در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مصطفی شیر محمدی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:00:54
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و روز بخیر به همه علاقمندان هنر.دیروز به تماشای تئاتر قهوه قجری نشستم.متاسفانه چیزی نیست جز چند اسم نام دار.برگرفته از هملت شکسپیر که به صورت نقل رو حوضی برای مخاطب بیان میشود.متاسفانه چیزی به جز چند شوخی سیاسی روز و تیکه های اجتماعی آن هم فقط برای خندادن مخاطب چیز دندان گیری دست مخاطب نمی رسد.البته گروه سازنده آنقدر درک و فهم دارند که در انتهای نمایش از زبان نوید محمدزاده به تجربه گرا بودن این نمایش و دور هم بودن اشاره میکند.در هر حال این اسامی با پیشینه ایی که دارند سطح توقع را برای مخاطب بسیار بالا می برد ولی نتیجه نمایش اصلا قابل دفاع نیست.بازیها در مجموع چندان دل چسب نبود.دوست ندارم فکر کنم این نمایش فقط و فقط صرف درآمد زایی ساخته شده ولی خود نمایش سند محکمی در باب همین امر است.
۱۴ نفر این را خواندند
مینا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امروز اولین روز جشنوارس .اولین فیلم مستند زمستان است و پاندا قرمز بود ولی سانس بعدی مردن در آب مطهر مثل تمام فیلمهای گذشته برادران محمودی به مسائل و مشکلات اتباع خارجی در ایران می پردازد.رونا و حامد دو جوان افغان به امید زندگی در اروپا پا به ایران میگذارند تا توسط قاچاقچیان انسان به اروپا سفر کنند ولی وقتی وارد ایران میشوند دچار مشکلاتی میشوند.....متاسفانه داستان فیلم کاملا نخ نما و قابل حدس،گرهای داستانی که کارگردان داخل فیلم قرار داده، به وضوح قابل پیشبینی است.بازیها تا حدی قابل قبول ولی تو ادای لهجه افغان یه مقدار اغراق شده بود.ولی ضرباهنگ تند فیلم باعث شده بود فیلم سراپا وایسته.فیلم از لحاظ نشان دادن وضعیت بد افغانها به شدت شریف عمل کرده و موفق بوده.در کل نسبت به فیلمهای قبلی این دو برادر چیز جدیدی برای عرضه نیست.
امروز دومین روز جشنوارس....اولین فیلمی که دیدم خوب بد جلف ۲ ارتش سری بود.فکر کنم یکی از دلایل حضور این فیلم به خاطر خالی نبودن ژانر کمدی و فان بودن جشنوارس .دومین ساخته پیمان قاسم خانی به مراتب از شوخیهای بیشتری برخوردار و شیمی پژمان و سام واقعا درست و بجا در اومده.البته در انتهای فیلم سازنده سعی کرده با یک سورپریز فیلم خودشو تموم کنه.داستان از اونجایی شروع میشه که پژمان و سام قرار میشه یک بار دیگه باهم همبازی بشن ولی عوامل سازنده اون چیزی نیستن که نشون میدن.خوب بد جلف ۲ارتش سری نسبت به برادر بزرگترش پخته تر و شوخیهای به جا و کار شده ایی داره،مخصوصا سکانس های بازی سام و ستاره پسیانی.در مجموع میشه مطمئن بود این فیلم قراره سال دیگه یکی از گیشه دارای پر فروش باشه.اما فیلم دوم، سینما شهر قصه به کارگردانی کیوان علی محمدی که میتوان گفت مرثیه ایی است برای تمام دوران سینما.این فیلم برخلاف کارهای قبلی سازنده فیلم داستان گویست که مخاطب خواسته یا ناخواسته درگیرش میشود. ادای دینی است به سینما به طوری که از لحظه آغازین و تا آخرین سکانسها در پس زمینه از موزیکهای دهه ۴۰ و ۵۰ ،فیلمهای فارسی و روشنفکرانه با شما همراه خواهد بود.داستان داوود عشق سینمایی که کارش تعمیر آپاراتهای معیوب سینماهاست و به دنبال دختر دلخواهش در رویای سینما روزگار میگذراند .فیلم به نوعی ادای احترام کارگردان به تمام کسانیست سینما را به شهر قصه رویایی خیلی از ماها تبدیل کردند.به شخصه لذت بردم.
