در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیرموسی کاظمی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:38:02
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر، از آن دست کارهایی‌ست که هم تماشاگر گذری تئاتر را سرگرم می‌کند و هم مخاطب جدی تئاتر را به تفکر وا می‌دارد. سرگرم‌کننده به واسطه فرم جذاب و ساختارشکن اثر که با بازی نور و رنگ و موسیقی تکمیل می‌شود، و به تفکر وادارنده به واسطه خوانش متقاوت از یک متن کلاسیک که با مصائب یک گروه تئاتری درهم تنیده شده و آینه تمام نمایی از وضعیت هم تئاتر امروز و هم جامعه امروز را به تصویر می‌کشد.
و طبیعی‌ست اثری که می‌تواند در آنِ واحد هر دو طیف مخاطبان تئاتر را راضی نگه دارد، اثری در خور تحسین و شایسته دیدن است.
آقا شما نظراتو خوندین؟ اکثر مخاطبین جدی تئاتر این کارو دوست نداشتن
۱۸ فروردین
جناب کاظمی ممنونیم از لطفتون هم من باب حضور و هم نقد ریزبینانه شما
۲۰ فروردین
خریدار
زینب هادیان (z.hadian99)
به تفکر واداشتن مخاطب جدی تاتر،خوانش متفاوت از یک متن کلاسیک، آیینه تمام نما از وضعیت تاتر و جامعه امروز، به چه نکات خوبی اشاره کردید ممنون از اشتراک گذاری 🙏🌹
۲۰ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راهنمای جامع هیولا شدن، بر خلاف نامش یک دفترچه راهنما برای چگونه هیولا نشدن است. دفترچه‌ای مینیمال که در عین حالی که سعی می‌کند تمام صفحاتش برای مخاطب جذابیت داشته باشد، تلاش می‌کند با بازگشت به گذشته و به نمایش گذاشتن ریشه‌های یک اتفاق واقعی، مخاطب را از پیچ‌های خطرناک زندگی که ممکن است محرکی برای فعال شدن خوی غیرانسانی باشد، آگاه سازد.
تلاش کارگردان برای رسیدن به این هدف حتی اگر با طرح مستقیم این سوال از تماشاگر که «شما هیولا نیستید؟» هم همراه نباشد، باز این تلنگر را در ذهن مخاطب می‌زند که چقدر در زندگی به هیولا شدن نزدیک شده است، و همین به فکر واداشتن مخاطب برای ارج نهادن به چنین تلاشی کافیست. تلاشی که به مدد بازی خوب گروه بازیگران تکمیل شده است.
نوشتن از نمایشی که نام محمد چرمشیر را به عنوان نویسنده یدک می‌کشد، کار راحتی نیست. بخصوص اگر با سخت‌ترین متن این نمایشنامه‌نویس چیره‌دست طرف باشی که کمتر کسی جسارت به صحنه بردن آن را پیدا کرده است.
با این پیش‌فرض، از اجرای پروانه و یوغ انتظاری داری که شاید از دیگر کارهای روی صحنه نداشته باشی‌. انتظار اینکه کارگردان، بی‌جهت به سراغ این متن سخت نرفته باشد و برای صحنه به صحنه آن تفکر و ایده داشته باشد.
این انتظار البته از ناحیه کارگردانی اثر به طور کامل برآورده نمی‌شود و این حسرت برای مخاطب باقی می‌ماند که چرا متن جذاب و پیچیده محمد چرمشیر، را در قالب اثری شایسته‌تر نمی‌بیند.
در این میان تنها چیزی که مخاطب را تا انتها در سالن نگه می‌دارد، بازی‌های خوب گروه بازیگران است که ارزش وقت گذاشتن و دیدن را دارد، بخصوص بازی درخشان امیرحسین سرداریان در نقش ونسان ون‌گوگ و مهتاب وجدانی در نقش کریستین.

سلام جناب کاظمی عزیز
خیلی ممنونم از اینکه به تماشای ما نشستید
و خیلی خوشحالم از اینکه از این نمایش راضی بودید
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
مهتاب عسکری (matabaskari)
خدا قوت
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
تصاویری که از دیشبِ فراموش نشدنی برام به جا موند:
عکس گوش بریده‌ی برعکس روی بروشور که کنایه‌ای بود به دیالوگ ونسان که نقاشای اون زمان با برعکس کشیدن اثری باعث دیده شدن کارشون میشن
چشمای پر از عذاب ونسان که زیر نور صحنه آبی و قرمز بود و نمیدونم از گریم بود یا واقعا چشمای خودش (امیرحسین) بود که نمیتونم فراموششون کنم
چهره‌ی دختر پرستارمون که حتی بعد از پایان نمایش هم غم داشت و گریون بود
ممنون از همگی
چند وقتی بود که از تماشای تئاتری این‌چنین لذت نبرده بودم


پی نوشت: آقای رنج‌کشان صداتون موقع نظر دادن در هنگام تماشای تئاتر یکمی بلند بود :)
please take it into consideration
۰۱ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

amirmoosakazemi