لیسانس ریاضی محضم ولی در حال حاضر نقاشی کار می کنم
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بسیار نمایش جالبی بود در ابتدا به یاد کمپانی هند شرقی افتادم که فعالیت های استعمار انگلیس در هند بود بعد دیدم آسمان را تبدیل به مستعمره ای کرده اند جای تبریک داره به کارگردان و نویسنده اثر سمیرامیس بابایی بخاطر این نمایش بدیعس و گروه بازیگران
اول برام سوال چرا آدمای تو این تئاتر حرکت نمی کنم چرا طراحی صحنه ندارم و اینقدر خسته شده بودم که چشمامو بستم و به تئاتر فقط گوش می دادم بعد از اون بود که به این نتیجه رسیدم که تئاتر از دید یه نابینا طراحی شده
سبحانالله😳😳😊😊
واقعاً به عدد انفاس خلایق راه هست برای رسیدن به خدا😅😅😅
به قول اون دوستمون: عجیبه!! واقعاً عجیبه!!
یا اون دوست دیگرمون: شهر عجیبیه!! آنبیلیویبول!!
من دو شبانهروزه بعد ...
سبحانالله😳😳😊😊
واقعاً به عدد انفاس خلایق راه هست برای رسیدن به خدا😅😅😅
به قول اون دوستمون: عجیبه!! واقعاً عجیبه!!
یا اون دوست دیگرمون: شهر عجیبیه!! آنبیلیویبول!!
من دو شبانهروزه بعد ...
سبحانالله😳😳😊😊
واقعاً به عدد انفاس خلایق راه هست برای رسیدن به خدا😅😅😅
به قول اون دوستمون: عجیبه!! واقعاً عجیبه!!
یا اون دوست دیگرمون: شهر عجیبیه!! آنبیلیویبول!!
من دو شبانهروزه بعد ...
مثلا اینکه چرا لباس داداش مشتبا خونیه یا روی یه تخت آهنیه آخر داستان می فهمیم داداش مشتبا تو یاکوزا بوده و کشته شده یا چرا لباس مشتبا قرمزه و شماره هشت روی لباسش حک شده که می فهمیم فوتبالیست بوده و در تیم پرسپولیس بازی می کرده و...
مثلا اینکه چرا لباس داداش مشتبا خونیه یا روی یه تخت آهنیه آخر داستان می فهمیم داداش مشتبا تو یاکوزا بوده و کشته شده یا چرا لباس مشتبا قرمزه و شماره هشت روی لباسش حک شده که می فهمیم فوتبالیست ...
خب خدا رو شکر، من یه لحظه احساس خنگ بودن کردم! ولی گویا چنین نیست! این مطالبی که شما عنوان کردید رو من از همون لحظهٔ اول اجرا فهمیدم، ظاهر قضیه رو هم کامل فهمیدم. فقط میگم از اونجایی که ظاهر قضیه خیلی سطحی و ساده و بدون بار دراماتیک جدی و قصهپردازی و این چیزها به نظرم رسید احتمال زیاد یه باطنی داره و من اونو نفهمیدم!
مثلا اینکه چرا لباس داداش مشتبا خونیه یا روی یه تخت آهنیه آخر داستان می فهمیم داداش مشتبا تو یاکوزا بوده و کشته شده یا چرا لباس مشتبا قرمزه و شماره هشت روی لباسش حک شده که می فهمیم فوتبالیست ...
ببخشید من بازم نفهمیدم.. چون لباسش خونی بود ، متوجه میشیم تو پرسپولیس بازی میکرده؟؟
باید اضافه کنم اگه به چشم کسی که نقاشی می کند به این تئاتر نگاه کنم یه تئاتر کوبیسمی می بینم همونطور که نقاش کوبیست از بزرگسالی خسته شده و دیگه نمی خواد مثل یک بزرگسال نقاشی کند و مثل یک بچه نقاشی می کند با زاویه دیدهای مختلف بازیگر این تئاتر هم از بزرگسالی خسته شده و دوست داره مثل یه بچه تئاتر رو پیش ببره
سربسته بگم یاد بلاگایی که تو غربت روزنامه نگاری اصلاح طلب می نوشتند افتادم همه چیز خوب بود فقط آرایش مو بازیگر زن آزار دهنده بود اون حجم موی بلند که روش یک سربندی که مردها هنگام نظافت استفاده می کنند خیلی بد بود یه چند گلرز هم رو سربند کارگذاشته بودن که مسخره ترش می کرد به جای اینکه زنانه ترش کنه
من فکر می کنم این نمایشنامه نویس معروف انگلیسی نویسنده تئاتر صد در صد بود که از روی دست آقای عباسی کپی کرده بوده چون ما تو همه چیز خیلی از انگلیسیا پیشرفته تریم علی الخصوص نمایشنامه نویسی در هر حال منو ببخشید
واقعا یک نمایش سرتاسر قابل حدس کپی نه چندان قوی از تعلیق نمایش صد در صد وقتی نویسنده ایرانی قوی نداریم اینقدر پافشاری برای استفاده از متنهای نویسندگان ایرانی برای چه
نویسنده مرده است در سال ٨٨ نوشته شده، یعنی ١٤ سال پیش، بارها در خارج از ایران اجرا شده و در دانشگاه ها تحلیل شده و از موارد امتحانی بوده. بر اساس این نمایشنامه سال گذشته فیلمی توسط شهاب حسینی در آمریکا ساخته شده و این در حالی است که نمایشنامه ی صد در صد سال ٩٦ برای اولین با اجرا شده!
دوست گرانبهای من درباره مطلبی که می فرمایید کمی مطالعه بفرمایید بعدا نظرتون رو ابراز کنید
سپاسگزارم
نویسنده مرده است در سال ٨٨ نوشته شده، یعنی ١٤ سال پیش، بارها در خارج از ایران اجرا شده و در دانشگاه ها تحلیل شده و از موارد امتحانی بوده. بر اساس این نمایشنامه سال گذشته فیلمی توسط شهاب حسینی ...
با تشکر از وقتی که برای روشن نمودن ذهن اینجانب گذاشتید. ولی دوست عزیز سوالی از شما دارم نمایش صد در صد مربوط به سال ۹۶ است ولی نمایشنامه آن نوشته مارکس لید مربوط به چه سالیست؟ من هر چه در اینترنت جستجو کردم جواب سوالم را نیافتم.
با تشکر از وقتی که برای روشن نمودن ذهن اینجانب گذاشتید. ولی دوست عزیز سوالی از شما دارم نمایش صد در صد مربوط به سال ۹۶ است ولی نمایشنامه آن نوشته مارکس لید مربوط به چه سالیست؟ من هر چه در اینترنت ...
شما قبل از اینکه بدونید اون نمایشنامه چه سالی نوشته شده میفرمایید ما کپی کردیم؟
در حالی که اولین اجرای نمایش نویسنده مرده است سال ۹۲ بوده ولی اولین اجرای صد در صد سال ۹۶
دوست عزیز به نظرم اگزجره جزئی از فرم این نمایش بود.
اصولاً در تئاتر اگزجره بیش از سایر فرمهای نمایشی مطرح است.
از طرفی موضوع این نمایش شاید ایجاب میکرد برای اخذ مجوز طراحی لباس به نحوی باشد که در کنار رویکرد محتوایی جسورانهاش بتواند تعادل ایجاد کند و حساسیتبرانگیز نباشد.
خیلی فیلم آگاهی نسبت به سرطان می داد و در عین اینکه شکست مقابل سرطان را نشان می داد پیروزشدگان مقابل سرطان را هم جمع آوری کرده بود و رمز موفقیتشان را هم به ما می گفت.