امروز سومین روز جشنوارس.اولین فیلمی که دیدم روز صفر سعید ملکان بود.ملکان ... دیدن ادامه ›› با سابقه اولین فیلمشو طوری ساخته که انگار فیلم چندمش. یه داستان ملتهب با بازی فوق العاده امیر جدیدی و ساعد سهیلی در نقش عبدلمالک ریگی آدمو مجبور میکنه با قصه همراه شه.ساختار محکم و عالی فیلم بعلاوه تدوین خوب و به موقع تاثیر فیلم رو دوچندان کرده.ضرباهنگ سریع فیلم چنان بیننده رو همراه میکنه که زمان فیلم از دست مخاطب میره.یکی از نکات موفق فیلم پرهیز از غلو و درشت نمایی در شخصیتها و داستان فیلم است.درمجموع یکی از کارهای خوب امسال.فیلم بعدی به کارگردانی حمید رضا قربانی با نام مغز استخوان روی پرده رفت. داستان بهار و حسین که پسر کوچکشان مبتلا به سرطان است و روز به روز شرایط برایشان سخت میشود.فیلم با قدرت تا ۴۵ دقیقه اول تکان دهنده و تاثیر گذار عمل میکند ولی همین که نوبت سرنوشت شخصیتها و جمع بندی میرسد فیلم دچار تزلزل شدید میشود و کاراکترها به حال خود رها میشوند و این مخاطب است که باید خودش برای خودش شخصیتها را پرداخت دهد.بازیها بسیار روان و خوب اجرا شده، ولی متاسفانه بازیها فدای جمع بندی ضعیف فیلم میشود.
رسیدیم به چهارمین روز جشنوار.اولین فیلم ساخته مجید برزگر به نام ابر بارانش گفته اکران شد.صادقانه باید گفت فیلم قبلی این سازنده به نام پرویز از این اثر معلومحال چیز متفاوتی است.داستان سارا پرستار احیای بیماران در انتظار مرگ....البته باید اسم فیلم رو فرشته مرگ یا من نمیخوام بمیرم گذاشت تا مخاطب درک بهتری میکرد.ضرباهنگ فیلم به شدت آهسته و خسته کنندس.کاراکتر اصلی فیلم مثل آدمهای در انتظار مرگ، سر در گم و تکلیفش برای زندگی مشخص نیست.سازنده برای زنده نگه داشتن فیلم از نیمه دوم با اضافه کردن شخصیتهای جدید به دنبال احیای فیلم است.البته این فیلم، فیلم گیشه و مخاطب پسند نیست.خوب رسیدیم به فیلم دوم پسر کشی محمد هادی کریمی که جایگزین فیلم خورشید مجید مجیدی شد.پسر کشی حکایت خانواده قدیمی است که بعد از چهار فرزند دختر هنوز امید به دنیا آمدن فرزند پسر هستند ....‌رسمی قدیمی که فکر می کردنند وجود فرزند پسر ارکان خانواده را محکم می کند باعث ریشه کینه ایی قدیمی می شود. کریمی سوژه مناسبی را انتخاب کرده ولی برای پیشبرد قصه گره هایی که به مخاطب ارائه میدهد خیلی خنثی و نخ نما ست که اگر مخاطب باهوشی باشید به راحتی پایان قصه برایتان لو می رود.قصه سعی میکند حس معمایی و تعلیق را در طول داستان همراه کند،ولی کاملا معکوس عمل میکند
یادم پارسال در فیلم درخونگاه سیاوش اسدی خانم ژاله صامتی کاندید شدن که متاسفانه جایزه به ایشون نرسید.فکر میکنم ورود این فیلم به عنوان فیلم رزو این که بخوان کم لطفی پارسال رو با یه جایزه برای خانوم صامتی جبران کنن...تنها نقطه قوت فیلم بازی درخشان خانوم صامتی است.هنوزم به عقب برگردیم فیلمهای کمدی انسانی و برف روی شیروانی داغ از محمد هادی کریمی درخشان ترند.
