«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
و اما شب دوم ...
در شب دوم اون کمرنگ بودن آقای جمشیدی و رنگ بندی لباس تا حدودی برطرف شد ، و در مجموع بازی ها خوب بود ...
ایرادات :
طراحی صحنه به گونه ای است که بخاطر اسپانسر یک میز ناهارخوری بی مصرف سمت راست صحنه گذاشته شده است که بازی ها مرکز و سمت چپ صحنه انجام می شد بجز چند دیالوگ کوتاه اشکال این کار این بود بازیگران رو به مرکز سالن و سمت چپ سالن اجرا می کردند و تماشاچیانی که در سمت راست سالن بویژه کناره ها نشسته بودند هفتاد درصد دیالوگ ها رو متوجه نمی شدند !! اگر اون میز ناهار خوری برداشته می شد و کاناپه ها در مرکز صحنه متمرکز می شد صدا برای همه واضحتر می شد ! مگر اینکه از سیستم کمکی صوتی استفاده نمایند !
دوم اینکه مدیریت سالن بسیار ضعیف عمل کرده من متوجه حضور یک گربه و عدم کنترل مدیریت سالن راجع به این همه سر و صدای گربه رو متوجه نمی شم !!!
...
انشالله در شب های دیگه همه از تماشا لذت ببرند
چه خبره ، بازار سیاهه همه چیز داره عوض میشه و این بده ...
...امشب شب اول این اجرا رو به تماشا نشستم ، در شب اول اجراها بجز اجرای آقای جمشیدی بقیه اجراها در حد خوب بود ، اجرای آقای جمشیدی بسیار ضعیف بود و حس کردم که یا کسالت داشتند و یا خوابشون میومد !!! و یا کلا نقش در همین حد بود ، من پپرونی برای دیکتاتور سال 1394 رو هم دیده بودم از هر نظر اجرای اون سال بسیار بهتر بود ! این اجرا بار کلی روی دوش آقای کیایی افتاده بود !! و اینکه نقش مبهم آقای جمشیدی که در نمایشنامه نوع رفتار و آرایش و لباس پوشیدن به نحوی توضیح داده می شد که تداعی یک فرد اوا!! رو تداعی کند و اینکه اهل موسیقی بود بسیار بسیار بد نمایش داده شده بود به گونه ای که نقش آقای جمشیدی بیشتر از نظر ظاهری به آقای کیایی می آمد ! به نظر می رسید برخی از دیالوگ ها گم می شد یا فراموش شده بود !!
از نظر صدا ، صدا خوب نبود ! یعنی سالن به گونه ای بود که اگربازیگرها قدری به کنج می رفتند اصلا صدای واضحی نداشتیم !
دیالوگ های یواشکی خارج از متن زیاد بود !
کارگردانی هم در حد متوسط بود
نورپردازی و دکور خوب بود
باز امان از تماشاچیان !! در عین ناباوری یک خانم وسط نمایش وقتی هیجانی می شد با صدای بلند حرف می زد ! و در آخر نمایش هم یک گربه وارد بالکن شده بود !!!
روزهای بعدی ...
نکبت از نظر من :
سالن نمایش گرم
صدا بسیار بد
طراحی صحنه با توجه به نور پردازی و کاغذ دیواری با گل های درشت و زرد رنگ و نارنجی و انعکاس نور ، و اون نور متل پس صحنه ، سوژه ها را تحت شعاع قرار داده بود
بازی ها متوسط
متن مبتذل و خیلی رو
...
اینکه می گویند بهترین اجرا بوده رو متوجه نمی شم یا تنها اجرای دیده شده توسط این قشر از مخاطبین بوده یا واقعا ما اجرای دیگری دیدیم
تکراری ، مجدد همان دایره دوستان ، صرفا جهت درآمدزایی ... ما هم که تفریحی جز دیدن نداریم ، دوستان هم ازین موضوع خوششان می آید و برنامه سازی هایشان هم دچار روزمرگی شده است ...
نمایش با متنی در عین حال ساده اما پیچیدگی ریزی هم داشت که بازیگران را به سمت مفهومی که در پی درک آن هستند سوق می داد و در پایان نمایش ، بازیگر نقش مکبث با جاه طلبی و هدف گرایی خود در پایان نمایش با مکبث یکی می شود و مسائل بسیار واضح توضیح داده می شود و پاسخی بی جواب در ذهن مخاطب نمیماند .
