اول : ببین جوجه کبابو باید با جوجه واقعی درس کرد تا ترد بشه ینی با مرغ خیلی جوون که هنوز بالغ نشده ..
دوم (متفکرانه ) : جوجه ...جوجه
اول : جوجه رو میگیری تیکه تیکش می کنی بعد می خوابونشن تو پیاز بعد از چند ساعت می خوابونش تو آبلیمو فقط یادت باشه اول تو پیاز بخوابونیش بعد آبلیمو ....چون اینجوری ترد تر می شه ... اول پیاز دوم آبلیمو
دوم : آخه تو چطور می تونی یه جوجه رو که هنور در اونفوان جوونیه تیکه تیکه کنی و بخوری ...
اول (با خنده ): اونفوان جوانی :)))) هاهاهاهاها ....خوب زندگی همینه دیگه ... چی کار کنم ؟
دوم : فک کن یکی بیاد به خودت محبت کنه غذا بهت بده ازت نگهداری کنه تو هم خوش و خرم ایام بگذرونی ...بعد یهو وقتی که در اوج جوانی هستی و می خوای عشق و حال کنی ..بیاد سرتو ببره .
اول ( قه قهه ): بهتر ...دیگه اسیر و گرفتار خواهر غرغروت نمی شدم.
دوم(با عصبانیت ) : این یجور جنایت و حقه بازیه ..مرغ بیچاره رو گول
... دیدن ادامه ››
میزنیم و بهش آب و دون میدیم تا سرشو گوش تا گوش ببریم پوستشو بکنیم و تیکه تیکش کنیم .و بعد از اینکه تو پیاز آب لیمو خوابوندیمش کبابش کنیم .. این نهایت بی رحمی نهایت بی رحمی
اول : اول پیاز بعد آبلیمو (با خنده).....ولمون کن بابا رفتی رو ممبر ها
دوم : اصلا ما چرا باید مرغا رو بخوریم کی گفته که باید بخوریم ...نگاه کن .... کل دنیا همه داریم همدیگرو می خوریم .....ما مرغا رو می خوریم مرغا کرما رو می خورن کرما هم مارو می خورن وقتی رفتیم زیر خاک ...همه داریم می خوریم همو ...
اول (با بی حوصلگی ): ببین بحثو از کجا به کجا کشوندی ها ول کن حوصله ندارم
{سکوت}
دوم (): ببین مرغا کرما رو می خورن ...کرما مارو ....{سکوت سکوت}
پس ما غیر مستقیم داریم خودمونو می خوریم ...ما مرغایی رو می خوریم که کرمی رو خوردن که اون کرمه بدن پوسیده ما رو خورده ...ینی ما خودمونو می خوریم ......
{سکوت ....صدای تکان خوردن پرده پنجره ...}
اول {یک سیب قرمز بر می دارد و با اشتیاق گاز می زند}: خوب که چی ؟
دوم : و این ینی اینکه ما هرگز نمی میریم از بدن موجودی به بدن موجود دیگه می ریم ...
اول {در حالی که بلند می شود و بسوی دستشویی می رود} بابا ولم کن تو رو خدا ....
{اول وارد دستشویی می شود... صدای باز و بسته کردن در .... صدای باد معده
باد از پنجره نیمه باز می وزند.....
.صدای سیفون می آید .....
سکوت سکوت سکوت سکوت سکوت سکوت . . . . . . . . }