پنجمین روز رو با فیلم دشمنان کار اول علی درخشنده شروع کردم.خیلی دوست داشتم از بخش انتخاب فیلم بپرسم دلیل انتخابشون چی بوده.داستان زهره زن میانسالی که به انزوا کشیده شد و مرگ پسر معتادش را از بقیه خانواده پنهان کرده و از جانب شوهرش ترد شده.....فیلمی آرام با طعم ناامیدی و یاس که تو لحظه ، لحظه فیلم در حال تزریق.فیلمی کاملا منفعل و به مخاطب فشار میاره، که زندگی پوچ و تحملش سخته.سازنده صد در صد در هنگام ساخت فیلم دچار افسردگی شدید بوده.داستانی کم رنگ به همراه محیطی سرد و بدون حرف حساب.دلیلی برای ساخت این فیلم نبوده ،چه برسه بخواین این فیلم رو تو سینما ببینین.فیلم بعدی کشتارگاه عباس امینی بود.فیلمی به شدت در اختیار قصه بود.داستان امیر که برای کمک به پدرش درگیر ماجرای قتلی میشود....بازیهای خوب و سرحال،مانی حقیقی بسیار عالی بود.داستانی سر راست که مخاطب را آرام ، آرام با خود همراه میکند.عباس امینی به زیبایی تاثیر دلار، در جامعه حال را تصویر کرده.با آنکه پایان بندی فیلم به وضوح در نیم ساعت پایانی مشخص است ولی باز با این حال سرنوشت شخصیتها برای مخاطب تا آخرین سکانس همراه است.فیلم خوب و داستان گویی بود
ششمین روز از جشنواره با فیلم آبادن یازده ۶۰ شروع شد.فیلمی از مهرداد خوشبخت.فیلمی ملی از حماسه ایی ملی در دل جنگ.حکایت مردان و زنان رادیو نفت آبادان در روزهای جنگ که تا آخرین لحظه اخبار جنگ را برای مردم پخش می کردند.صدابرداری عالی فیلم در بستر کل فیلم سایه انداخته بود. کارگردانی یک دست و خوب به وضوح در فیلم قابل مشاهده بود.بازیها خوب و روان یک دست بود‌.فیلمی که حتما باید تو سینما دید.فیلم بعدی آن شب کوروش آهاری بود.فیلمی دلهره آور و ترسناک در سینمای ایران و جشنواره فیلم فجر. حکایت بابک و ندا که در آمریکا ساکن هستند.روزی هنگام بازگشت از مهمانی شبانه، شبی را در هتلی سر میکنند و این سر آغاز ماجراست....متاسفانه فیلم یک کپی کامل از سینمای ترسناک هالیوود است.صحنه های بوو از پیش مشهود و حتی سکانس های مشابه در چند فیلم هالیوودی که دست کم هر مخاطبی یک بار تجربه کرده است.فیلمنامه به شدت دچار ضعف و مشابه نسخه های خارجی است.به طوری که هر تکه ایی از فیلم را از نمونه خارجی برداشت کردنند.اگر سازنده از افسانه های ایرانی در فیلم خود استفاده می کرد بی شک موفق تر بود.ولی ریسک عوامل برای احیای این نوع از سینما قابل دفاع است.
و هفتمین روز جشنواره....فیلم اول، خروج ابراهیم حاتمی کیاست‌.داستان پنبه کارانی که برای دیدار با رئیس جمهور با تراکتورهای خود راهی تهران میشوند...موزیک متن و فیلمبرداری خوب بود.بازی فرامرز قریبیان رو به شدت دوست داشتم.منو یاد رضا تو فیلم رد پای گرگ انداخت.فیلم تا آنجا که توانسته بود از شعار زدگی پرهیز کرده بود.این فیلم صد در صد نسبت به اثر قبلی سازنده ( به وقت شام ) فیلم پربار تری بود.انتخاب بازیگران به جا و خوب بود.فیلم دوم خون شد مسعود کیمیایی.ترکیب بازیگرها خودش آدمو تشویق میکرد برای دیدن این فیلم ،اما ای کاش مسعود خان کیمیایی فیلم نمی ساخت تا آدم با یاد سلطان و رد پای گرگ ...دندان مار ...گوزنها ....کیف میکرد.فیلنامه دم دستی و خسته...قصه کم جان و کشنده. سعید آقا خانی انصافا خوب بود ولی تو یه فیلم بد اونم تباه شد.فیلم رو فقط اونایی که سینمای کیمیایی رو دوست دارن میتونن تحمل کنند.آخرین فیلم شنای پروانه محمد کارت بود.درامی نفس گیر در دل شهری ملتهب.پروانه می فهمد که اتفاق بدی افتاده و برای کمک به حجت مراجعه میکند......محمد کارت در اولین تجربه خود ثابت کرده به خوبی درام را میشناسد و درک درستی از محیط فیلم دارد.بازیها از کمترین تا پر رنگترین بسیار عالی اجرا شده است. از اولین دقایق تا سکانس های پایانی فیلم از طراوت نمی افتد.قهرمان فیلم به درستی به رستگاری می رسد و تکلیف مخاطب با شخصیتها روشن است.فیلم لذت بخش و نفس گیری بود.
روز هشتم با فیلم عامه پسند سهیل بیرقی آغاز شد.این فیلم به مراتب از عرق سرد قویتر و از فیلم من ساخته همین کارگردان ضعیفتر است.درام زنانه ایی در تمجید زنانی که از دل تنهایی به دل جامعه می آیند.قصه فهمیه که بعد از طلاق به زادگاهش برمیگردد و میخواهد روی پای خود بایستد.فیلمی روان و قصه ایی آرام که مخاطب را با فهمیه همراه میکند و از سختیهای زنان تنها و حرف دهن مردم برای مخاطب حرف میزند.مشکل اکثر فیلمهای این چند روز پایان بندی ضعیفشان بود که سهیل بیرقی به درستی از آن عبور کرد
و مثل دو فیلم قبلی ثابت کرد که تمام کننده ایی کار بلد است .بازیها به درستی و روان اجرا شده.فیلم خوبی که به درستی حرف تلخ زنان تنها به تصویر می کشد. فیلم دوم من می ترسم بهنام بهزادی بود.قصه بهمن شاعر و نسیم که روز به روز بیشتر از هم دور میشوند.هنوز معتقدم قاعده تصادف بهترین فیلم بهزادیست.حتی متمدن ترین انسانها در شرایط بد،بدترین و کثیف ترین راه را انتخاب میکنند.مشکلی که بهمن گرفتارش میشود رفته رفته انسان آرام و روشن فکر را به آدمی تبدیل می کند که حتی همسرش نیز دیگر به سختی او را می شناسد.بهزادی به خوبی ویران شدن آدم امروزی را تصویر کرده.درست مثل نماهای دوری که از میدان سطح شهر گرفته و ماشینها هر کدام از طرفی برای خروج از میدان راهی باز میکنند،تمثیل همان بهمن است که برای نجات از ترسی که جان او را ذره ذره دارد از بین می برد،مسیری را انتخاب میکنند که هر چند او را از آن همه هرج و مرج رها میکند ولی در سراشیبی تباهی قرار میدهد.
• نهمین روز جشنواره بافیلم بی صدا حلزون بهرنگ دزفولی زاده آغاز شد.بهرنگ جز عکاسان قدیمی سینما و تلویزیون است،این کار اولین فیلم بهرنگ است.قصه سعید و الهام که ناشنوا هستند و فرزندشان نیز برای شنیدن نیاز به کاشت حلزون دارد ولی سعید راضی نیست.....قصه درگیر کننده و تاثیر گذار از زندگی ناشنوایان و مشکلات اطرافشان. قاب بندیهای عالی .هانیه توسلی فوق العاده بود.درامی در سکوت،خستگی ناپذیر آدمهای قصه.مادری که تمام تلاشش را برای شنیدن صدای جهان پیرامونش برای فرزندش از همه چیز میگذرد.برای اولین کار فیلم جان دار و خوش ساختی بود.البته این مشخصه سالها شناخت قاب و پشت دوربین بودن، تاثیر خودش را تو فیلم نشان می دهد.فیلم کاملی بود.فیلم دوم سه کام حبس سامان سالور بود.قصه مجتبی و نسیم که عاشقانه با تمام بدهکاریها و اقساط معوقه در کنار هم خوشحالند ولی روزی با تصادف مجتبی مسیر زندگیشان عوض میشود...درام دغدغه مندی که حرف روز میزند.عبور شخصیتها از مشکل پیش آمده و رستگار شدن مجتبی در مسیری که خودخواسته درگیرش میشود.سرسختی کاراکتر مجتبی را از همان ابتدای فیلم بر سر نخواباندن موتورش میتوان دید و سماجت او را برای درست کردن همه چیز مثل قبل.تنابنده انتخاب خوبی بود.پریناز همان کاراکتر مغز استخوان بود فقط این بار به جای فرزندش برای همسرش میجنگد. معضل اجتماعی که سالور در فیلم بیان میکند تبلور خیلی از آدمهای جامعه ماست.فیلم درخشانی بود.
و اما دهمین روز جشنواره به عبارتی آخرین روز این دوره.فیلم اول روز بلوا بهروز شعیبی بود.قصه عماد، روحانی و استاد دانشگاهی که در گیر داستان ملتهبی میشود.....بهروز شعیبی به راحتی توانسته خط قرمزها را برای ساخت فیلمش رعایت کند تا در اکران دچار ممیزی نشود.قصه ملتهب و رسوایی که درگیر یک روحانی میشود قاعدتا ساختنش کار راحتی نیست.اما به مراتب از دهلیز و یا سیانور فیلمهای قبلی این سازنده ضعیفتر عمل کرده است.رستگاری شخصیت عماد که به مراتب غیر از این هم نمی توانست باشد پایان قصه را کمی قابل حدس میکرد.بابک حمیدیان در نقش عماد به خوبی توانسته بود عهده دار این نقش باشد.فیلم دوم لباس شخصی اولین فیلم امیر عباس ربیعی بود.قصه یاسر که به تازگی به اطلاعات سپاه پیوسته و مسئول رسیدگی به سران حزب توده میشود ....فیلم در دهه شصت تا شصت و دو میگذرد.شاید اگر مخاطب فیلم باشید،در وهله اول شما را یاد فیلم ماجرای نیمروز ساخته محمد حسین مهدویان بیندازد.اما خوب است بدانید شاید در بعضی سکانسها شباهتی باشد،مخصوصا سکانس برخورد حنیف با جواد در پشت جبهه که یادآوری برخورد کمال با صادق است.با همه این شباهتها فیلم لباس شخصی قصه خود را دارد و از این حیث برای خود وزنه ایی محسوب می شود. مهدی نصرتی بازیگر نقش یاسر به خوبی در نقش جا افتاده بود.کارگردان به خوبی توانسته آن دوره ملتهب را به صورت درامی آرام و همانند کاراکتر یاسر که تمام تلاشش را برای از بین بردن حزب توده به آرامی و گفتگو محور پیش می برد.شاید فیلم زیر سایه ماجرای نیمروز باشد ولی دغدغه آن سالها را به شکلی متفاوت برای مخاطب بازگو میکند.جنشواره امسال هم به پایان رسید.باشد تا به شرط حیات سال دیگر را هم تجربه کنیم.
امیدوارم لذت برده باشید.
امیرمسعود فدائی، سپهر و مهدی این را خواندند
محمد مجللی، علی د و امیر مسعود این را دوست دارند
اقای شیرمحمدی عزیز
کامل خوندم و لذت بردم
مرسی از بررسی جامع و زیباتون
۲۴ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب به تماشای فیلم مردن در آب مطهر برادران محمودی نشستم.این فیلم هم مانند کارهای قبلی این دو به مشکلات اتباع خارجی در ایران می پردازد.رونا وحامددو جوان افغان به امید زندگی در اروپا پا به ایران میگذارند تا توسط قاچیان انسان به اروپا سفر کنند.اما با ورود به ایران دچار مشکلات زیادی میشوند.....داستان فیلم کاملا قابل حدس و نخ نماست.گره های داستانی که نویسنده برای چالش مخاطب در فیلم قرار داده قابل پیشبینی است.بازیها قابل قبوله ولی مقداری در اجرای لهجه افغان اغراق شده بود.ضرباهنگ تند فیلم به کمک کاستی های فیلم اومده.فیلم از لحاظ نشان دادن وضعیت بد افغانها به شدت شریف عمل کرده و موفق بوده.در کل نسبت به کارهای قبلی این دو برادر حرف جدیدی برای گفتن نیست.
سلام ...دیروز به تماشای نمایش آشپزخانه رفتم به کارگردانی حسن معجونی با کلی بازیگر نوجوان و جوان که گروه بازیگرهای این نمایش رو تشکیل داده بودن.یه نمایش شلوغ با کلی شخصیت جور واجور برای پیشبورد داستان . کل نمایش مربوط مشیه به یه آشپزخانه و کارمنداش.به شدت توصیه میکنم حتما از این نمایش حمایت کنین و ببینین.این اثر نمونه ایی از زندگی روزمره ما آدماس که با کلی عجله روبه جلو حرکت میکنیم بدون اینکه معنای حقیقی زندگی رو بدونیم .حتما ببینین.
یه پرنده وقتی بتونه پرواز کنه دیگه سردش نمیشه...سلام دیروز به تماشای این نمایش نشستم.خوب باید بگم واقعا این اسامی از اون چه که رو صحنه بودن دورتر عمل کردن.البته باعثش خود عواملن که سطح انتظار رو بالا میبرن.شخصیت سام قربیان و محمد حاتمی واقعا جای کار داشت.یه جاهایی سام به عنوان یه پسر شهرستانی واقعا تو ذوق میزد.داستان کاملا قابل تشخیص بود و میشد فهمید آخرش چطور تموم میشه.در هر صورت تشکر و خسته نباشید.
امیرمسعود فدائی و محمد لهاک این را خواندند
رضا غیوری، vahid seif و امیر این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام 2 تا بلیط برای روز جمعه ردیف 1 جایگاه a دارم متاسفانه نمی رسم برم.لطفا کسی خواست خبرم کنه.با تشکر
سلام. بلیطهاتون هنوز موجود هست؟
۱۰ شهریور ۱۳۹۷
بله هنوز موجوده.
۱۱ شهریور ۱۳۹۷
چه جوری میتونم ازتون بگیرم؟
09216599670 شماره تماس من هست.
۱۱ شهریور ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام ..آدم تنها به دنیا میاد و تنها از دنیا میره..بهتره این وسطا هم تنها بمونه...در کل دیدن کارهایی که به علی سراب منسوب میشه تو هر زمینه ارزش دیدن داره.قصه آدمهای متمدن که در اوج تمدن و شعار برای کوچکترین مسائل پیش پا افتاده به جان هم می افتن.خشونت تو وجود همه آدمها هست ..فقط و فقط وقت بلوغش تو آدما فرق میکنه.تیم بازیگری که واقعا عالیه از نوید محمدزاده و ستاره پسیانی بگیر تا یار همیشگی علی سرابی ...مارال بنی آدم واقعا خوبن.اما صادقانه برای من شخص علی سرابی تو هر نمایشی اصلیترین گزینه اون نمایش حساب میشه برای دیدن اون اثر.تو این ترافیک نمایشهای رو سن این تیاتر رو از دست ندین واقعا خوبه.
حسرت من تویی که با این سنت سوار موتور هزار میشی...اون وقت من از ترس تو نمیتونم سوار موتور آقام شم....سلام دیروز موفق به دیدن این تیاتر شدم.کلیت قصه همون خانواده مشکل دار ایرانی رو تو شرایط خاص از دیدگاه اعضای خانواده رو بازگو میکنه.چیزی که مشخص علی احمدی به طنز موقیعت تسلط کامل داره وچارچوب این مدل طنز رو به خوبی درک میکنه.همنطور که شما رو وادار میکنه در اوج خنده به تلخی زندگی شخصیت های اثر فکر کنین و درگیر قصه بشین.کلیت قصه در مجموع تکراری و مشابهش به تیاتر دربیل باید اشاره کرد.بازیها خوب و جذاب بود.در کل من لذت بردم و دیدنش رو توصیه میکنم ....
رویا کاظمی، عاطفه گندم آبادی و امیر این را خواندند
امیرمسعود فدائی و ماهرو رستمی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام..مگه میشه آدم زنشو شب بخواه صبح بیدار شه ول کنه بره...علی سرابی...علی سرابی..علی سرابی و دیگر هیچ.توان و انرژی این بشر مثال زدنیست.آن سوی اینه حکایت خیلی از آدماس که کارایی که بقیه میتونن انجام بدن و اونها فقط تو رویاشون این کار رو انجام میدن.همنطور که شما تو کل نمایش دائم با صدای ذهن کاراکترها در حال تقابلی.همه خوبن و درست سرجای خودشون قرار گرفتن.علی سرابی چه در مقام کارگردان و چه بازیگر اثر واقعا تاثیر گذاره.حتما ببینید.
عاطفه گندم آبادی و امیر این را خواندند
زهره مقدم، آذر احمدی، far__r و هدی قدکساز این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اینا چرا همیشه آب دارن...برای اینکه بریزن رو مایی که آب نداریم .دیروز رسیدم و این نمایش رو دیدم.یه طنز اجتماعی که با کمدی حرفشو میزنه.البته طنز تلخی که عمده تماشاگر به بدبختی و واماندگی از شرایط کاراکترها به خنده میاد.جواد عزتی گزینه خوبی برای این نقش..که شما بتونید در حین جدیت به مشکلاتش بخندین.به نظرم خود مه لقا باقری تجربه جدید و خوبی رو تو این نمایش به دست آورد.چه در سمت کارگردان و چه به عنوان بازیگر اثر.من لذت بردم و مطمئن هستم شما هم ببینین لذت میبرین.
عاطفه گندم آبادی، فرزاد جعفریان و ایمان جعفرزاده این را خواندند
نسیبه متاجی و me این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جمعه این نمایش رو دیدم.خوب چیزی که خیلی بهش تاکید کردن تکرار بود و هر اپیزود خودش هی در حال تکرار بود و مثل زندگی خیلی از ماها این نمایش نشانگر روزمرگی ما آدمها و جهان پیرامون ماس.حتی دکور صحنه به صورتی تعریف شده که به تکرار شرایط ناگزبر دامن میزنه.یه جاهایی تکرارها اذیت کننده میشه که نمی دونم این خود خواسته بوده و یا تو طول اجرا بهش رسیدن.چون به نظر من مفهوم رو میرسونه .علی سرابی واقعا خوبه و به نظرم تکرار نشدنی.خیلی روانتر نسبت به دوستان دیگه اجرا کردن. موزیک نمایش رو دوس داشتم.خوب بود و درگیر کننده.در مجموع قابل دفاع.برای من واقعا آقای سرابی وزنه ایی بود که به خوام این نمایش رو ببینم.
ممنون از شما مصطفا جان :)
۰۱ بهمن ۱۳۹۶
تشکر از توجهتون..به امید افق روشن تو کارهای آیندتون
۰۱ بهمن ۱۳۹۶
ممنون آقا مصطفای عزیز :)
۰۲ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام.الیور تویست رو دیروز دیدم..به غیر از دکور خوب و عظیمش و بازی قابل اعتنا هوتن شکیبا بهتون قول میدم چیزی از دست کسی با ندیدن این نمایش نرفته.قصد مقایسه ندارم ولی بودن نمایشهایی در همین ابعاد ولی گویا و واضح.انتظارم با این همه اسم متاسفانه برآورده نشد.که درحد همون اسم باقی موند.دیدن یا ندیدن ....با خودتون
دقیقا نظر منم همبن بود بدون کم و زیاد.
۱۸ آذر ۱۳۹۶
این نمایش موزیکال بود و باید با کارهای موزیکال مقایسه بشه....تاتر ایران در زمینه کارهای موزیکال برخلاف کشورهای صاحب تاتر، بسیار مبتدی هست...و با این پیش فرض امیدوار کننده بود...رقص ها و ترانه ها و هماهنگی قابل توجه بودن
۱۹ آذر ۱۳۹۶
رقص ها که همیشه قابل توجه ان!
من پنج شنبه ترانه های قدیمی (پیکان جوانان) آقای محمد رحمانیان رو دیدم، از نظر من اپیزود همین امشب همین حالا که فقط رقص آقای همومن برق نورد بود فاجعه بود، اما خیلی ها لذت بردن و به قول شما قابل توجه بود. به نظرم تیوال و تیک 8 و ... باید یه نوع جدید از تئاتر رو به دسته بندی هاشون اضافه کنن با عنوان تئاتر تجاری. بعضی کارهای جدید فقط تئاتر تجاری هستن همین.
یاد روزهایی که سگ سکوت رو در تماشاخانه ایرانشهر ، رومولوس کبیر رو در سالن اصلی، هملت با سالاد فصل رو در سنگلج و ... دیدم به خیر
۱۹ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محمد بن علی یا علی بن محمد....یه وقتایی آدما از تکرار زیاد دچار تردید میشن که دارن درست میگن یا غلط.آدمای جا مانده از زمان خود...درست مثل جایی که دارن زندگی میکنن.قصه آدمایی که بدون تعهد به هم وفادارن.قصه مرگ که ازش زندگی جاریست .بازی روان و وزنه دار امیر جعفری مثال زدنیست که خودش تاییدی است برای دیدن این تیاتر.الناز شاکردوست برای اولین نقش تیاترش خوبه ولی یه جاهایی دیگه واقعا بازی زیر پوستی رو با اون جیغای بنفشش تباه میکنه ...ولی مجموعا خوب عهده دار نقش ملوک بود.من به شخصه لذت بردم و توصیه میکنم ببینین.
benitagol و محمد رحمانی این را دوست دارند
بسیارعالی
۱۹ آذر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همه میدونن به یه گاو از جلو نباید نزدیک شد...به یه خر از عقب و به یه احمق از هیچ طرف...این تیاتر معرکه رو با اون سیل بازیگراش دیشب دیدم..خوب تایمش نسبت به تیاترهای دیگه زیاده و یه جاهایی حوصله سر بر ولی بازی خوب فرهاد خان اونقدر به دل نشست که این زمان دخلی تو کیفیت کار نذاره.موزیکاش آدم رو به فیلمهای سیاه و سفید سالهای خیلی دور میبره.در کل خوبه و شاد.حرف روز میزنه و بی ادعا.از کنایهای سیاسی روز بگیر و تا جنگ بی پدر ومادر .خوبه ببینید و نشر بدید تا بقیه هم ببینن.اما در مورد یکی از دوستان تیاتری در همین صفحه ... این نمایشهایی که تو این دوتا سالن شهر و وحدت اجرا میشه اونقدری که کارکنانش خودشون رو دست بالا میگیرن...عوامل نمایش این کارو نمیکنن...واقعا حق با شماس
نمایش دریبل افقی از زندگی روزمره خیلیاس.خیلی از ماها در روز از هم دریبل میخوریم.اصلا خیلیا صبح بلند میشن به امید همین مسئله و چه شیوا روایت شده این داستان.یکی از تفاوتهای این نمایش روایت فلش بک گونه این داستان و ساز هنگ درام که سر صحنه به صورت زنده اجرا میشه برای موسیقی متن نمایش.حرف روز و دغدغه اجتماعی خانوادها داستان این نمایش رو تشکیل میده که دیدنش رو توصیه میکنم.
Yahya k و مریم مرمری این را خواندند
مهرداد شریعتی، shaghayegh و بهروز اسدالهی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شیرهای خان بابا سلطنه نقد امروز جامعه به روایت یه داستان رو حوضی قدیمیست.خانم گلاب آدینه با این همه تحرکی که تو نقش شون هست مثل یه بازیگری که تازه میخواد رو صحنه از خودش اسمی به جا بذار از هیچی کم نمیذاره و این باعث شده که کل گروه تو دل نقشاشون از چیزی کم نذارن...و همین امر زیباتر کرده این مجلس شاد و موزیکال رو.واقعا حیف با وجود یه سری نمایشهایی که فقط ادای روشنفکری رو ترویج میدن ...از دیدن این نمایش غافل نشید....چون همه چی تمامه
ولی من خدا نیستم پدر..نمی تونم ببخشم...بنگ...بنگ...ما آدما آینه های روبروی همیم.هر عمل ما نتیجه معکوس بر خود ما خواهد داشت.تموم آدما تو پستو ذهنشون یه هیولا قایم کردن..همونی که خیلیا ازش فرار میکنن و یه سری هم سوارش میشن.تو این دنیا تقاص همه کارا تو میدی.چیزی برای اون ور نیست.نور پردازی خوب..در کنار بازیهای روان از زیبایهای این نمایشه.خوب سر راست حرفش رو میرنه و به راحتی شما رو درگیر میکنه.حتما تجربه این نمایش رو از دست ندین...
محمد لهاک این را خواند
...Amir...، ssss و حسین مجتهدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی بعد از چند سال زندگی مشترک به عقب که نگاه میکنی و دنبال اشتراکاتت تو زندگی میگردی ...میبینی اونقدر تو هم تنیده شدین که چیزی برای جدایی وجود نداره.زندگی مرور همین خاطرات تو هم تنیده شدن و چه خوب این نمایش این رو یاد آوری میکنه...و چه بازی روان و یک دست بازیگران این امر رو برای این نمایش میسر کرد.لطفا ببینید و لذت ببرید..یک نمایش سرراست و بدون حرف اضافه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام خدمت دوستان ممنون میشم اگه یه نفر یه توضیح کوچیک که دقیقا این نمایش چی میخواست بگه رو برای من تشریح کنه.چون من دیدم و خیلی سعی کردم یه چیز سر راست از توش در بیارم ولی نتونستم و همین باعث شد نتونم درک کنم کل کار رو..ممنون میشم یکی بهم بگه.با تشکر
جناب شیر محمدی تا الان 32 نفر نمایش رو دوست داشتن یعنی ارتباط کامل برقرار شده امیدوارم از این 32 نفر 2 نفر جواب سوال شما رو با ارایه مستندات بدن!
۰۷ مرداد ۱۳۹۶
سلام امیدوارم قسمت شه ببینی...تو تیوال قسمت آواها خود کارگردان صحبت کردن در مورد نمایش..که اگه گوش کنین شاید دیگه خودتون رو شوربخت خطاب نکنین..موفق و پیروز باشین
۱۱ مرداد ۱۳۹۶
سلام
احتمالا تا الان نقد آقای "راقب کیانی" رو خونده باشید. در همین صفحه.
خواستم چند خطی از برداشت هام براتون بنویسم، ولی با خوندن نقد ایشون، ترجیح میدم همون مطلب رو معرفی کنم خدمتتون.
مبسوط و به دور از سلیقه شخصی، بهش پرداختند.
آرزوی شادکامی براتون دارم.
۰۵ شهریور ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید