- علاقهمند به سینما و تیاتر - عکاسی - گرافیک - موسیقی و سفر
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
آثار جناب ثروتی همیشه دیدنی و جذاب بوده اما کاش اجرای این دو نمایش در یک سالن بزرگتر مثل حافظ اجرا میشد تا قیمت بلیط ها هم کاهش می یافت . متاسفانه اکثر قشر جوان و دانشجو توان پرداخت هزینه برای دو اجرا رو نخواهند داشت . استقبال کم از این دو نمایش هم نشانه همین واقعیت تلخه . یادمان هست که استقبال از نمایش فهرست و اتاق ورونیکا تا چه حدی قابل توجه بود که هر روز دو اجرا روی صحنه میرفت.
خسته نباشید به گروه اجرای رم . حس خوبی از نمایش و بازیها به من و همراهانم منتقل شد . با وجود نکات مثبت و منفی کار قابل قبولی بود و مشخصا زحمت و زمان زیادی صرف پرداخت کار شده . به نظرم استفاده بیشتر از موسیقی میتوانست نمایش رو شیرین تر و جذابتر کند
دوست عزیز در همین زمینه گفتگویی با خانم لیلی رشیدی صورت گرفته که بزودی در بخش آوای تیوال منتشر خواهد شد و ایشان به طور کامل توضیح داده اند. لطفا عجولانه قضاوت نفرمایید
جناب ایمانیان عزیز کارگردانی که قبل از مطمئن شدن از تیم بازیگری، بلیط ها رو برای فروش قرار میده عجله میکنه نه بنده ی حقیر که اعتماد کردم و بلیط رو روز اول تهیه کردم :)
مناسبات فروش بلیت و تبلیغات یک مدت زمان مشخص دارد. نمی شود یک روز مانده به اجرا فروش بلیت را شروع کرد. گروه های اجرایی بر اساس قول و قرارهایی برنامه ریزی انجام می دهند و متاسفانه چون در سیاره ایران قرار داریم به هیچ کدام از این قرارها نمی توان اطمینان داشت. من مدافع گروه اجرایی نیستم و سمتی هم در این اجرا ندارم اما چون چندین سال است در عناوین مختلف کار تئاتر می کنم باید عرض کنم متاسفانه بسیاری از برنامه ریزی ها در اختیار و توان گروه اجرایی نیست
بدون شک پرواز ایکار برای کارگردان اثر ، گامی رو به جلوست . شخصا با دیدی منفی به تماشای نمایش نشستم ، اما با وجود نکات منفی و مثبت ، نمایش راضی کننده بود . از نقش مهم امیر کاوه آهنین جان هم نباید به راحتی گذشت که به نمایش ، روح و طراوت بخشیده . امیدوارم روح الله کمانی و عماد سالکی هم از همنشینی با امیر کاوه آهنین جان و کسب مهارت ، در بازی خود تغییری ایجاد کنند.
اجرای امروز جمعه سانس ساعت 4 عالی بود . در انتظار یک سالن غیر استاندارد بودم اما نه صدایی از بیرون شنیده میشد و نه در ورودی سالن باز و بسته شد . نمایشنامه و کارگردانی قابل قبول و بازیها درخشان بود . اما متاسفم ............................... متاسف از خنده های آزاردهنده و دلخراش میهمان بازیگر !! شخصی که خود از یک خانواده تاتری است . خنده های کنترل نشده !! بدبختانه ! دلخراشانه !!
تنها نکته ی قابل توجه برای من بعد از دیدن این نمایش ، طراحی و اجرای دکور و طراحی لباس بازیگران بود . ایده ی خوب نمایشنامه در اجرا بسیار ضعیف بود . این نمایش به نظرم بین تئاتر و پرفورمنس سرگردانه و تکلیف خودش رو مشخص نمیکنه . دیدن مسئول صدای صحنه کنار لپ تاب روی سن هم یکی از غیر حرفه ای ترین ایرادهای این اجراست که تلاش بازیگران رو در منتقل کردن حس به مخاطب از بین می بره !! اما در کل تجربه خوبی بود !!!
خسته نباشید به گروه و عوامل تاتر هفت پرده . با وجود داستانهای مجزا و دو ساعت زمان نمایش ، شاهد اجرای منسجم و یکدستی هستیم . تنها مسئله ی قابل ذکر صدای ضعیف میکائیل شهرستانی در بخشهایی است که نا مفهوم بود اما هنر ایشان قابل تقدیره .
ضعیف بودن صدای میکائیل شهرستانی هم از اون پدیده های جالبیه که باید بررسی بشه. با پوزش بابت نمکی که زیر پست شما مصرف کردم! امشب صداشون بسیار رسا بود و این رو هم از یاد نبریم بدون شک هم ایشون هم اکثر بازیگران این کار که تجربه رادیویی دارند (مثل آقای بختیاری، آقای صباغی، خانم صادقی، آقای کرمی و غیره) به اصول فن بیان مسلطند و باور این مساله که صدای آقای شهرستانی ضعیف بوده باشه برای من هم خیلی خیلی سخته.
با وجود این تهیه کننده و اسپانسر مالی ، این قیمت برای بلیط منصفانه نیست . تنها بهانه گرانی بلیط ، بازیگران چهره میتونه باشه که فقط جیب تماشاگر عام رو هدف قرار داده !!
الان متوجه موضوعی شدم که برام جالب بود! :)
یکی از دوستان عزیز تیوالی هم که ظاهرا" این پست را دوست داشته اند، اسمشون «فرزانه» هست ولی در واقع من نیستم!! :) ... سؤال جالبی که برام پیش اومده و از همیاری گرامی تقاضا دارم پاسخ دهند این است که مگه امکانش هست که در تیوال دو نفر اسم تیوالیشون رو عینا" مثل هم انتخاب کنن؟!!! آخه این جوری یک مقدار ممکنه در تشخیص نظرات و کامنت ها به واسطهٔ تشابه نام، اشتباه پیش بیاد! مثلا" در مورد همین پست، به شخصه دچار اشتباه شدم که کی و چرا «دوست داشتم» را انتخاب کردم که بعدا" فهمیدم تشابه اسمی پیش اومده و من نیستم!!! :) همیاری جان، لطفا" تمهیدی در این خصوص بیندیشید.
مثل مادری که به جوجههایش غذا میدهد
دردی به دهانم میگذاری
داغی به دلم
و میروی
و من به اندازهی قلبم فکر میکنم
و راه را برای دست تکان دادن باز میکنم
و این که قطار
شاعرانهترین وسیلهی نقلیه است آزارم میدهد ...
سه کبریت ، یک به یک در شب روشن شد
اولی برای دیدن تمامی صورت تو
دومی برای دیدن چشمانت
سومی برای دیدن لبانت
و بعد تاریکی غلیظ برای اینکه
به خاطر بسپرم همه را
زمانی که تو را در میان بازوانم گرفته ام
دل اگه دل باشه دق میکنه از قصه ما ، گریه کن تو هم به حال و روز این بخت سیاه .
اسم تو رو که میشنوم گل از گلم میشکفه ، اما دلم انگار باید همیشه واسه دیدنت تنگ باشه ......... .
برای پدرم که دیروز زادروزش بود و فردا تولد من ! سالهاست که از نبودنش حسرت میخورم . افسوس .
خداوند روح پدرتون را قرین رحمت گرداند.
و تولدتون هم مبارک جناب متین.
ولی جسارتاً عذر میخوام فلسفه ی این " می آیم" رو نفهمیدم! :|
تولد دعوتیم آیا؟! :| :))