من امشب سه تا از بچه هایی که میشناختم به دیدن این نمایش دعوت کردم... اولین باره با سه دوست کوچکم به تاتر می روم.

چرا عکس جدید نداره این کار؟؟

نمایش «مسخ»، همچون نمایش «سفید برفی»، داستانِ تعدیل یافته واژگون شده ایست که به راحتی نمی توان تشابهات و عناصر ارتباط دهنده اش را با داستانِ اصلی پیدا کرد. چنان که در سفید برفی نیز هرگز خبری از «سفید برفی» و شاهزاده اش نبود. پس دراینجا نیز خبری از «گریگوری زامزا» ی کافکا نیست. بلکه نویسنده بحرانی را روایت می کند که همچون بحرانِ کوتوله گی، تماشاگر را به جهانِ دیگری خواهد برد. در اینجا، با مفهومِ مرگ و ترسِ آدمی از نابودی و عدم مواجهیم. شخصیت های داستانِ مسخ، انسان هایی هستند، که در جایگاهِ حشره قرار گرفته اند. استفاده از ماکت های بزرگ نمایی شده، همچون باقی کارها، یکی از بنیادی ترین عناصری است که می تواند ابعادِ بازیگران را به اندازه ی یک حشره کوچک کند. فرارِ دائمی ی آنها و حشره کش ها که با تن پوشِ اسگلت به شکل های مختلف آنها را تهدید خواهند کرد، تمِ اصلی نمایش است. اما چگونگی رنجی که آنها در این توالت می برند، جایگاهِ گروتسکِ نمایش را تثبیت خواهد کرد. ترکیبِ صحنه ها، 5 پرده است که در هر پرده، یک یا چند ابر آکساسوآر به صحنه اضافه می شود. ورود- خروج ها و ریتمِ صحنه ها به میزانِ قابلِ توجهی بالاست. از دیگر عناصر نمایش استفاده از مجسمه به شیوه سوپر رئالیسمی است که جهان نمایش را واردِ جهانِ سورئالیسم خواهد کرد.

در روزهای آخر اسفند...

" سناریوی اتفاق افتاده برای اعضای گروه «یلو داگز» در قالبی نمایشی روی صحنه رفته و در این بین، اعضای ارکستر با خوانندگی «اشکان خطیبی» قطعات کلاسیک دهه های 50 تا 70 اروپا را اجرا کنند که آثار «جان لنون»، «پل مک کارتنی»، «استینگ» و... از جمله آثاری هستند که قرار است به صورت زنده اجرا شوند. "

در روزهای آخر اسفند...

ABBA…

با بیش از 370 میلیون نسخه فروش آلبوم،گروه چهار نفره ی آبا یکی از پر شنونده ترین گروه های موسیقی پاپ جهان بوده و هست.خاطره بازهای حرفه ای البته آنها را بیشتر با ترانه ی افشاگرانه ی "پول،پول،پول" می شناسند.اما ترانه ی زیبای "برنده همه شو برمی داره"شاید حاوی مهمترین شاخصه های این گروه است...ترانه ای تلخ،موسیقی رومانتیک گروه های پاپ دهه ی هفتاد و اجرایی که درآغاز به نرمی جویباری آرام است و بتدریج به رودی خروشان بدل می شود آن را به یکی از نمونه ای ترین آثار این گروه سوئدی بدل می کند...


" محشره این آهنگ " **

داستان نمایش «در روزهای آخر اسفند» در یکی از بعد از ظهرهای آخر اسفند می‌گذرد. یک پزشک جوان روانکاو به نام بهار عارف که تخصصش در جرم شناسی است در انتظار بیماری است که جرمی‌مرتکب شده و با پای خود به پلیس مراجعه کرده است و قاضی پرونده برای کشف جنبه‌های پنهان جرم او را نزد روانکاو فرستاده است. این بزهکار شخصیتی دو قطبی دارد و به خاطر علاقه زیادش به موسیقی و فرهاد مهرداد نام خود را هم به فرهاد تغییر داده است...