در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال دریا مهاجرانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:13:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
توجه : خواندن این متن خطر اسپویل دارد

من و ده نفر دیگه دیشب این نمایش رو دیدیم . یازده نفر ترکیب پدر و مادرم با هفتاد و خورده ای سال سن و چهار نفر دهه پنجاهی( از جمله خودم) و پنج نفرمون هم دهه شصتی .
راستش بجز من بقیه نمایش رو دوست نداشتند ، علت اصلی فکر میکنم این بود که با خوندن نظرات ، انتظار یک کار کمدی داشتند. متاسفانه تا حدود زیادی نظرات گمراه کننده بود .
این نمایش اصلاً کمدی نبود و من از دیدنش لذت بردم . برداشت های خودم رو داشتم و شرایط چهل و اندی سال گذشته ی ایران رو برام تداعی میکرد . الاغ هایی که نمیدونند چی میخوان ، اصلاً عاشق چی شدن؟ طاووسی که هر چهارسال یک بار پرهاشو باز و بسته میکنه و کلی وعده و وعید میده و الاغ ها باورش میکنن و واله و شیدای ظاهر فریبنده ش می شوند و حاضرن تا پای جان براش خطر کنند ، انقدر هم به عشق پوچ و غلط خودشون پایبند هستند که حتی وقتی میفهمند فریب خوردن و آلت دست و مورد سو استفاده قرار گرفتند باز هم دلشون نمیاد اشتباهشون رو بپذیرن و در مقابل آگاهی مقاومت ... دیدن ادامه ›› میکنند

اما هم زمان با همه ی وفاداریشون یهو میرن تو جبهه ی سلطان جنگل و برای بقای اونم میجنگن .
وااای که چقدر الاغ ها آشنا هستند و حتی تعدادشون که 4 تا بود برای من مفهوم عمیقی داشت .

من بمیرم برای جنگلی که همه ی حیواناتش کوچ کردن به جنگل بالا ...

نمایش برای من کمدی نبود ، تلخ بود و عمیق .

خسته نباشید و امیدوارم کارهای خوب بیشتری ازتون ببینم . پیشنهاد میکنم اجرا رو تمدید کنید . ما هم به بقیه معرفی کنیم و بیشتر دیده بشه ، حیف سالن خیلی خالی بود .. البته شاید هم این دیده نشدن کار تضمینی برای ادامه دادن باشه و از توقیف جلوگیری کنه .
فقط اون عده از تماشاگرانی که از خنده غش و ریسه میرفتن رو نفهمیدم!
۱۲ نفر این را خواندند
هما م این را دوست دارد
موش هم جاسوس اسرائیل بود😉😉
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوندن این کامنت خطر اسپویل دارد.

نمایش رو دیدم و مثل همیشه از تسلط صابر ابر در اجرا بسیار لذت بردم . طراحی لباس و دکور هم عااالی بود .
خوشبختانه ... دیدن ادامه ›› من و دوستانم هشت نفر بودیم و شبیه اکثر شب های بعد از دیدن نمایش، زمانی رو برای تبادل افکار و صحبت درمورد چیزی که دیدیم اختصاص دادیم .
برداشت من از صحنه ی آخر و دیدن صابر با هیبت زنانه این بود که همه ی مشکلات نازنین از اقدام به خیانت تا بیماری که به گفته ی پزشکان منشاء جسمی هم نداشت این بود که شوهر داستان همجنس گرا بوده و زن به این دلیل نهایتاً خودکشی میکنه .
چون صابر در دیالوگ ها چندین بار تاکید کرد که من دروغگو نیستم، خانم باز نیستم و ... فکر میکردم خب روایتی که کرد دروغ نبود اما کامل هم نبود و احتمالاً یه چیزی رو که دلیل اصلی بوده نمیگه . بادیدین صحنه ی اخر فکر کردم اون چیزی که تمام مدت نمی گفته همین بوده.
اما تو کامنت ها خوندم که بعضی از دوستان از خود آقای ابر سوال کردن معنی صحنه ی آخر رو و ایشون گفتن: بازسازی صحنه قرار نازنین بوده .
نظر جالبی بود
خب هدف چی بوده که صحنه قرار نازنین در آخر نمایش بازسازی بشه ؟
ولی جاهایی هم بود که با اینکه راوی میگفت : من دروغ گو نیستم ... خانم باز نیستم ... ولی باز هم توجهش به خانم ها بود ! به یک خانم میگفت چقدر موهاتون قشنگه .. به چند نفر در مورد قشنگی رنگ های شالشون و زیبایی خودشون نظر میداد ... کلا توجهش علی الرغم صحبتش به خانم ها بود .
و چون در بچگی طرد شده بود و کسی دوستش نداشت دچار این مشکلات بیمار گونه شده بود
۱۲ خرداد
نازنین
نظر جالبی بود خب هدف چی بوده که صحنه قرار نازنین در آخر نمایش بازسازی بشه ؟ ولی جاهایی هم بود که با اینکه راوی میگفت : من دروغ گو نیستم ... خانم باز نیستم ... ولی باز هم توجهش به خانم ها ...
من حس کردم چون دیدگاه هنرمندانه داشت به جزییات توجه خاصی نشون میداد، من حسی که دال بر خانم باز بودنش باشه نگرفتم

دقیقا مثل اکثر اقایونی که در انواع رشته های هنری مثل مد و‌فشن و خیاطی یا اشپزی فعالیت دارند و یا مردهایی که میک اپ ارتیستن و اتفاقاً بینشون همجنس گرا به وفور دیده میشه ، بنظرم اومد
۱۲ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میدونم خیلی وقته اجرا میشده ولی ما نبودیم ، کاش یه کوچولو دیگه تمدید میشد :(
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
F M و فرشته حسینی این را دوست دارند
اگه برنامه‌ای برای تمدید داشته باشن میشه بعد از محرم و صفر
۱۱ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب علفزار ر. دیدم .. خیلی به دلم نشست و کاملا متناسب حال و هوامونه ...
از دیشب همینطور یه ریز یه ندایی تو ذهنم نجوا میکنه تو چه جای کثافتی زندگی میکنیم:(
اگر قصد دیدن فیلم دارید هییییچ چیز ازش نخونید . تاکید میکنم هیییچ چیز
فرزاد و امیر مسعود این را خواندند
امیرمسعود فدائی، سپهر و کاوه علیزاده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلیمی که بعد از تمام شدنش تازه منو درگیر خودش کنه رو دوست دارم و بی رویا همین فیلم بود. دیشب دیدمش موضوع سورئال و بسیارجالبی داشت . بنظرم مطرح کردن اون مورد پزشکی در انتهای فیلم بخاطر رفع ممیزی و گرفتن مجوز اکران بود. طناز طباطبایی خوش درخشید.
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
سپهر، پیمان لسان، roya imani و محسن رازبانی این را دوست دارند
اسپویل فیلم بی رویا *








درود فراوان
چرا سورئال ؟
وقتی به هر دلیل یه فکتی آخر فیلم عنوان میشه دیگه ماهیت اون فیلم باید بر همون اساس سنجیده ... دیدن ادامه ›› شه، اون متن پایانی فرضیه سورئال بودن فیلم رو کلن رد میکنه، در ضمن روایت سورئال هم باید از یه روال و قوانینی تبعیت کنه، این قصیه هم تو فیلم پرداخت مناسبی نداره
۱۹ بهمن ۱۴۰۰
دریا مهاجرانی
آخراش بود دیگه .. ببینید اوایل فیلم وقتی رویا زیبا رو به درمانگاه برده بود تو درمانگاه بودن اون آقا و پسر بچه رو نشون داد... اواخر فیلم رویا خودش همسر اون آقا بود و باردار هم بود . امیدوارم ...
دقیقا اخر فیلم بلبشو شد ردیفای جلو و کمی از دست دادمش متاسفانه
ممنون از پاسختون
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
خواهش میکنم جناب قدرتی
۲۱ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بالاخره دیروز بعد از ظهر به دیدن نمایش کباب نشستیم.
قصه ی کباب، کبابمون کرد و دوباره زخم کهنه ی کلیشه هایی مثل غیرت و آبرو و مستی و بروز صفات شیطانی انسان ها، سرباز کرد.
از بازی های زیبای بازیگران، خصوصاً خانمها صبا ایزدپناه و سارینا آزاد میلانی و صدف صفری و آقایان محمد پسندیده بسیار لذت بردیم. اما با خوندن کامنت دوستانی که نوشته بودند چه خوب که اثر مجوز اجرا گرفته، منتظر بودم چیزی خلاف آنچه دیدم اتفاق بیفته که نیفتاد .

متاسفم برای جامعه ای که افکار عامه ی مردمش مثل بی بی بود و با همین ذهن پوسیده فاجعه ای که اکنون گرفتارش شدیم رو رقم زدند و چه زیبا این ناهنجاری به تصویر کشیده شده بود.

البته که با عکس العمل بی بی بعد از اون اتفاق و روشنفکری و دفاعی که به خرج داد کاملاً سورپرایز شدم .

درمورد داستان نمایش نکته ای که ... دیدن ادامه ›› بنظرم اومد این بود که سال تاسیس کبابی مولوی 1337 بود و روایت مربوط به سال 1346، یعنی درباره ی یک کبابیِ 9 ساله. دوست داشتم تاریخ تاسیس کبابی به سالهای دورتری تعلق داشت تا حرف های خانواده ی مولوی درمورد قدمت و خوشنامی این محل کسب باور پذیر تر بنظر برسه . مثلا بی بی میتونست بگه این کبابی سی ساله تو این محل آبروداری کرده .

در کل شب خوبی رو با دیدن اثری آراسته با بازی های درخشان، طراحی صحنه و دکور و طراحی لباسی شایسته و نوای دل انگیز و زیبای کمانچه برامون رقم زدید.
تن درست و درخشان بمانید.
ممنونم از حضورتون خانم مهاجرانی، خوشحالم که اثر را دوست داشتید، درباره نکته تابلو بله حق با شماست و بهتره که اصلاحش کنیم
خوبه که اینقدر دقت نظر داشتید نسبت به اثر
۱۴ دی ۱۴۰۰
دریا مهاجرانی
این نوشته ی زیبا و بجای شما ، رضایتم رو از دیدن نمایش چندین برابر بیشتر کرد جناب صفری عزیز . موفق و برقرار باشید
بزرگوارید، شما هم همچنین
۱۴ دی ۱۴۰۰
سپاس از نگاه قشنگتون???
۱۴ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا جواب سوال من انقدر سخت بود که بعد از چند روز هنوز یک نفر هم جوابی بهم نداده؟؟:(
جوابتون رو دادن زیر کامنت خودتون !
۱۰ دی ۱۴۰۰
دریا مهاجرانی
رهای عزیز یکی از دلایل اشتیاقم برای دیدن نمایش وجود شماست و کامنت های مثبتی که درمورد شما خوندم . امید وارم تن درست و درخشان بمانی:)
لطف دارید به من
ممنونم از انرژی خوبتون
به امید دیدارت دریا جان
۱۱ دی ۱۴۰۰
رها حاجی زینل
لطف دارید به من ممنونم از انرژی خوبتون به امید دیدارت دریا جان
♥️♥️♥️♥️
۱۲ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام به همگی مخصوصا دوستانی که نمایش رو‌دیدن .
لطف میکنید بهم بگید آیا نمایش تم مذهبی داره؟
سلام و روزتون بخیر

به عنوان نویسنده اثر باید بگم که هر مخاطب برداشتی داره از کار اما نمیتوان کار را مذهبی دونست، یک چالش خانوادگی است که بستر انسانی داره اما از این جهت هم میشه بهش نگاه کرد که اون خانواده مذهبی هستند مثل خیلی از خانواده های ایرانی
۰۹ دی ۱۴۰۰
علی صفری
سلام و روزتون بخیر به عنوان نویسنده اثر باید بگم که هر مخاطب برداشتی داره از کار اما نمیتوان کار را مذهبی دونست، یک چالش خانوادگی است که بستر انسانی داره اما از این جهت هم میشه بهش نگاه کرد ...
سلام جناب صفری وقت شما هم بخیر
ممنون از توضیحتون پس عالیه حتما کارو با دوستانم میبینم و‌لذت میبریم. موفق و درخشان باشید ?
۱۰ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
-آخه چرا باید تو رو بگیرن؟
-تو چرا منو گرفتی؟
-اشتباهی
-اونام اشتباهی.اصلاً زندان پر نابغست. برای همنیه که میگم من هیچ ربطی به اونا ندارم.
********
حیدر، من دزدم یا قاتل؟مگه من کیو کشتم، جز خودم؟
******
البته اشتباه میکنم که دیالوگ گلیچن میکنم، چون کل نمایش دیالوگ های زیبا و عاشقانه بود.

من شب اول یعنی دوم دی و سانس اول ردیف اول (وسط ... دیدن ادامه ›› بلیط داشتم) نمایش و حس و حالش رو بسیار دوست داشتم ..

