«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش رو دوست داشتم. واقعا لذت بردم..
جا داره تشکر کنم از نظم سالن، قبل از نمایش فکر میکردم قراره با یه بی برنامگی عجیبی روبرو بشم، اما همه چیز خوب پیش رفت.
باز هم ممنونم از بازی بسیار زیبای این گروه نمایش:)
امان از بی نظمی ها...
یک ساعت تاخیر در شروع نمایش، بالاخره هر شخصی برنامه ای برای زندگیش داره و این مقدار تاخیر میتونه برنامه هاشو دچار مشکل کنه. لطفا رسیدگی بفرمایید. واقعا حیفه نمایشی به این قشنگی که خاطره تلخ تاخیر به جا بزاره.
ممنونم از عوامل نمایش، نمایش خوبی بود. فقط یک نکته هست که شاید به نظر افرادی که مثل من از صبح سر کار هستن و یک راست به دیدن نمایش میرن برسه، یکم نمایش طولانی بود..
از همه دردناکتر و عصبانیکنندهتر اینه که یروز که استثنائا خودشون سر وقت آماده هستن سر وقت درب رو میبندن و تماشاگری که بنا به روال همیشه اونها عجله زیاد نکرده(برای اینکه نخواسته یساعت پادر هوا معطل باشه!) و صرفا پنج دقیقه دیر رسیده رو راه نمیدن!!!!یعنی شخصا بارها در شهرزاد با تاخیرهای نیم ساعت تا یکساعته مواجه شدم(تقریبا همیشه)بعد یبار بخاطر پنج دقیقه راهم ندادن!!!!
سلام. ممنونم از تمامی عوامل این نمایش. بسیار لذت بردم.
متاسفانه برخی افرادی که به نحوی با عوامل اجرا آشنا بودن بعد از شروع نمایش اجازه ورود داشتن! یکی دو نفر هم نبودن.. خیلی بی احترامی به بازیگران و تماشاگران بود. لطفا قوانین رو برای همه رعایت کنید.
اگر صحنه اجرا عقب تر قرار میگرفت، در دید کسی خللی ایجاد نمیشد. و به نظر میرسید که فاصله مناسبی برای عقب رفتن صحنه تا پرده پشت صحنه وجود داشت.
خدا رو شکر که نمایش خیلی خوب بود و این دو مورد نتونست لذت اجرا رو کمرنگ کنه.
کاملن موافقم باهاتون. به نظر میرسید خودِ مسئولین سالن دارن به بی نظمی بیشتر کمک میکنند. تا حدود 10 دقیقه بعد از شروع کار، هنوز داشت تماشاچی میومد تو سالن
چرا پس من هیچ کدوم از این برداشتهایی که دیگران داشتن رو نداشتم؟
واقعا نمایش برام گنگ بود، با اینکه روز آخر رفتم و تقریبا تمام نظرات رو هم خوندم.
اول نمایش خوب شروع شد و من منتظر بودم همونجوری خوب بمونه، اما نا مفهوم شد برام، پیش خودم میگفتم حتما این صحنه نشونه چیزیه، منتظر بودم تا به حالت عادی برگرده، اما بر نگشت.
شاید این نمایش سبک من نبود.
سرکار خانم الهام و جناب آقای رسولی سپاس از اینکه نظاره گر نمایش ما بودید و نظرتان را با ما به اشتراک گذاشتید.
هماهنگونه که مستحضر هستید فضای نمایش یک فضای رئال و علت و معلولی نبود و داستان در یک بستر رئالیسم جادویی حرکت میکرد و به نوعی شاید داستان راوی یک ذهن دیوانه مشوش بود و همجنین تهدیدات بیرونی که در کارهای پینتر نیز بسیار مشهود است که البته در پایان نیز همه چیز به جز هدفون اسی که باقی ماند به حالت عادی خود برگشت.
سپاس از اینکه با حضورتان ما را حمایت کردید.
در این وانفسای تنهایی تئاتر مستقل،حضور و حمایت شما سروران تنها و بالاترین سرمایه گروه های تئاتری میباشد.
الهام عزیز واقعیت این هست که اگه اقای پیروزفر و بهبودی فقط رو صحنه با یستن و نصف بکشن من از اون تیاتر حظ کافی رو میبرم وای به حال اینکه بازی کنن .البته ماتریوشکا یک تیاتر بی نظیر و تمام عیار بود ولی خوب ممکنه شما از یک تیاتر خوب لذت نبرین .
سلام، راستش نمیدونم چطوری تونستین از ماتریوشکا لذت نبرین؛ اما این رو بهتون اطمینان میدم که تمام کسانی که از اون نمایش تعریف کرده بودند واقعا از نمایش و هنرنمایی بینظیر آقای پیروزفر بی نهایت لذت برده بودن و تنها اسم ایشون دلیل تعاریف نبوده.
من بعد از نمایش نظرم رو نوشتم، مشکل اصلی من با طولانی بودن زمان نمایش بود. اگر 4 داستان رو اجرا میکردن جای 8 تا، شاید منم لذت میبردم. چند نفر کنار من هم نظرشون مثل من بود و ساعتشون رو نگاه میکردن و میپرسیدن تایم اجرا چقدره..
