ضمن احترام به زحماتی که گروه کشیده بود، بنا بر فرمایش نویسندۀ محترم که در انتهای نمایش فرمودند: «نقدهایتان را بنویسد تا ما رشد کنیم»، به عنوان یک مخاطب معمولی تئاتر درک و دریافت خودم را تقدیم میکنم:
سرزمین عجایب!
شگفتیِ ناشی از دیدن یک تئاتر بسیار بد، با خواندن نظرات سراسر تآیید و تمجید در تیوال دو چندان شد. تا جایی که به تردید افتادم شاید امشب اشتباهآ به سالنی دیگر رفتهام یا دو کار با نامی مشابه اجرا شده است. پیش خود و به طنزی تلخ فکر کردم شاید، بازیِ سیئر به بیرون از سالن هم امتداد پیدا کرده و گویی برخی، مطیع و منقاد شده توسطِ نیرویی شریر، مجبور به گفتن دیالوگ های از پیش نوشته شدهشان در تیوال شدهاند؛ چه اگر چنین نکنند حذف خواهند شد! (قصد جسارت به نظرات تماشاگران محترم را ندارم اما این همه یکدستی و هماهنگی و بدون کوچکترین نقدی – به جز یک نقد- عجیب می نماید!)
نویسنده و کارگردان با تعداد زیادی بازیگر، جهانی غریب، پرهیاهو و مشوش خلق کرده بودند.
بیان بسیار ضعیف و عجولانۀ عمدۀ بازیگران، موسیقی و
... دیدن ادامه ››
حرکات جمعیِ بسیار پرحجم کار – که اجازه نفس کشیدن به مخاطب نمیداد – نور سرگردان و زبان متن – حداقل در بخش اول – موجب میشد به سختی بتوان جهانِ متن را درک کرد.
گویی که از فاصلهای چند کیلومتری شاهد رویدادی پر سر و صدا و تنش زا بودیم. از آن فاصله هر چه تأمل و تمرکز میکردیم نهایتاً به تصویری مبهم دست مییافتیم، نزدیک هم که میشدیم به دیوارِ زخیم و زمختِ فرم بر میخوردیم که راه نفوذی برای فهم معنای متن را به ما نمیداد.
شاید به همین خاطر بود که نویسنده گاهی مجبور میشد با روشی بسیار گل درشت، توضیح دهد که ما الان کجاییم و در چه وضعیتی هستیم!
بر خلاف فرم کار، درام اما، فراز و فرودِِ شدیدی نداشت. بالاترین نقطۀ تنش دراماتیک جایی بود که آن جمعیت تصمیم به خروج گرفتند که باز هم این نقطۀ عطف، زیر خروارها حرکت و موسیقی و دیالوگهای نامفهوم دفن شده بود.
البت فهرست شگفت زدگیهایم محدود به این دو نبود. اینروزها با وجود هشدار و یاددارهای مداوم و پیدرپیِ اولیاء امور، مبنی بر به پروار در آوردن! و خاموش نگه داشتن تلفنهای همراه، اما اقلیتِی ازتماشاگران با روشن کردن اسکرین موبایلشان عملاً به حریم و حقوق سایر تماشاگران تعدی میکنند. اما شگفتی امشب این بود که برخی رسماً، تلفنهایشان را پاسخ می دادند و تمشیت امور یومیه میکردند! برخی دیگر نیز همزمان فیلم عکس میگرفتند، استوری میکردند و کامنت پاسخ می داند.
واقعاً که «صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی» بود تجربۀ تئاتر دیدن دیشب!