اگر مثل من طرفدار آثار سجاد افشاریان عزیز باشید، لذت کافی میبرید.

حرف اضافه ای نمیزنم که لذت نمایش برای دوستان دیگه کم نشه:)

در مورد هزینه ی بلیط اگر براتون مهمه باید بگم ردیف های پشت هم میتونید انتخاب کنید.این نمایش با توجه به مجموعه ی شهرزاد(که امکانات خاصی نداره) و اینکه نمایش بصورت مونولوگ در صحنه ای فاقد دکور اجرا میشد جزو نمایش های خیلی گرون محسوب میشه .
البته که روی هنر نمیشه قیمت گذاشت اما به هر حال تو این شریط اقتصادیِ سخت هزینه ای پرداخت میکنیم که برای ما پای ثابت سالن های نمایش اهمیت داره .
امیرمسعود فدائی، فرزاد و امیر مسعود این را خواندند
سجاد افشاریان این را دوست دارد
ارادت و ممنون از حضورتون???
۰۴ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

دیشب نمایش رو باحدود بیست دقیقه تاخیر دیدیم .
بارز ترین چیزی که در نمایش «قتل در کاخ»نظرم رو‌جلب کرد، شباهت عجیب اتفاقات صحنه ی نمایش، با اتفاقاتی که چهل و چند ساله داره تو فضای کشورم میفته بود.

یک آشفته بازار تمام عیاری که هیچ کس نمیتونه کارش رو درست انجام بده، هیچی سر جاش نیست و اتفاقاً کارگردان اثر اصرار داره شما به تماشای یک کار فاخر نشسته اید و خیلی ها هم آرزو دارن این کار رو ببینند ولی نتونستن و الان پشت درهای بسته ی سالن دارن التماس می کنند.

کمدی کار رو خیلی دوست نداشتم .. باتوجه به اینهمه کامنت عالی در مورد این نمایش و صدای قهقهه ای که از سالن بند شده بود به این نتیجه رسیدم ... دیدن ادامه ›› که احتمالاًفضای نمایش برای مخاطب جوانتر (دهه 70-80) مناسب تر بود یا کلاً سلیقه ی ما تو کارهای کمدی متفاوته .

به هر حال بعد از دوسال به سالن سپند آمدیم دلمون تنگ شده بود ولی تعجب کردم با توجه به تعطیلی طولانی سالن ، کافه خورشید در حال تعمیر بود و آماده پذیرایی نبودن . داخل حیاط مسقف هم خفه شدیم از دود سیگار دوستان !حقیقتاً از قشر هنردوست انتظار فرهنگ بیشتری دارم .




< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
دهه‌ات گذشته مربی??
۰۶ آذر ۱۴۰۰
امیرمسعود فدائی
دهه‌ات گذشته مربی??
نمیدونم چرا اینقد به این کامنت خندیدم
عالی بود
۱۱ آذر ۱۴۰۰
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
خیلی خوب بود
شاد شدیم
۱۱ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از تقریباً دوسال سیاه و به دور از سالن های نمایش، دیشب برای اولین بار همراه شش نفر دیگه اومدیم کار رو دیدیم . خیلی عالی بود و لذت بردیم همگی . بازی زیبای نورا جان و آقای عمرانی عزیز هر بلایی سرمون آمده بود در راه رسیدن رو از یادمون برد . تنها انتقادی که به کار دارم این بود که نمایش بیخودی طولانی شده بود ، در قسمت دوم و نیم ساعت پایانی مردمی که دیگه بی قرار و خسته شده بودند و مدام سرجاشون تکون می خوردن به چشمم اومد بیرون سالن هم همه ضمن اینکه بصورت کلی از دیدن نمایش لذت برده بودند ، از اینکه خسته کننده و طولانی شده بود شکایت داشتند.
یه مورد هم درمورد تاخیر و دیر رسیدن بگم .
واااقعاً تو همه ی این سالها ، پیش نیامده بود که دیر برسم ولی دیشب ما هفت نفر هرکدوم از یه گوشه ی شهر آمده بودیم و همه دیر رسیدیم . نیمه ی اول نمایش رو در بالکن دیدیم و بعد از انتراک ، همکف و سرجای اصلیمون نشستیم . این برخورد تند خانم آدینه رو ندیدم ولی همه درموردش صحبت میکردند.
من هم موافقم که وقتی جایی دیر میرسم اصلا ورود نکنم هر چند که جای مهمی هم نباشه دیگه سالن نمایش که خیلی اهمیت ویژه ای داره ولی نظرم اینه که وقتی تو یه اجرا تقریباً نصف سالن دیر میرسن و یه حالت استثنا داره کمی همدلی از طرف مسئولین سالن وجودد داشته باشه که بنظرم داشت و اجازه دادن ما بالکن بنشینیم که مزاحم اجرا و تمرکز بازیگران هم نباشیم. اما با همه ی عشقی که به خانم آدینه دارم دلیل پرخاش و بدرفتاری ایشون رو با میهمانانشون نمیدونم . متاسفانه در انتهای کار و تشویق عوامل نمایش هم حضور نداشتند .
سلام چیزی که هست و منم در موردش یه نظر زیر صفحه قتل در کاخ نوشتم همین موضوعه!
وقتی خود گروه یا سالن دیر حاضر بشن کسی پاسخگوی وقت ملت نیست که اینهمه وقت بیرون تو شرایط ناجور معطل موندن نیست اما امان از روزی که گروه سر وقت حاضر باشن دیگه دنیا رو به هم میریزن که باید همه چی سرجاش باشه