بازی بازیگران به اندازه و به دور از اغراق و بسیار روان بود و از همه مهمتر نفس گیر بود ، شاید از کلمه نفس گیر هم بیشتر ، ریتم بازی بسیار خوب بود .
طراحی صحنه همان پلاتو تمرین بود .
کارگردان نیز به نظرم بسیار با زیرکی نمایش را مدیریت کرده و حتی در طول نمایش نیز در بین تماشاچیان نمایش را همراهی می کرد.
در کل دستمریزاد می گم به عوامل این اجرا و خداقوت
این چهارمین نمایشی است که در ماه گذشته در خصوص قتل بود و تماشا کردم ، من تعاریف رو اصلا برای این کار درک نکردم ، با توجه به تعاریف تیوال ،امید داشتم یک کار همه چیز تمام رو مشاهده کنم ، اما ... چند نکته :
مدیریت سالن با توجه به اینکه من نمایش رو در چندمین شب به تماشا نشسته بودم ، نسبت به سالن های دیگر با امکانات بیشتر ، بسیار ضعیفتر بود ،هم مدیریت زمان و ...
توقع بازی بد از بازیگران نمی رفت و بازی ها بسیار عالی بود
اما کارگردانی از چند جهت مورد داشت ، ۱_ این همه شتابزدگی رو متوجه نشدم ۲_ سردرگم کردن مخاطب نشان کار خوب نیست ، برخی اکت ها هرچند سعی در نشان دادن روان پریش بودن و مالیخولیایی سوژه را داشت اما چه نیاز بود ؟!
۳_ چرا باید یه بازیگر مدام ازین ور به آن ور برود و انگار گرداننده روی صحنه است همه او را زیر نور ببینند ، معرفی ها خیلی شعاری بود ، دیالوگ ها در قسمت پایانی همه اش کلیشه و تکراری بود ، نیاز به بیانیه صادر کردن نبود
وسط نمایش در عین ناباوری یکی از میهمانان ردیف جلو سیگار روشن کرد ؟!!!
خلاصه هر روز یه چیز جدید می بینیم
شبیه به یک کمدی سیاه ، اما بیشتر از جدی جدی ، جدی بود ، بجز حدود هفت دقیقه ، بقیه اجرا که مجموعا چهل دقیقه می شد ، آقای رحیمی نصر عزیز و توانمند دیالوگ پی در پی و ممتد داشت ، از نظر بیان کلمات بسیار بسیار کلمات درست ادا می شدند و هرچند حداقل حرکت در نمایش بود اما چهل دقیقه آنقدر به سرعت گذشت که من محو صحبت ها شدم و واقعا گوش دادم واقعا گوش دادم ...
با توجه به نظرات ترغیب شدم تا برای تماشای این نمایش بنشینم اما با یک نمایش به شدت با ریتم ثابت و فاقد خلاقیت روبرو شدم ، چند نکته که از نظر من می گذرد :
۱_ بازی و دیالوگ و مونولوگ ها خوب بودند ، متن متوسط بود
۲_ کارگردانی ضعیف ظاهر شده بود ، جایگیری بازیگر در بین تماشاچی به طوری که موجب خنده بازیگر بشود ! ورود و خروج بازیگران به صحنه پراکنده بود ، هربار از یک سمت وارد می شدند ، اینکه درب سالن باز شود و صدای بیرون سالن شنیده شود ! و ...
۳_ طراحی صحنه می توانست با قدری خلاقیت جذاب شود گویی یک کار دانشجویی با امکانات موجود بود ...
۴_به دلیل تنگی جا در سالن و فروش نرفتن همه بلیط ها می توانستند به گونه ای تقسیم نشستن بکنند که آرنج یکی تو حلق اون یکی نباشه !...
۵_ مدیریت سالن بسیار ضعیف بود ، به این دلیل که پس از گذشت حدود پانزده دقیقه از شروع نمایش ، تماشاچی وارد سالن شد و سالن طوری نبود که دخالتی در نمایش نداشته باشد و تمرکز بهم می زد ...
۶_ آوردن کودک بی حوصله و صحبت های وسط برنامه ...
امشب به تماشا نشستم و گوش جان سپردم به صداهای ماندگاری که تمام عمرم باهاشون همراه بودم ، این نمایش فراتر از نمایشنامه خوانی و اجراخوانی بود پس اگر یه جاهای ریزی اگر نقصی ایجاد می شد ،قابل چشم پوشی می دانم بخاطر پیشکسوت بودن ایشان و همچنین صرفنظر می کنم از بیان آن و خداقوت و دستمریزاد به بزرگان و اساتید حاضر در این اجرا ...
امشب به تماشای این نمایش تامل برانگیز نشستم ، فقط یک جمله برایش دارم ، هر کسی از ظن خود شد یار من ....
اجرای ایده ای جالب ، بازی های مسلط ، اینکه تماشاچی درگیر نمایش شد و بیرون گود نبود تا بگه لنگش کن و درگیر ماجرا بود و حواسش رو به دیالوگ ها بیشتر جمع کرد تا چیزی از قلم نیافته چون فکر می کرد ماجرا پیچیده باشه اما سخت بود تا پیچیده ، و آن قضاوت بود ، قضاوتی که شاید تحت تاثیر دروغ ها میشد ...
دست مریزاد به عوامل و کارگردان گرامی
پیرو قبلی در باب نمایش مجدد می نویسم ، الان که چندین نمایش را در این چند وقته دیدم ،با اختلاف با توجه به نکات قابل چشم پوشی ، بهترین نمایش بود و نمایشی که در ذهن بماند قطعا تاثیری که می خواسته بر مخاطب بگذارد ، گذاشته ...
دست مریزاد به عوامل
امشب به تماشا نشستم اول از همه این نمایش را به بیماران آسمی و آنان که دود سیگار آزارشان می دهد اصلا توصیه نمی کنم ! ، متن نسبتا سنگین بود و کار کارگردان را سخت کرده بود ، من طراح صحنه را درک نکردم ، هرچند ایده صحنه جالب بود ولی متاسفانه یک سردرگمی در اجرا و تغییر برخی فضاها وجود داشت، فضاها به سرعت تغییر می یافتند و این تمرکز تماشاچی را می گرفت و به نظرم زمان نداشتن نمایش باعث این امر می شد ... بازی بازیگران به نظرم بی نقص بود ، مونولوگ ها و دیالوگ ها به جا و واضح و بی نقص ادا می شدند ... نور پردازی استاندارد بود اگر نقصی هم داشت متوجه نمی شدیم اما صدای پخش شده در زمان شلیک درست انتخاب نشده بود ... و باز هم امان از تماشاچی بی ملاحظه در ردیف اول که باید بیشتر حواسشان باشد ، در میانه نمایش دو نفر بلند شدند و نمایش را ترک کردند صدای کفش خانوم به قدری بود که تمرکز را بر هم زند ، یک تماشاچی آقا هم مدام به تلفنش جواب می داد ... خوب چرا برای تماشای یک نمایش به شدت پر دیالوگ و با ریتم ثابت تشریف می آورند ، حالا که آمدند باید احترام عوامل که زحمت کشیده اند را نگهدارند
امشب به تماشا نشستم ، به نظرم نمایش استانداردی بود هم به لحاظ طراحی صحنه و هم به لحاظ متن ، بازی ها روان بودند ، ریتم متناسب و صعودی بود گویی به دو پرده تقسیم شده بود ، شاید جای بهتر شدن باشد لیکن چیزی در جریان نمایش به ذهنم نمی رسید پس من نمره بالایی به نمایش می دهم ...
خداقوت به عوامل گرانقدر
ضمن خداقوت ، ریتم نمایش خوب بود ، اما بعضی جاها بازی ها سریعتر پیش می رفت با این حال بازیگرها اجراشون خوب بود ، مخصوصا بازیگر نقش سوسمار قویتر ظاهر شد ، طراحی صحنه اوکی بود اما جا داشت بهتر بشه و اما در خصوص متن و کارگردانی ، متن کدهای متعدد داشت اما برخی هاشون توضیح داده نمی شد و این موضوع باعث توجه نکردن تماشاچی به کدهای باز نشده می شد و یک گنگی در او ایجاد می کرد که کیفیت کار را در ذهن تماشاچی بدون نتیجه گیری می زاشت ، از بابت کارگردانی موفق بود و می شد بعضی چیز های کوچک را بهبود بخشید و در کل همینکه تماشاچی را با فراز و فرودهای نمایش همراه کرده بود خوب بود ، اگر بخواهم توصیه کنم که ببینید یا خیر ، حتما که نظرم موافق دیدنش هست ...