ماهرو جان منم چون میدونم خیلیا صرفا برای حضور بازیگران نظر میدن خواهش کردم در مورد اجرا نظر بدن نه در مورد ستاره های نمایش.
واقعا نمایش هایی هستم که ستاره ندارن ولی بینظیرن و حیفه نظرمون رو در مورد اینگونه نمایشها ندیم.
با اینکه نمایش هایی هستن بدون ستاره که فوق العاده هستن موافقم، مثل فردا و زندگی در تیاتر. اما من که شخصا تمام مدت نمایش میخکوب هنر بازیگر بودم و لذت میبردم. بهرحال حضور ستاره ضامن خوب بودن یه نمایش نیست و برعکس.
چه حیف که ماتریوشکا رو دوست نداشتید....عالی بود...من که اصلن متوجه گذر زمان نشدم.
البته این رو هم بگم که کیفیت اجرای سال 95 با سال 96 خیلی فرق داشت. اجرای اول فوق العاده و بی نقص بود.شاید شما اجراهای آخر رو دیدید.
جناب جعفریان این بحث رو نمیشه با یکی دو خط به سرانجام رسوند, ولی بدون شک هنری که قراره فقط در پستو بمونه همون بهتر که بمونه , ولی یه زمانی هنرنمایی مطرحه و یه زمانی قدرت نمایی و عرض اندام. ماتریوشکا زمانی که اجرا شد اکثر قریب به اتفاق دوستان مقهور قدرت نمایی " هنرنمایی " پارسا پیروز فر بودن که چطور یک تنه تمامی نقش هارو از ابتدا تا انتها به تنهایی بازی کرد , دراین بین خیلی چیزها فدا شد تا این نمایش اینگونه به نظر برسه به همه اینها حضور چند ماهه پارسا پیروز فر در تابستانها و کوچ دوباره اش رو اضافه کنید هر چند این ممکنه پاشنه اشیل کلام من باشه ,
برقرار باشید
نمایش رو دوست داشتم. جالب بود. البته در حدی که نبینین ضرر میکنین نه.
فقط یه نکته که کل لذت تئاتر رو شست و برد اینکه در انتهای نمایش که بازیگرانی که به تماشا نشسته بودند رو معرفی کردن، وقتی یکی از افراد گفتن یک نفر جا مونده و معرفی نشده، آقای بازیگر که میخواستن اجرا رو به اون خانم تقدیم کنن، به فردی که تذکر داده بود گفتن "دیگه داری زر میزنی" به نظرم حتی اگه شوخی هم بوده، توی سالن نمایش و در مقابل اونهمه تماشاچی خیلی زشت بود، من خیلی بدم اومد و متاسف شدم...
میدونی الهام جان به نظرم این که یه هنرمند ، بی فرهنگ یا بی ادب باشه اشکالی نداره مثل هر شغلی که توش همه جور آدم پیدا میشه،اشکال کار حداقل برای من از اونجایی شروع میشه که چهار صباح دیگر که این افراد اسم و رسمی پیدا میکنند، ادعای فرهیختگی میکنند و برای افراد دیگر فریاد وا اسفا سر میدهند..مثل همون جماعتی که به کاندیدا شدن پژمان جمشیدی زمان جشنواره بلند خندیدند!! و این روزهاشون رو فراموش میکنند..
دوست عزیز، اشتباه شنیدید، بعد از تذکر اون خانم مبنی بر از قلم افتادن یک مهمان، اون آقا گفتن: "ایشون که جای خود دارن"، اجرای امشب رو به ایشون، دوست و همکار و بازیگر توانمند و بلا بلا ... سرکار خانم ماه چهره خلیلی تقدیم میکنیم.
من هم اون شب نمایش رو دیدم...
شما کاملا اشتباه شنیدید...
من صدای نمایش رو دارم... دقیقا گفتن ایشون که جای خود دارن...
عجیبه که همچین چیزی به گوشتون خورده... شاید از چیزی ناراحت بودید و یا عصبی بودید که اینجوری تصور کردید....
بله سمیرا خانم و خانم اعظم عزیز؛ من هم شنیدم که بعدش گفتن "ایشون که جای خود دارن" اما خوب اون لفظی هم که جا نداشت رو متاسفانه زدن. نیازی نیست صدای نمایش رو هم گوش کنین که تصورتون به هم بریزه.
نیلوفر عزیز، دقیقا با شما هم عقیده هستم و امیدوارم ایننجوری نشه، مخصوصا در مورد تئاتر که خیلی بهش علاقه دارم.
من کتاب شازده کوچولو رو نخوندم. اما این نمایش برام جذاب بود. نمایشی بود که باید خودتو میسپردی به داستان تا ازش لذت ببری، بخندی و غمگین بشی. بعضی از نمایش ها وقتی خیلی توی یک نقطه از داستان دقیق بشی، نه ادامه داستان رو میفهمی نه قبلش رو و داستان دیگه برات جذاب نسیت. این نمایش نمایشی بود که باید با موج داستان پیش میرفتی.
ممنونم.