من خودم با اینکه تماشاچی یکی یکی وسط اجرا اضافه بشه به شدت مخالفم اما شرایط رو باید سنجید و به حق هر دو طرف احترام ... دیدن ادامه ›› گذاشت.
و اینکه دیگه همه مون اوضاع تهران رو میدونیم تا یه قطره بارون میباره همه از هستی ساقط میشن


یه نکته دیگه یادمه چند سال پیش هم تو مجموعه تئاتر شهر برای منم پیش اومده بود. دو تا از دوستام دیر رسیدن و راهشون ندادن تو
و دقیقا همون روزی بود که تهران طوفان شده بود و چند تا از چنارای خیابون ولیعصر افتاده بودن. سزاوار بود حداقل اون یه روز از آن تایمی دست برمیداشتند
۰۲ آذر ۱۴۰۰
حوا
سلام چیزی که هست و منم در موردش یه نظر زیر صفحه قتل در کاخ نوشتم همین موضوعه! وقتی خود گروه یا سالن دیر حاضر بشن کسی پاسخگوی وقت ملت نیست که اینهمه وقت بیرون تو شرایط ناجور معطل موندن نیست ...
کاملاً درست، منطقی و بجا بود حوا جان .
۰۲ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش تمدید میشد ما جاموندیم :((
دوست عزیز . به دلیل استقبال تماشاچیان و لطفشون مجددا تصمیم بر تمدید گرفته شده . خبر قطعی امروز مشخص می شه . ممنون از شما
۰۲ آذر ۱۴۰۰
بهناز شهسوار
دوست عزیز . به دلیل استقبال تماشاچیان و لطفشون مجددا تصمیم بر تمدید گرفته شده . خبر قطعی امروز مشخص می شه . ممنون از شما
خیلی خیلی ممنونم خبرشو به دوستام بدم خیلی خوشحال میشن :)
۰۲ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اینهمه مدت آرزو داشتم دوباره برگردم سالن های نمایش ، الان نمیدونم چرا انقدر برای خرید بلیط مرددم . حتماً به قیمت بلیط مربوطه
سلام دوستای عزیز تیوالی من . درسته تقریبا" همه تون رو بصورت مجازی می شناسم ولی چندین سالی هست که اینجا پنجره ای بود برای اینکه با شوق و ذوق نظراتتون رو درمورد کارها میخوندم و انتخاب میکردم که چی ببینم، و بعد از اینکه کار رو دیدم براش نوشته ای به یادگار و برای استفاده ی دوستان دیگه مینوشتم . چقدر نقشه کشیده بودم که اسفند ماه رو با چند تا کار قشنگ به پایان ببرم و بهار رو با دیدن کارهای خوب و مورد علاقه م شروع کنم، اما اپیدمی کرونا ویروس معادلاتم رو بهم زد و این شد که می بینیم .
امروز عجیب دلتنگ این صفحه و وجود عزیزتون شدم، گفتم بیام یه چند خطی بنویسم، دلتنگیم برطرف بشه و شاید شما هم از خودتون و این روزها چیزی نوشته باشید، بخونم و استفاده کنم .
راستی بهترین انتخاب برای این روز های کرونایی، دیدن مینی سریال«دروغ های کوچکِ بزرگ» Big little lies بود که دیدم . دو تا فصل که هر کدوم هفت قسمت بود.
تو این مجموعه، داستان پنج زن با ویژگی های زنانه و مادرانه ی مخصوص به خودشون که همگی در یک شهر کوچک و مرفه (کالیفرنیا) زندگی می کنند رو میبینیم.
در ابتدا ببیننده فکر میکنه با یک موضوع عامه پسند و تا حدودی تجاری مواجه شده ، ولی در اواسط فصل اول متوجه میشیم که با یک اثر قابل تامل از منظر جامعه شناسی و روانشناسی همراه هستیم.
گرچه قهرمانان اصلی همگی زن هستند ولی داستان از شعار زدگی های فمینیستی کاملا فاصله دارد.
دیدن این سریال ... دیدن ادامه ›› کوتاه و تاثیر گذار رو در این ایام توصیه می کنم، چون یکی از اصلی ترین پیام های این اثر، تاثیر و نقش آدم ها، و اتفاقات، از دوران کودکی تا پایان عمر بر زندگی همدیگه ست. یعنی همون حقیقتی که ما این روزها باور کردیم همه به هم، مثل زنجیر متصلیم .
اگر ندیدید، ببینید و از شاهکار بازیگران دوست داشتنی مثل مریل استریپ ، نیکول کیدمن ، شیلین وودلی ، ریس ویترسپون ، زویی کرویتز و لورا درن ، لذت ببرید.
دوستتون دارم ، مواظب خودتون و عزیزانتون باشید :)
