سلام
با تشکر از گروه موسیقی و یکی دو تا بازیگر کوچولو و شیرین
صرفنظر از هزینه (که البته ای کاش به جایش چند فنجان قهوه یا چای دیگران را مهمان می کردم یا به عنوان کمک هر چند ناچیز به دیگران کمک می کردم) برای خودم متاسفم که به تماشای چیز موهومی نشستم و علاوه بر هزینه وقتم هم تلف شد و نمی توانم اسمی روی آن بگذارم.
نقد و نسیه پیشکش به جد به هیچکس توصیه و پیشنهاد نمی کنم.
امتیاز هم نمی دهم چون نمی دانم چه دیدم!

سلام
کسی از دوستان به ترتیب اسامی آهنگ هایی که آقای یغمایی در بخش اصلی نمایش خواندند می داند. البته برخی از اونها رو می دانم.
ممنون اگر کسی می دانست همینجا بنویسد سپاس.

سلام و خدا قوت به دست اندرکاران این نمایش
متن اگه نگیم ضعیف بود به جرات می شه گفت متوسط بود، دریغ از کمی تعلیق، قصه ای رو راست و تکراری که بیننده از همان اول تا آخر ماجرا را حدس می زند.
بازی ها متوسط البته به غیر سماع که بینظیر بود
همینجا از سرکار خانم عسل لباسچی که هم طراح سماع برای این نمایش هستند و هم به خوبی و کفایت اجرا کردند سپاسگزارم و خدا قوت به گروهشون.
امشب چند کودک البته با والدین! در سالن حضور داشتند که گویا مهمان عوامل نمایش هم بودند! این نمایش مناسب سن اونها نبود راستش من بعضی جاها و در برخی صحنه ها و دیالوگ ها با حضور اون کودکان در سالن اذیت می شدم چه رسد به پدر و مادر بچه ها.
این شب ها هر جا می روی از تئاتر شهر گرفته تا شهرزاد و خانه نمایش نوفل لوشاتو تا مهرگان سالن ها بس ناجوانمردانه سرد است.
دیشب در تئاتر شهر و امشب در مهرگان و چند شب پیش در جابلقا و جابلسا یخ زدیم. ننه سرما مددی.
لطفا وقتی نمایش آغاز می شه دیگه کسی رو به سالن راه ندین. ممنون.

سلام
از نقد و بیان مشکلات می گذرم چون این تئاتر شبیه جشن و جشنواره هست. فقط این که امیدوارم این نمایش رو در سالن بهتر و با صدای بهتر و امکانات بهتر ببینم، کاش می شد این نمایش در تالار وحدت روی صحنه برود.
اما در این سال های با اتمسفر غم و غصه کرونا و بقیه مصائب ...
امشب کلی لباس خوشگل دیدم
کلی رقص زیبا و هماهنگ تماشا کردم
و کلی شعر شنیدم و کلی نور چشمانم رو نوازش کرد.
امیدوارم همه عوامل این نمایش همواره بدرخشند و خوش اقبال باشند.
بیشتر تماشاچیان با حال خوب و لبخند بر لب از تئاتر شهر خارج می شدند.

چند سال پیش برای ماموریت به یکی از این کشورهای گوگوری مگوری حاشیه خلیج فارس رفتم که یه اُپرا حال مدرن و جدید هم داره، دوست میزبان من رو به یه کنسرت نمایش از یه گروه اسپانیایی که تو اون اُپرا حال برگزار شده بود دعوت کرد. وارد سالن شدیم و من چیزی درباره تمیزی، تناسب، معماری و کیفیت صدا چیزی نمی گم. چون خودتون متوجه می شوید. کنسرت نمایش آغاز شد. پشت سر من در ردیف عقبی آقا و خانم مسنی با قیافه اروپایی نشسته بودند. که هر از چندگاهی خانم مسن چند سرفه می کرد اما همگان متوجه سن و سال آن خانم بودند. اما هنوز چند لحظه نگذشته بود که اون خانم بی سر و صدا از سالن خارج شد. کنسرت نمایش تمام شد و من بیرون سالن آن خانم و آقای مسن رو دیدم. علت رو جویا شدم. با لبخند گفت عده ای بلیت خریدند و می خواهند لذت ببرند من چرا باید با سرفه هایم تمرکز دیگر تماشاگران رو به هم بزنم. پرسیدم اهل کجا هستید گفتند یونانی هستیم و برای تعطیلات اینجا آمدیم.

مطالب بالا مقدمه بود برای چیزی که الآن می خوام خدمتتون بگم
دیشب در کمال تعجب یه خانم عکاس درست در مرکز تماشاگران و درست در آغاز نمایش شروع به عکس گرفتن کرد چرق چرق چرق و ... چرق و صدای شاترهایی که تمامی نداشت ...
تقریبا تمرکز همه از بین رفت و ابتدای نمایش رو متوجه نشدیم ...
صدای شاتر دوربین همچنان ادامه داشت یه آقای محترمی در ردیف اول ابتدا با سر ... دیدن ادامه ›› برگرداندن و نگاه کردن سعی کردند که خانم عکاس رو از ادامه عکاسی منصرف کنند تا تمرکز همگان مخدوش نشود.
خانم عکاس توجه نکرد اون آقا لحظه ای ایستاد تا شاید عکاسی تمام شود اما نشد و همه این ها در حالی بود که نمایش در حال اجرا بود ...
بعد شکست خوردن همه راه ها برای متوقف کردن خانم عکاس اون آقا به سمت صندلی عکاس رفت و با صدا زدن خواست که عکاسی نکنه چون تمرکز تماشاگران به هم می ریزه ...
خب تا اینجا دیگه تئاتر از دست رفته بود و ما دیگه نمی دونستیم داریم چی تماشا می کنیم که بالاخره عکاسی متوقف شد ...
در پایان نمایش به رسم متداول و در رورانس از چند هنرمند حاضر در سالن نام برده شد که خب تازه ماجرا از اینجا شروع شد و دعوایی بین تماشاگر معترض به عکاسی و اون هنرمندان شکل گرفت که حتی نزدیک بود به برخورد فیزیکی منجر بشه ...
در حالیکه اون آقا درخواست زیادی نداشت می گفت من بلیت خریدم و دوست دارم در محیطی آرام نمایش ببینم ...
اما دعوا و توهین حضرات هنرمند ادامه داشت ...
به عنوان یه آدم رسانه ای
عکس گرفتن از نمایش پروتکل داره
اول این که به عکاس صندلی نمی دهند
دوم اگر می خواهند صندلی بدهند بین تماشاگران صندلی نمی دهند
سوم فقط در جایی مشخص که مزاحمت ایجاد نکند یک صندلی اختصاص می دهند نه این که در مرکز تماشاگران نه تنها به عکاس بلکه به دوستان عکاس هم صندلی اختصاص دهند.
چهارم عکاسی در زمان محدود هست نه از ابتدا تا پایان نمایش ...
اما پیشنهادم برای این نمایش
توصیه می کنم تماشا نکنید ... ناامید کننده بود
صرفنظر از این همه حاشیه ارزش دیدن و وقت گذاشتن ندارد.

بخندم یا بگریم میکاییل با من نیست ...
ابتدا؛ در خانه نمایش مهرگان رفتار همکاران این مجموعه غیر دوستانه و عصبی بود و کسی رو راهنمایی نمی کردند به ویژه یک آقایی که متصدی گیشه بود که حتی اسم نمایش های این خانه را نمی دانست ... بگذریم ...
بعدا؛ پشت سر بنده یه آقای سه ایکس لارج بود که احتمالا سندرم پای بیقرار داشت چون مدام پاش رو به صندلی من می کوبید چنان که بعد از مدتی من فکر می کردم بخشی از نمایش است. بعد از پایان نمایش پرید بغل یکی از بازیگران ... مبارک باشه ...
سقف سالن هم معلوم نبود چه خبره یکی میگفت گربه داره راه می ره
یکی می گفت دارن تعمیرات می کنند و صدایی بود که مدام از سقف می آمد و همه به جای صحنه تئاتر سقف را نگاه می کردند.
آخر؛ با احترام به استاد شهرستانی "شاعر" ناامید کننده بود و بدترین نمایشی بود که بعد از بازگشایی کرونا می دیدم (در سه ماه گذشته ۸ نمایش دیدم). ببخشید آقای شهرستانی و پوزش فراوان.

سلام
امروز یکشنبه و الآن ساعت بیست و سی دقیقه هست و همه تو حیاط عمارت نوفل لوشاتو هستیم و یخ زده و هنوز نمایش شروع نشده و عوامل اون دارن تو محوطه بیرونی و سرد عکس یادگاری می گیرن
نقد پیشکش بعدا می گم ...
متاسفم که برای وقت مخاطب احترام قائل نیستید
احترام دک طرفه است