در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فرزانه ربانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:35:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سفالکسین وجودت تعمق التهاب دستم را ارام خواهد کرد

از: فرؤانه ربانی

وقتی اسب های توانا راهی برای ورود به میدان
مسابقه نداشته باشند
هر الاغی میتواند به خط پایان برسد



*****چرچیل *******
چنان تنهایی وحشتناکی حس میکردم که خیال خودکشی به سرم زد، تنها چیزی که جلویم را گرفت، این فکر بود که من در مرگ، تنهاتر از زندگی خواهم بود...

تهوع
ژان_پل_سارتر
خلاصه..
شش ساله بودم
که عاشق زنی شدم که
بیست و سه سال از من بزرگتر بود
همگان اورا مادرم می پنداشتن
پنجاه و سه ساله بودم
که عاشق زنی شدم
که بیست و سه سال از من کوچکتر بود
همگان مرا پدرش می انگاشتند
من در بند دل بودم و دیگران اسیر خیال باطل.

لولیتا -ولادمیر_ناباکوف
ما گنه کاریم،
آری،
جُرم ما هم عاشقی است
آری
اما آنکه آدم هست
و
عاشق نیست،
کیست؟

قیصر امین پور
خدا بیامرزد مرحوم امین پور را . شعرهایش دارای بار معنایی بالایی ست .
۰۵ دی ۱۳۹۴
سپاااسگزارم بینهایت ...

لطف شما همیشه جاریست بزرگوار....

سبز باشید و مانا بر صفحه روزگار
۰۸ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
توى کلاس بازیگری که مارلون براندو هم در اون بود ، از کلاس خواسته شد نقش مرغ‌هایی رو بازی کنن که قراره یه بمب بیفته رو سرشون !! اکثر افراد کلاس با وحشت شروع کردن به قدقد کردن ! اما مارلون براندو سر جای خودش نشسته بود و وانمود می‌کرد که داره تخم میذاره !
وقتی استلا آدلر استادش دلیل این رفتارش رو پرسید ، براندو گفت :
"من یه مرغ‌ام ! بمب چه میدونم چیه ؟؟"

...تفاوت انسانها در نوع اندیشیدن آنها به قضایاست ...
دیگر مهم نیست اگر تو نیایی، او برود، آن بماند یا هیچ یک از این اتفاق ها نیفتد و من بمانم و تیراژ تیراژه نقاشی هایم، نوشته هایم یا هرچه که تو میگویی.آخ که چقدر جایت خالی است...
شبنم، roya imani، مجید سلیمی، آرزو، پریسا مجد و شباهنگ این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خورشید را می دزدم!
فقط برای تو!
می گذارم توی جیبم
تا فردا بزنم به موهایت...

فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!
فردا تو می فهمی
فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت. می دانم!

آخ... فردا!
راستی چرا فردا نمی شود؟!
این شب چقدر طول کشیده؟
چرا آفتاب نمی شود؟
یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته؟

شل_سیلور_استاین
از تو که حرف می زنم،

همه فعلهایم ماضی اند،
ماضی خیلی خیلی بعید

کمی نزدیکتر بنشین
دلم برای یک حال ساده تنگ شده است!
هستم ،چرا که هستی
و هستی ،زان رو که هستم
و هستیم تا که هستیم
و از عشق
من و تو
ما خواهیم بود.


نرودا
فرق این شب در یک دقیقه است
یک دقیقه ای که زندگی را برایم تفهیم می کند
یک دقیقه با انار، هندوانه، آجیل یلدا و شعر
نور،حافظ، اشیاء، همه هستند
و من در طی این بی نهایت می خندم
و به زندگی عشق می ورزم
و سهراب می خوانم
حافظ این شب را به فال نیک گرفته است
من هم میگیرم
و او که نمی دانم کیست
و همه اشیاء حاضر
و انار و هندوانه که شاهد این یک دقیقه اند
ماه هم با نیمه پیدایش این شب را جشن می گیرد
و همه در پی یک، یک دقیقه هستیم
یک دقیقه ای که همین اکنون تمام شد...
بانو؛
وقت کردی دقیقه ای هم نثار ما کن!!!!!!!!!!
۰۳ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو دیگر نیستی که برایم دل بسوزانی و فنجانی چای و سفالکسین برایم بیاوری یا نگران عفونت دستم باشی.
وحید هوبخت، ستار میم، نگاه سهرابی و Someone این را امتیاز داده‌اند
حس یک خطت ،رسوخ کرد به استخوانم....
۰۳ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چیزهایی هست.چیزهایی که مثل هیچ یک از چیزهایی که می شناسم نیست.آنقدر عجیب و غریب اند که باور نمی کنم اصلاً وجود داشته باشند.
گویی جزئی از سرزمین عجایبی هستند که آلیس آن را کشف کرده بود.
بعضی وقت ها شاید،حس می کنم که من آلیس هستم ولی واقعاً که نیستم. اما ترجیح می دهم با فکر آلیس بودن باور کنم که اینجا،این دنیایی که در آن هستم دری دارد و کلیدی و من از روی کنجکاوی داخل آن شدم و تمام عمر بگردم دنبال شربت بزرگ کننده و شیرینی کوچک کننده و معجونی که مرا به دنیای خودم برگرداند.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

فرا رسیدن نوروز و تجلی قدرت لایزال الهی در طبیعت زیبای بی بدیل بر شما مبارک باد.
سال نو شما هم مبارک:))

۰۱ فروردین ۱۳۹۴
بهارتون خوشرنگ و خوش دل و پر شعر
سال نو مبارک و نو :)
۰۲ فروردین ۱۳۹۴
ممنون دوستان عزیز.سالی پربار و زیبا رو براتون آرزومندم.
۰۲ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تا گلی روی زمین هست
باید زیست
تا اناری به زمین می خندد
باید زیست
باید به حال قاب نگاه نگران دل ما
به زمین لرزه چشمان هوا
باز گریست
به تمام شدن فصل زمستان
که دلم باز هوسش خواهد کرد
به خیال یک برف
که دلش می لرزد
پا به زمین بگذارد
و به اندوه درختان
که چندی دیگر
افسانه ... دیدن ادامه ›› ای دور میشوند و دراز
به دل نازک پروانه،قسم
من گرفتارم
در حسرت ماه
دل دیدار جواب با من نیست
عطر کاج،عطر بلوط
سرخی کمرنگ اقاقی،دیگر با من نیست
زندگی با من نیست
هیچ اناری به زمین نگاهم نگریست؟
تک گلی در شوره زارش رویید؟
آفتابی شکلاتی را به مهمانی ذوب دعوت کرد؟
بارانی گونه ای را تر کرد؟
زندگی با من نیست
با من از هیچ بگو
از حروف «پ»
شاید «ی»
از حروف اسمت حرف بزن
زندگی با من نیست
مرگ دروازه احساسش را
به سطوح فلزی مزین کرده
و به خون
و به آرامش طنین انداز خواب سرظهر
زندگی با من نیست
امشب دل من می میرد
دیگر چیزی نیست
نه برای زندگی
نه برای مردن
باید از هیچ نوشت
باید از هیچ گریست
زندگی با من نیست
ممنون از توجه شما خانم فرزانه.
۲۳ اسفند ۱۳۹۳
متشکرم نگاه جان.باعث افتخاره که شعرم یادآور شعر چنین شاعر بزرگواریه.
۲۳ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چیزهایی هم هست

مثلاً چیزهایی

مثل خواب دم صبح

مثل آرامش شب

مثل افتادن یک اناب زرشکی به زمین

مثل ترک خوردن آب

مثل یخ بستن اندام درخت

چیزهایی هم هست

اصوات گرم کتری، مثلاً

شاعره

پنجره ... دیدن ادامه ›› ها

لذت یخ بستن برگ

دیدن خشکیدن برگ های زمین

چیزهایی هم هست

استکان خالی،روی طاقچه

پسته خندان، در کاسه عشق

شوری مزه یک دانه نمک

چیزهایی هم نیست

مثلاً یک لبخند

که به شرط یک لحظه خوشی

و به قسمت کردن یک سیب سبز

گوش هایش را برای لحظه ای قرض نمود

چیزهایی هم نیست

یک استکان چای

یک فنجان قهوه

طنین یک سمفونی در بین ذرات هوا

وتو

تو کجایی؟

پس کو؟

آن همه عشق که نثار هوایم شده بود

آن همه زیبایی ماه

آن همه آواز نسیم

چیز هایی هم نیست

مثلاً

من و تویی که شاید شما بشویم

چیز هایی هم هست

تو و اویی که ما بشوید

عالی بود! پر از تصویر، پر از احساس.
۱۳ اسفند ۱۳۹۳
من به این میگم عالی.بویژه چند سطر نهاییش.
۱۶ اسفند ۱۳۹۳
ممنون از توجهت نگاه عزیز.
۱۹ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رَخی چند،چند وجهه دارد؟ لیمبو
یخ بودن تن
در پیراهنی از فلز
در بند امید،
همواره هست شکاف،
همواره هست امید


این شعر: هدیه یک دوست عزیز


می تراود مهتاب

می درخشد شب تاب

نیست یک دم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته ی چند

خواب در چشم ترم می شکند

نگران با من استاده سحر

صبح می خواهد از من

کز مبارک دم او آورم این قوم به جان باخته را

بلکه ... دیدن ادامه ›› خبر

در جگر لیکن خاری

از ره این سفرم می شکند

نازک آرای تن ساق گلی

که به جانش کشتم

و به جان دادمش آب

ای دریغا به برم می شکند

دست ها می سایم

تا دری بگشایم

بر عبث می پایم

که به در کس آید

در و دیوار به هم ریخته شان

بر سرم می شکند

می تراود مهتاب

می درخشد شب تاب

مانده پای آبله از راه دراز

بر دم دهکده مردی تنها

کوله بارش بر دوش

دست او بر در،می گوید با خود:

غم این خفته ی چند

خواب در چشم ترم می شکند.


از:نیما یوشیج
این شعری ست که من عاشقانه دوستش دارم . ممنون از انتخاب خوب شما .
۱۸ دی ۱۳۹۳
خوشحالم که خوشتون اومده جناب کلانی.
۲۰ دی ۱۳۹۳
این شعر در دهان تند "نفیسی" محلول عجیبی میشود برای حال خوبــــــــ

مرسی از حسن انتخابتون بانو.
۲۷ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من عاشق برف و یخبندانم
من عاشق امواج و باد و طوفانم
تقریباً عاشق همه چیز
که در طبیعت است و ممکن است
باعث بدبختی انسان شود...

از: پرسی بیش شلی
دیروز گذشته است،فردا نیامده است
امروز گریزی بی پایان دارد
من، من بودم هستم، من خواهم بود هستم، من خسته ام هستم.

از:آئورا
نوشته:کارلوس فوئنتس