سلام و درود و امید بازگشت روزهای بهتر الان ( در کل روز خوب سالهایت که نداریم) ـسریالی که معرفی کردید یکی از بهترینهاست و ممنون از معرفیتون
۲۱ فروردین ۱۳۹۹
من در اپیزود اول گفتم وای این چه سریالی
ولی بعدش عاشقش شدم از این همه حس های زنونه قشنگ
با هرکدومشون میتونستم در بعضی اتفاقات همزادپنداری کنم
در این ایام من به همه ی دوستانم پیشنهاد این مینی سریال دادم
۲۹ فروردین ۱۳۹۹
نورا جان دقیقا احساسات مشابه من رو داشتی .
۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از اونجایی که هنر (در هر قامتی که ظاهر بشه ، چه نمایش باشه و موسیقی و مجسمه و فیلم و ...)، اگر رسالت خودش رو به انجام برسونه برام اهمیت ویژه پیدا میکنه، "شنای پروانه "خرسندم کرد . چون یکی از بزرگترین و بدترین بزه های اخلاقی -اجتماعی و تبعات اون رو هنرمندانه به تصویر می کشه.امیر آقایی، پانته آ بهرام، طناز طباطبایی، علی شادمان نقش های کوتاهشون رو زیبا و جذاب بازی کردن و از این بابت یاد سگ کشی به یادموندنی بیضایی عززیز افتادم و بازی فوق العاده ی داریوش ارجمند و دیالوگ کمتر از ده دقیقه اییش .
با وجودی که، فضای حاکم در "شنای پروانه" برای من آشنا نبود ولی داستان فیلم و ماجراهای گنده لات ها باورپذیر و به دور از شعار زدگی و بزرگنمایی بود . آینده ی خوبی برای کارگردان جوان کشورم محمد کارت تصور می کنم .
دوستان از حسن نظر و توجه شما ممنونم :)
۱۶ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تیوال بخاطر نشانه ی سوگواری ممنونم
دقیقن منم به همین داشتم فکر می کردم
۲۲ دی ۱۳۹۸
دوستان عزیزم دوستتون دارم . کاش بخوابیم بیدار شیم ببینیم همه ی این سالها یه کابوس بد بوده
۲۲ دی ۱۳۹۸
دقیقن همین طوره
۲۲ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"جهان"با من برقص "، فیلمی زیبا با دیدگاه فلسفه ی مدرن وآمیخته ای از کمدی و رنج رو دیدم . همیشه وقتی یک اثر خوب رو می بینم، چه فیلم باشد، چه تئاتر و یا حتی نقاشی و مجسمه یا یک کتاب خوب می خونم، خدا رو برای اینکه زنده بودم و حظ بردم، شکر میکنم.
"جهان با من برقص"، از نقطه ی سرآغاز، داستان و هدف داره و برخلاف چهره ی ژولیده و نازنین سروش صحت، از نظم و انسجام زیبایی برخورداره .فیلم پرازپیام و نکته ست ، پیام هایی که صرفا در دیالوگ و متن گنجانده نشده بلکه در نشانه ها و حرکات هم مستترشده . در این فیلم حتی یک صحنه، بی هدف و اضافه نیست وهمین موضوع باعث میشه بخواهی بارها ببینی و هر بار نکته ای و نشانه ای تازه پیدا کنی. این فیلم پر از هوشمندیست که ظریف و زیرکانه مخاطب رو در مواردی مثل مرگ واز دست دادن، طلاق، ترس از ازدواج، عشق های خام جوانی، کنار نیومدن با اتفاقات بد قبلی، ترس از تنهایی، وجدان، رازداری، دروغ و حتی پدیده ی شوگر ددی و همه ی دغدغه های روحی و روانی که ما بعنوان انسان مدرن با اونها دست و پنجه نرم می کنیم، درگیر می کنه. نسلِ من به دیدن این فیلم که پیامِ صلحِ "سروش صحت" برای نسل ها ست، به شدت نیاز دارد. چون ارتباط گرفتن با پلنگ ها و شاخ های اینستاگرامی، رپرها و جوون های گستاخ که حرف زدنِ بی پروای اون ها تربیت رو زیر سوال می بره، براش سخته. "جهان"با من برقص"، ظریف و زیبا نشون میده این نسل، سیاه نیست. شاید حرف هایی برای گفتن داره که باید شنیده شوند و تقصیر خودش نیست اگر صرفا" به دنبال شادیست ، اگر سطحی و بی توجه به دیگران شده، نتیجه ی باورها و آموزش های غلطیست که خودما، جهانِ ما و رسانه های ما به خورد وجودشون داده ایم. در یک کلام جادوی"جهان با من برقص" آنجاست که در می یابیم "شادی و رنج صرفا" در کنار هم معنا پیدا میکنند"


ما شش -هفت نفریم جا موندیم تمدید کنید لطفا :((
حمیدرضا مرادی و امیرمسعود فدائی این را خواندند
پیمان علیزاده، فاطمه و زهره وزیری این را دوست دارند
گوهر سخن فرمودید!
من جانموندم ولی دوستام جا موندن!
۰۳ دی ۱۳۹۸
متاسفانه فقط تا ۶ دی ماه
چون با شرایط اجراهای قبل و بعدی که تیاتر شهرزاد چیده غیر ممکن میشه
به لحاظ تایمی برای بازیگرا و گروه اجرایی
۰۳ دی ۱۳۹۸
واای حتی خارج از ظرفیت هم تموم شده :(
۰۵ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش بی ادعا ، به دور از هیاهو و شایسته ی تحسین 50-50 که همان نمایش "کله گردها کله تیزها" ی برشت است رو دیدم . نمایش برشت درمورد دو دسته کردن مردم و ایجاد سطوح متفاوت اجتماعیه تا حکومت با قدرت و خیال راحت تری خودش رو حفظ کنه . اما 50-50 داستان مرد و زنیست که از اردوگاه گاز ، زنده موندن و روایت غمگنانه ی اردوگاه رو امروز مثب بار دردناکی روی دوششون حمل می کنند . نوشتن در مورد این نمایش کار آسونی نیست چون نکات و جزییات اعجاب انگیز در متن و اجرا آنقدر تامل برانگیزه که در این نوشتار کوتاه نمی گنجه .
شگفت آور، این بود که اجرای نمایش به عهده ی گروهی از هنرجویان تئاتر و بصورت کار گروه بود . بازی ها همه درخشان و بی نقص بودند . هماهنگی در اجرا کم نظیر و بطور خلاصه میشه گفت " یک تئاتر تمام عیار " دیدیم .
همکاری مبارک هاله مشتاقی نیا و مرتضی اسماعیل کاشی چنین اثر ارزشمندی رو تقدیم مخاطبان تئاتر کرده .
" یه تشکر ویژه دارم بخاطر قیمت بلیط ها، والا اگر بعضی ها قرار بود نمایشنامه ای به این صورت همه چی تموم کار کنند (که ما خیلی هاشونو پایین تر از حد استاندارد هم دیدیم)، به کمتراز 90 تومان رضایت نمی دادند"