پر مخاطب ترین تئاتر این شب های تهران ...
حرفی که این روزها درباره هر کسی یا روز میمیرد یا شب من شبانه روز میشنویم
خبری که بیشتر از هر چیزی باعث حال خوب میشه اما به چه دلیل
یک : توی دورانی که تئاترها با انواع و اقسام سوپراستارها و بدون هیچ ریسکی و با روایت کاملا مطمئن روی صحنه میرن کاری ساخته میشه که از هیچ کدوم از قواعد موجود پیروی نمیکنه ... کاری که از صحنه اول و خوانش محمد لاریان روی صحنه و موسیقی زنده صحنه تکلیفش رو با تو معلوم میکنه که با روایت مستقیم رو به رو نیست
صحبت رفتن میشه
اذان گفته میشه و صحبت های عاشقانه .. این بار دعوت میشی به طور دیگه ای دیدن
به طور دیگه ای گوش دادن
یاد مقدمه اسکارلت می افتی که دعوت نویسنده بود به شناختن خودت
اینبار هم درون آدمها رو میدیدیم
...
دو : جنگیدن
... دیدن ادامه ››
برای زندگی برای بودن
نقطه اوج نمایش بود
صحنه ای که نگار روی صحنه می ایسته و تماشاچی ها دعوت میشن به خوانش اعداد
هر دوباری که کار و دیدم تمام تماشاچی ها اشک شوق ریختن.
این اشک برای جنگیدن و پیروز شدن نگار بود
همه ما خودمون رو جای نگار گذاشتیم که چقدر توی لحظات سخت توان ایستادن داریم
میتونیم مثل نگار قوی باشیم ؟
...ِ
سه : قصه رفتن که تو چهار بخش مختلف گفته میشه
قصه نگفتنها
نگفتن
رفتن
تاریخ و زمان نداره
برای قشر خاص نیست
نگفتنی که تقریبا تمام ماها تجربش کردیم
از دست دادیم
و یا خودمون رفتیم ...
یک جایی فریاد زدیم
باهام حرف بزن
.
.
سجاد افشاریان میتونست یک کار ساده بسازه با یک روایت مستقیم
میتونست ریسک نکنه و با حضور سوپراستارها فروش کارش رو حتی تضمین کنه
ولی اینکار و نکرد
تک تک بازیگرهای کار ستاره های صحنه شدن
و حضورشون انقدر درخشان که نمیشه نادیدشون گرفت
.
از جان دلم نگار جان تا تمام بازیگران کار و حضور شاهکار آقای افشاریان در سه نقش مختلف
تمام نمایش
از ناگفته ها و جنگیدن برای زندگی میگفت .
و قصه ای که مثل نخ تسبیح به هم وصل بود
روایت قصه در عین غیر خطی بودن. بهم پیوستگی درستی داشت
از نگاه ها
حرفها
و...
.
پ.ن1 : یه کم غرض ها رو کنار بزاریم و اینکه خودمون رو عادت بدیم به متفاوت دیدن و تا یک کار متفاوت دیدیم سریع گارد نگیریم
بار دوم که کار و دیدم به چیز هایی دقت کردم که شاید بار اول درست ندیدم و قطعا باز هم کار و میبینم.
.
.