یک شب تاریخی در یونان باستان
تور گردشگری ما از آنجا شروع شد که ساعت 18:30 از روی صندلی 8 ردیف 8 تالار وحدت با اپرای دلنشینی وارد دنیای سقراط و تالس و سافو و ... شدیم، البته من مدام بر روی همان صندلی نماندم در واقع ذهنم هی برای خودش هر جا که دلش خواست رفت و همانجا که سافو از رهایی حرف زد خودش را رها کرد و هر بار بر روی یکی از 10 ستون ایستاد و دل سپرد به دیالوگ های روح بخشِ سقراط و گاهی هم هنوز نمایش تمام نشده پایش را به زمین کوبید و هی گفت از همان نمایشهاییست که باید دوباره ببینیاااا!!!
و اما بخش غم ناک ماجرا
*حواست باشه اینجا که اسمش رو میزاری خراب شده وَطَنِ توست*
این جمله حسِ ناسیونالیستی خاک خورده ام را تکانی داد و گردو خاکی رو هر چند مختصر بلند کرد و من یادِ شور و شوقِ تار عنکبوت بسته ام انداخت ،که این جمله رو باور داشتم* اگه وطنت جوری که میخوای نیست خب خودت درستش کن *البته این خاک خوردگی واسه امروزو دیروز و یکماه و یکسال نیست، سالهاست که شده بی معنی و بخش ملی گرایِ وجودم هم میان همون کتابهای تاریخ ماد، هخامنشی، پارت، سلوکی، ساسانی ، زندگی نامه کوروش بزرگ،داریوش، ایران از آغاز تا اسلام، ویل دورانت و... خاک شد و تبدیل به گوری ناشناخته !!! گرچه این جمله را سقراطِ عزیزِ جانِ دل گفت ولی دیگر برای من همان ( شعار ) باقی ماند. انگار بعضی اتفاق
... دیدن ادامه ››
ها هرگز نمی افتند.
*هر کدام از شما خدا هستید*
دانش ابزاری است که از تو خدایی میسازد به غایت تواناتر از خدایی که تو در مقابلش حقیر بودی
دانش فراگیر ، خودت رو بشناس ، به دیگران محبت کن و تمامیه مفاهیم این چنینی که سقراط بیان کرد ،منو یاد این جمله انداخت که (اگر هر کسی انسان بود ، شاید اصلا مشکل سیاسی وجود نداشت....)
افلاطون کت وشلوار پوشِ کروات زده ی عزیزِ دل و جان هم که ناگهان مانند یک سیل، بی وقفه حضار در دادگاه رو مورد لطف قرار داد و مارو مجذوب بازی ایوب آقا خانی کرد .
اوج شکوه نمایش برای من صحنه ی سجده ی سقراط بود که مقابلش زانتیپه ایستاده بود و جام زهری که موجب رهایی اش شد من قاب ضد نور غروبش را هرگز فراموش نمیکنم .....
و اما حالا من باید تشکر کنم که تئاتر زیبایی اجرا کردند یا آنها باید تشکر کنند که من با چشمانم تئاتر زیبایشان را دیدم ؟ :))
سپاس حمیدرضا نعیمی عزیز بابت قاب زیبای نمایش سقراط که در ذهنم برای همیشه ثبت شد.
شاید خیلی ایده آل گرایانه باشه که یه تئاتر آدمی رو دگرگون کنه ولی میتونه مثل این نمایش یاد آوری کنه
که چطور آدم میتواند زلال باشد... !