نمایشی خسته کننده، پر از تقلید و بدون هیچ بهره ای برای مخاطب.
این نمایش که قرار بود سکانس های برتر مهم عاشقانه های سینمای ایران و جهان باشد، من رو به هیچ فیلم عاشقانه نوستالژیکی که که مهم باشد، نبرد.
نمایشی پر از دیالوگ ها و کشمکشهای خسته کننده و نه عاشقانه.
نمایشی که به دنبال تقلید از آثار بسیار تحسین بر انگیز محمد رحمانیان بود.
نمایشی که مثلاً می خواست ما رو به فیلم های عاشقانه نوستالژیک ببره که اصلاً نتونست اینکارو انجام بده.
نمایشی که با تلفیق تئاتر و موسیقی (دقیقاً مثل آثار محمد رحمانیان) می خواست با ما خاطر بازی کند که در اینکار به هیچ وجه موفق نبود. نمایشی که نتوست و نمی تواند مثل ترانه های قدیمی و در روزهای آخر اسفند محمد رحمانیان تلفیق نمایش و موسیقی رو دربیاورد. در آثار محمد رحمانیان تلفیق نمایش و موسیقی با چنان تبحری ارائه شده که شما از دیدن آن حس نوستالژیک و خاطره بازی رو با تمام وجود درک می کنید.
و اما حیف که کار گروه موسیقی یعنی امیر میلاد نیک زاد و یاشار خسروی که هر دو در کار خود تبحر لازم را دارند و مخصوصاً یاشار خسروی که این
... دیدن ادامه ››
روزها با نوای ساکسیفونش هوش از سر بسیاری برده است، با این نمایش سنخیتی نداشت و ارزش کاری این دو را پایین آورد.
و تنها نکته مثبت این نمایش بازی عالی فریبرز عرب نیا بود و بس.