایشنامه را هم به مخاطب می دادند. هزینه زیادی قطعا به گروه تحمیل شده اما کار قشنگی بود.
نمایشی سمبلیک و استعاری در نقد جوامع کمونیستی و مشابه آن
می دانیم بودنتان بهار است و ایستادنتان در کنارمان هدیه بی پایان فرزانگی
سپاس که دعوت ما را پذیرفتید
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید