در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مجله فرهنگی/هنری آرادمگ | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:14:55
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
علیرضا اخوان: «سوال این است که چرا این شخصیت همه چیز را رها نکرده و نمی رود؟ چرا مانده است؟ زیرا برای یک بازیگر چیزی جز تمرین و تئاتر معنا ندارد. او نینا را به عنوان یک معشوقه ی مادی و تئاتر را به عنوان معشوقه ی معنوی زندگی خود از دست داده. این شخصیت مادرش را از داده و آیا این تنهایی چیزی جز تنهاییِ معاصر است؟»

برای خواندن گفتگوی علیرضا اخوان با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
«اسطوره ی گیلگمش را قدیمی ترین اسطوره ی جهان می دانند که چیزی حدود چهار هزار سال عمر دارد. این اسطوره در مورد رنج، پوچی و در نهایت تکامل انسان حرف می زند. گیلگمش آفریده ای خدا- انسان بوده و به نوعی واسطه ی میان خدا و انسان است. او با ستمکاری بر سرزمین اوروک فرمان می راند و مردم از دست وی در امان نیستند.

مردم از خدا می خواهند تا موجودی خلق کند که از آنها در مقابل گیلگمش دفاع نماید. خدا نیز فردی به نام انکیدو را می آفریند که یک انسان است. پس از مبارزه ی گیلگمش و انکیدو، آن دو به هم علاقه مند شده و دوست می شوند. دوستی با انکیدو باعث می شود تا گیلگمش خوی ستمکارانه اش را ترک کند....»

برای خواندن یادداشت نمایش «برخورد نزدیک در نیویورک» به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/culture-and-art/cinema-theatre/newyork/
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود و ابراهیم اکبری این را خواندند
پارسا علیزاده این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کرم اله سلیمانی: «یکی از دلایلی که تصمیم گرفتم این اسطوره را کار کنم، تحقیقی بود که پیشتر روی آن انجام داده و به خوبی با اسطوره ی گیلگمش آشنا بودم. وضعیت این اسطوره دقیقا همین وضعیتی است که در دنیای فعلی وجود دارد. دنیایی که مردم برای فرار از گرسنگی، درد و رنج و بی خانمانی به دیگر نقاط دنیا سفر می کنند تا از مرگ نجات پیدا کنند. گیلگمش نیز برای نامیرایی سفر می کرد. یکی از شعرهای من از زبان وی شنیده می شود که: «برادرانم در راه اند، برادرانم برای حمل کردن پاهایم در راه اند. بگو جورابم را بشویند، بگو جورابم را خوب خوب بشویند. قسم می خورم چیزی در آن پنهان نیست. دستم را بگیر، من از رگ گردنم که در دست توست به تو نزدیک ترم.» در این شعر نیز می توان وضعیت امروز جهان را دید، وضعیتی که در کشورهایی مانند ایران، سوریه، عراق و افغانستان به خوبی قابل مشاهده است. نزدیکیِ جهان اسطوره گیلگمش و جهانِ معاصر دلیل انتخاب این اسطوره برای نمایش روی صحنه شد.»

برای خواندن مصاحبه کرم اله سلیمانی با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عمادالدین رجبلو: «نمایش ما در ابتدا ۷۵ دقیقه بود که الان به ۶۰ دقیقه کاهش پیدا کرده و دچار تغییرات زیادی نیز شده است. در میانه ی داستان که دانش آموزان شروع به تهمت زدن به یکدیگر می کنند، دلایلی ذکر می شود که مخاطب را نگه می دارد، اما بخش زیادی از این دلایل از نمایش حذف شده و با سانسور مواجه شده است. پس از این که دوستان ارشاد اجازه ی اجرای این نمایش را دادند، شرایطی تعیین کردند که به تغییرات زیاد در کار منجر شد. این طور می توان گفت اجرایی که این شب ها به روی صحنه می رود آن قدر تغییر کرده است که دیگر نمایش من نیست. این کار حدود ۴۵ دقیقه ممیزی خورده و قصه نیز تغییر کرده است. »

برای خواندن گفتگوی عمادالدین رجبلو با مجله فرهنگی هنری آراد مگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
زهره الف، امیرمسعود فدائی و پارسا یزدی این را خواندند
امیر مسعود این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جواد صداقت: «ما تئاتر را به منظور اجرای عموم تولید می کنیم. هدف از شرکت در جشنواره های دیگر شهرستان ها این است که ابتدا به آن شهرها رفته و فرهنگ آنها را بشناسم و پس از آن فضایی پژوهشی برای خود ایجاد کنیم. جشنواره بهانه ای است که بتوانیم در شهرهای مختلف اجرا داشته باشیم، زیرا در حال حاضر در تئاتر ما تبادل گروهی وجود ندارد. به همین دلیل احساس می کنم که بهترین فرصت این است که به کمک جشنواره ها، تئاترهای تولیدی مان را در شهرهای مختلف اجرا ببریم.»

برای خواندن گفتگوی جواد صداقت و الهام ابنی با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
مجید رمضان نسب: «کارهای تجربیِ عارف شریفی این ویژگی را دارد که به تعداد شبهای اجرا، بتوان نمایش متفاوتی را به صحنه برد. این نمایش ها این قدرت را به بازیگر می دهد که بتواند در موقعیت های مختلف، آزمون و خطا کرده و کار را به تکامل برساند. به عنوان مثال چند شب پیش در آخرین شبهای تمرین، یکی از صحنه ها کاملا تغییر کرد و به سرعت صحنه ای دیگر جایگزین آن شد، صحنه ای که تنها با یک بار تمرین درآمده بود. همه ی این عوامل قدرت بازیگری و درک موقعیت بازیگر از شرایط را بالا می برد؛ به خصوص چنین کارهایی که در آن دیالوگ یک حرف می زند، کنش در رابطه با موضوع دیگری است و همه ی اینها در راستای مفهومی کاملا متفاوت عمل می کند. یعنی عملی که بازیگر روی صحنه انجام می دهد از لحاظ بصری یک معنی دارد و مفهوم پشت این عمل، معنایی دیگر را در بر می گیرد. این موضوعات و شرایط، بازیگر را پخته می کند و به او اعتماد به نفس قرارگیری در شرایط سخت تر را می دهد. »

لاوین خادم گیلانی: «شخصیتی که در این نمایش بازی می کنم یعنی بازیگر شماره ۲، بسیار با آن چیزی که هستم متفاوت است. من شخصیتی آرام دارم و معمولا صدایم بالا نمی رود، اما در این نمایش عصبی و پرخاشگر می شوم و حتی دیگری را کتک می زنم. حضور در این نقشِ متفاوت و متضاد با خودِ فعلی ام، تجربه ی جالبی برایم بود زیرا توانستم خودم را برای بازی در این نقش متفاوت محک بزنم و ببینم آیا از پس آن برخواهم آمد ... دیدن ادامه ›› یا نه.»

امیر کرمانی: «در انتخاب نقش ها، اتفاقی که در نمایش «آنامورفیک» افتاد این بود که عارف هیچ نقشی را برای کسی تعیین نکرد و این بازیگرها بودند که با توجه به تجربه و سوابق کاری شان، در جای مناسب خود قرار می گرفتند. این موضوع خود به خود کار را برای منِ بازیگر جذاب می کرد.»

سینا علیپور: «مخاطب نمایش «آنامورفیک» که از بیرون کار را می بیند ممکن است فکر کند که این بازیگرها نقش خود را بازی می کنند، پس کار راحتی در پیش دارند؛ اما نکته اینجاست که همین خود بودن که بخشی از اجرا نیز هست باید درست و به موقع اتفاق بیافتد. »

برای خواندن گفتگوی بازیگران نمایش «آنامورفیک» با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
عارف شریفی: «اول اجرا جمله ای وجود دارد که می گوید: «این اجرا تظاهر می کند یک تمرین است و در عین حال می تواند یک تمرین نیز باشد». نمایش «آنامورفیک» ترکیبی از جهان تمرین و اجراست و قطعا در این جهان اولین چیزی که مطرح می شود کارگردان است. کارگردان به مثابه یک قدرت و در واقع چشم جهان بین و سراسر بینی است که همه چیز را می بیند و طراحی می کند. ما سعی کردیم هملتی را کار کنیم که متناسب با وضعیت اجتماعی مان باشد. این هملت، فردی است که به هیچ قانونی، (قانون از منظر اینکه حکم است) تن نمی دهد، نقشی را نمی پذیرد و مدام در حال رفتن به سمت تخریب و آشوب است. او یک آنارشیست است، یعنی کسی که اساسا رهبر بوده و به فرمان دیگری تن نمی دهد. این موضوع برایم چنان جالب بود که خواستم در نظام اجرا به آن شکل دهم.»

برای خواندن گفتگوی عارف شریفی با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
حمیدرضا مرادی: «من برای اجرای این اثر همه نمایشنامه های یونسکو را خوانده و از دل آنها به دو فرم مهم در نمایشنامه های او رسیدم؛ تکرار و تکثیر. تکرار یکی از ویژگی های متون ابزرود است؛ زیرا آدم ها دچار روزمرگی و کسالت می شوند، دچار نوعی کرختی. تکثیر نیز در متون یونسکو نقش مهمی دارد. در همه ی متون او عاملی در حالت زیاد شدن است. در نمایشنامه «کرگدن ها» کرگدن شدگی زیاد می شود، در نمایشنامه «صندلی ها»، تعداد صندلی ها، در نمایشنامه «مستاجر جدید»، تعداد اثاثیه و در نمایشنامه «خانم آوازخوان کله طاس»، بی ربطی در حال زیاد شدن است. در این نمایشنامه زبان کم کم از بین می رود و در نهایت به جایی می رسد که تنها به حروف الف، ب، پ، ت ختم می شود که البته ما به جای این حروف کلمه ی ابداعی «بَذَه» را قرار دادیم. من سعی کردم این تکثیر را در تمام عناصر نمایش قرار دهم، در صحنه، آکسسوار، نور، موسیقی، لباس و حتی دیالوگ ها.»

برای خواندن گفتگوی حمیدرضا مرادی با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
پگاه ارضی: «فکر می کنم فرمولی کلی برای هنر وجود ندارد که اگر هنرمندی در سینما فعالیت می کند نباید وارد حیطه تئاتر شود و بالعکس. این نکته را نیز باید مد نظر داشت که بسیاری از کارگردانان بزرگِ سینما در ایران و جهان، فعالیت خود را از تئاتر شروع کرده اند. شاید تئاتر از لحاظ تولیدی کم حجم تر باشد، اما در کارگردانی و بازیگری بسیار سخت است. به نظر من دنیای سینما و تئاتر خیلی از هم فاصله ندارد. سخت کوشیِ بازیگری که در تئاتر فعالیت می کند، در سینما بسیار به او کمک خواهد کرد که به عنوان مثال چطور تداوم حس داشته باشد و حسش را نگاه دارد. تئاتر و سینما مکمل هم هستند و نمی توان برایشان مرزی تعیین کرد.»

سارا توکلی: «سختیِ بازی کردن در نمایش های رئال این است که چون این نمایش ها به دنیای واقعی نزدیک تر هستند، بیشتر مورد قضاوت قرار می گیرند. اگر نمایش فانتزی باشد، مخاطب نمی تواند در مورد خوب و یا بودن بازی نظر دهد، بلکه می تواند نمایش را دوست داشته باشد یا خیر. اما در کار رئال، آن قدر زندگی جریان دارد و بازیگران سعی می کنند، شخصیت ها را واقعی نشان دهند تا برای مخاطب قابل درک باشد که کار سخت می شود. به نظرم سختی بازی کردن و کارگردانی نمایش رئال بیشتر از گونه های دیگر است.»

برای خواندن گفتگوی «پگاه ارضی» و «سارا توکلی» با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
دلارا نوشین: «یکی از دلایل انتخاب این متن برای اجرا در اواخر دهه ی نود شمسی و در کشور خودمان، همین موضوع بود زیرا اتفاقاتی که در آمریکای دهه ی ۷۰ یا ۸۰ میلادی می افتد، عینا در کشور ما در حال تکرار است. اگر به دهه ۱۹۷۰ در ایران باز گردیم می بینیم در آن زمان خانواده ها چفت و بست بیشتری داشتند و خانواده به شکل سنتی و محکم یکی از مهم ترین ارکان جامعه بود. اما در حال حاضر مفهوم خانواده تغییر کرده است. قصدم این نیست که بگویم خانواده در این سالها از هم پاشیده، اما مفاهیم قدیمی در خانواده در حال تغییر است. اگر به جامعه نگاه کنیم متوجه می شویم که تعداد ازدواج ها نسبت به گذشته کمتر و تعداد طلاق ها بیشتر شده است. خانواده ها کمتر از گذشته تمایل به بچه دار شدن دارد و خانواده گرمای همیشگی زمانِ بچگی ما را ندارد. متن «جنایات قلب» متناسب با این شرایط است. جمله ای در نمایشنامه وجود دارد که می گوید ما باید یاد بگیریم چه طور این روزهای سخت را سپری کنیم.»

برای خواندن گفتگوی «دلارا نوشین» با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
امیرمسعود فدائی این را خواند
حسین تاجیک این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فریدون ولایی: «غم و شادی در هم تنیده اند و در کنار هم معنا می یابند. در این اثر نیز سعی کردم به این مهم دست پیدا کنم، زیرا شادی و غم همزاد هستند و یکدیگر را می زایند. در دل غم، شادی نفهته است و در دل شادی، غم. وظیفه ما این است که این لحظات را کشف کنیم چراکه حتی در مصیبت ها نیز ممکن است اتفاق های خوب رخ دهد و در زمان شادی، اتفاق های مصیبت بار بیافتد. این مسائل را در زندگی نیز تجربه کرده و به آن رسیده ام، در واقع هر آنچه در آثارم وجود دارد از جهان اطرافم گرفته شده است.»

برای خواندن گفتگوی «فریدون ولایی» با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر بروید.
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
امیرمسعود فدائی، کامران فریدی و مینا سروش این را خواندند
سامان عباسی وش این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این روزها حرف گذشته ­ها را زیاد می ­شنویم، گذشته­ هایی که در نظر بسیاری افراد زندگی این قدر سخت نبود. روزهایی که همه چیز ارزان بود، مردم با هم رفت و آمد بیشتری داشتند، مهمانی­ ها و عروسی ­ها ساده برگزار می ­شد و حیاط بزرگ خانه ­ها محفلی بود برای دور هم جمع شدن اعضای خانواده و قوم و خویش. در آن روزهای خوش، وقتی هوا خوب بود کسی داخل اتاق نمی ­رفت، کنجی از حیاط، تخت یا فرشی وجود داشت و صاحبخانه و مهمان روی آن می ­نشستند، چای می ­خوردند و گپ می­ زدند. سیاست این طور همه گیر نبود و زندگیِ مردم آن دوران کمتر با آن گره می ­خورد. جورِ نان را بیشتر مردان می ­کشیدند و مسئولیت بچه­ ها با زنان بود. در آن روزها زندگی ساده بود، مرز مشخصی بین کارهای زن و مرد، کار بیرون از خانه و درون خانه وجود داشت، آدم ­ها ساده­ تر بودند و دغدغه­ ها قابل فهم ­تر.

این روزها اما زندگی جریان دیگری پیدا کرده است. حرف ­های سیاسی و اقتصادی کلام روزمره ­ی مردم از کودک تا کهن ­سال شده. دیگر از خانه ­های بزرگ و حیاط­ های پر و دار و درخت خبری نیست. آپارتمان ­ها روز به روز کوچکتر می ­شوند و این خانه ­های کوچک دیگر جایی برای مهمان ندارند. زندگی ­ها مرفه ­تر شده و به همان میزان دغدغه ­ها نیز بیشتر. آدم ­های زیادی این روزها تنها زندگی می ­کنند و دنیای مجازی شاید تنها ارتباط ­شان با دیگر افراد باشد. حال «عظیم موسوی» این گذشته ­های خوب را در نمایش «حیاط خانه حشمت خانم» با بازی مژده ارجمند، سپیده دستینه، محمود راسخ ‌فر، حسین صادقیه، علی فتحعلی، سمیه کارگر، نگار مقدسی و مهدی نوری به روی صحنه تماشاخانه سنگلج آورده است.

...
برای خواندن یادداشت نمایش «حیاط خانه حشمت خانم» با عنوان «یک دم نوش، کمتر بنوش» به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/culture-and-art/cinema-theatre/heshmatkhanoms-yard/
«عظیم موسوی» سالهاست در حوزه ی تئاتر ایرانی کار کرده و نمایش های زیادی را به صحنه آورده است که از جمله آنها می توان به نمایش های «اندر حکایت بلدیه اصفهان»، «کابوس های مرد مشکوک» و «رسم عاشقی» اشاره کرد. او حتی نمایشنامه «خواستگاری» چخوف را نیز بر اساس الگوهای تئاتر ایرانی به نمایش درآورده است. وی در تازه ترین اثر خود، نمایش «حیاط خانه حشمت خانم» را بر صحنه تماشاخانه سنگلچ به اجرا رسانده و در آن فضایی صمیمی از گذشته هایی را ترسیم کرده است که حیاط مهم ترین بخش خانه و محلی برای ارتباط آدم ها با هم بود.


برای خواندن گفتگوی «عظیم موسوی» با مجله فرهنگی/ هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
آرمان طیران: «هدهد در واقع تماشاگر، همه چیز دان و دانای کل است. در نمایش «دن کیشوت» ما هیچ هدهدی در طول اجرا نداریم و تماشاگر را به مثابه هدهد در نظر گرفته ایم. ملا نصرالدین نیز فردی شوخ طبع در فرهنگ ماست که بر الاغ سوار می شود و گاهی جمله های فلسفیِ عمیقی می گوید که راهگشای زندگی است، اما بیانات او در قالب طنز گفته می شود. دن کیشوت هم شخصیت معروفی است که سروانتس آن را خلق کرده و تصور می کند جهان منتظر رشادتمندی و مردانگی اوست، در صورتی که در واقعیت این طور نیست. فردی او را همراهی می کند به اسم سانچو که به نوعی دستیار او بوده و بر الاغ سوار است. پس می توان سانچو را همان ملا نصرالدین دانست و تلفیق این دو شخصیت این پرسش را ایجاد می کند که آیا سانچو نمی تواند ملا نصرالدین باشد؟! »

برای خواندن گفتگوی آرمان طیران با مجله فرهنگی/ هنری آراد مگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
فاطمه محمودی: «دوست داریم در مورد نمایش «نقل مکان» بیشتر بشنویم به خصوص از دوستانی که تخصصی این رشته را دنبال می کنند. دوست داریم اگر نقدی به نمایش دارند آن را به ما منتقل کنند. فکر می کنم اگر این اتفاق برای همه ی اجراها بیافتد و ما بتوانیم با تحلیل و نقد درست و آکادمیک در مورد کارها صحبت کنیم، فضای نقد و تحلیل و در کل فضای تئاتر کمی پویاتر و زنده تر خواهد شد و از دام کلیشه ها و زد و بندهایی که گاهی مشاهده می کنیم رها خواهیم گشت و بی شک این اتفاق خوبی خواهد بود.»

امیر شمس: « به ادبیات، داستان و رمان علاقه دارم و جمالزاده نیز یکی از نویسنده های محبوبم است. اقتباس از یکی از رمان های این نویسنده، اولین دلیل حضورم در نمایش نقل مکان بود. زبانی که «فاطمه محمودی» در نمایشنامه استفاده کرده و ریتمی که در متن وجود داشت برایم جذاب می نمود، هرچند در اولین مواجهه با متن متوجه شدم کاری دشوار پیش رو خواهم داشت. بازی کردن مونولوگ برای بازیگر کاری خطرناک است و من پس از خوانش متن «نقل مکان» تصمیم گرفتم این کار خطرناک را انجام دهم.»

برای خواندن مصاحبه «فاطمه محمودی» و «امیر شمس» با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ بر روی لینک زیر کلیک کنید:
https://aradmobile.com/mag/category/culture-and-art/cinema-theatre/interview/
«بچه های شهرستان بسیار خلاق و متعهد بوده و تمام تلاش شان را می کنند تا به بهترین شکل روی صحنه ظاهر شوند و مخاطب را با خود همراه کنند، اما اجرای گروه های شهرستانی در تهران با مشکلی بزرگ مواجه است که در طی این سالها حل نشده. این گروه ها هیچ جایی برای اسکان ندارند و مرکز هنرهای نمایشی خوابگاهی برای آنها در نظر نگرفته است. گروه های شهرستانی با دل و جان کار می کنند و کارشان در تهران نیز دیده می شود تا حدی که از آنها برای اجرای عموم در تهران دعوت به عمل می آید، اما هیچ تدارکاتی از جمله اسکان و غذا برای آنها در نظر گرفته نمی شود.»

برای خواندن گفتگوی «حسین اسدی» با مجله فرهنگی/ هنری آرادمگ به لینک زیر بروید:
https://aradmobile.com/mag/culture-and-art/cinema-theatre/abgoosht-interview/
امیرمسعود فدائی و مینا سروش این را خواندند
امیر مسعود، فرزاد و پویا فلاح این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«اوشان محمودی» نویسنده و کارگردان نمایش «پینوکیو» پیش از این در دانشگاه گرگان مهندسی آب خوانده و در حال حاضر دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تئاتر است. او در دوران دانشجویی اش نمایش هایی از جمله «آدمک سلام»، «مبارک باشد این طیاره که سیر می کند هپروت را»، «اجبار برای تکرار» و «درستکار ترین قاتل دنیا» را به روی صحنه برده و در دو دوره جشنواره استانی جایزه بهترین کارگردانی و بهترین اثر را به دست آورده است. «پینوکیو» که نمایش برگزیده بیست و دومین جشنواره تئاتر دانشگاهی نیز می باشد، اولین اجرای عموم این هنرمند در شهر تهران است.

نمایش «پینوکیو» را بهانه کرده و با نویسنده و کارگردان آن «اوشان محمودی» به گفتگو نشسته ایم:

https://aradmobile.com/mag/culture-and-art/cinema-theatre/pinocchio-interview/
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
mahaya و محمدمهدی قاسمی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سپهر صانعی: « اینکه گروه ما از بیرون، پر انرژی دیده شود برای من به عنوان کارگردان اتفاقی بسیار خوشحال کننده است. برای این موضوع دلایل مختلفی وجود دارد. یکی از آنها این است که گروه نمایش «درس های عمو شلبی برای زندگی» روی متن نویسنده ای کار می کند که فرم کارش به شکلی خوشحال است و با دنیای کودکان مرتبط می باشد. من به عنوان کارگردان، یکی از مهم ترین کارهایی که باید می کردم آماده کردن فضایی بود که در آن بازیگران رها و آزاد به بداهه پردازی مشغول شوند. از دل این بداهه ها و رفتارهای کودکانه ی واقعیِ خود بازیگرها می توانستیم به آن چیزی برسیم که در نمایش دیده شد.»

برای خواندن مصاحبه سپهر صانعی با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر مراجعه کنید:
https://aradmobile.com/mag/culture-and-art/cinema-theatre/sheldon-allan-silverstein-lessons-for-life-interview/
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایمان سلگی: « مخاطب از فضای بیرون که مخلوطی از آلودگی هوا، ترافیک، سرما و وضعیت معیشتی است وارد سالن می شود، روی صندلی ها می نشیند و هنوز مشغول حرف زدن در مورد اتفاقات بیرون است و آن چیزی که می بیند پرده ی آبی رنگ و بسته ی صحنه است. کم کم نور فید می شود، موزیک قطع می گردد، پرده ی آبی رنگ با صدای خودش آرام باز می شود و رویا شکل می گیرد. این صحنه برای من جذاب ترین صحنه ی زندگی است، چه زمانی که روی صندلی مخاطبان نشسته باشم و چه زمانی که پشت پرده، روی صحنه باشم و قلبم تند تند بکوبد و پرده آرام آرام باز شود. پرده که باز شود رویا شکل می گیرد و به جهانی دیگر پرتاب می شویم، به جهان رویا. جهان رویا دقایقی ادامه دارد و سپس دوباره همه چیز به حالت اول باز می گردد. بازیگر از هیبت نقش بیرون می آید و در رورانس مورد تشویق مخاطب قرار می گیرد. سپس مخاطب آرام به طرف درهای خروجی رفته و سالن را ترک می کند و این درست نقطه ای است که تئاتر باید کارش را شروع کند. وقتی مخاطب برای دیدن نمایش به سالن تئاتر می آید، یک تکه از وجود کسانی را با خود می برد که روی صحنه در حال بازی هستند. کسانی هم که روی صحنه اند هر شب بخشی از وجود خود را کنده و به مخاطب می دهند تا به عنوان تحفه ای از این اجرا با خود ببرد. این تحفه باید آن قدر ارزشمند باشد که وقتی مخاطب از سالن خارج می شود به این فکر کند که چرا احمدشاه به این سرنوشت دچار شده است.»

برای خواندن گفتگوی «ایمان سلگی» به مجله فرهنگی/ هنری آرادمگ به لینک زیر مراجعه کنید:
https://aradmobile.com/mag/culture-and-art/the-king-new-clothes-interview/?preview_id=37358&preview_nonce=cfb1c038f7&_thumbnail_id=37343&preview=true
روزبه زیوری: «ایده ی ابتدایی این نمایش از نمایشنامه «در اسکله» نوشته «الن گرا» گرفته شده است. در سال ۹۶ این نمایشنامه را خوانده و متوجه شدم در آن رگه هایی از فانتزی وجود دارد. فانتزی به دلیل رشته ی تحصیلی ام که نمایش عروسکی است، برایم حائز اهمیت بوده و سعی کردم این متن را بدون کلام به صحنه آورم. در کنار آن متوجه شدم برای اجرای این متن علاوه بر قابلیت بی کلام بودن، می توانم از علم نشانه شناسی و عناصر نمایشی نیز استفاده کرده و با توجه به اینها مفهومی را برای ارتباط با مخاطب ایجاد کنم....»

برای خواندن مصاحبه «روزبه زیوری» با مجله فرهنگی/هنری آرادمگ به لینک زیر مراجعه کنید:
https://aradmobile.com/mag/culture-and-art/sea-wall-interview/
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید