«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
فیلم با اینکه تایم زیادی نداشت اما خسته کننده بود و به جز یه پایان متفاوت چیزی نداشت. من رو خیلی همراه نکرد
سوژه جالب و نویی داشت. من انتظار همچین پرداختی به این جنس از کاراکترها رو نداشتم تو ایران. بازیگر به شدت خوب بود و سیر درونی کاراکتر رو بدون اضافه کاری درآورده بود. کارگردانی هم حرفه ای به نظر می رسید. پاینبندی رو هم خیلی دوست داشتم
قصه و موضوع جالبی داشت. بازیها هم یک دست و خوب بود
از اجرای قبلی این کار خیلی تعریف شنیده بود. شاید همین موضوع انتظارم رو بالا برده بود. کار رو واقعا دوست نداشتم. از دقیقه 20 به بعد بسیار خسته کننده می شد و تلاش بازیگرها برای پیش بردن اثر هرگز جوابگو نبود
واقعا اجرای بدی بود. شلوغ کاری های اضافی و بی مورد که تلاش مذبوحانه ای می کرد تا در کنار دیالوگ هایی که سعی داشتند ماندگار به نظر برسند، یک آش بی کیفیتی را رقم زده بود که تحمل دو ساعت اجرا رو سخت می کرد. چند نفر سالن رد در حین اجرا ترک کردند، البته که من این حرکت رو تایید نمی کنم و نمی پسندم اما نمی شه از این گذشت که اجرا واقعا کار خوبی نبود.
اجرای قابل تاملی بود. اول از همه چیزی که توجه من رو جلب کرد طراحی صحنه فکر شده و در عین حال مینیمال اثر بود. بعد از اون طراحی لباس بازیگران که اون هم درست بود و دقیق. این دو مورد جزو نکاتی هستن که در بسیاری از نمایش ها به ویژه اجراهای دانشجویی مغفول مانده می شه. نقطه ضعف کار از نظر من خط اصلی داستانی نمایشنامه بود. ما در طول اجرا شاهد بازآفرینیِ گاه بامزهی تابلوهای نقاشی بودیم که به خودی خود و به صورت مستقل جذاب بود اما خط اصلی نمایش و چرایی و چگونگی حضور کاراکترهای نمایش بسیار کمرنگ بود. هر چند که به نظر می رسه با توجه به نگاره کارگردان در بروشور اثر، این موضوع عامدانه بوده اما سلیقه شخص من آثاری با خط سیر داستانی قوی رو ترجیح می ده. در کل حتما ارزش دیدن داشت. خسته نباشید می گم به دوستان
نمایشنامه به خوبی نوشته بود و پایان جذابی داشت. صحنه و نور هم قابل قبول بود. آغاز نمایش با توجه به کاراکترهای اصلی که نمایش رو پیش می بردن جذاب و دوست داشتنی به نظر می رسید اما به مرور و در طول اجرا از ریتم و جذابیت می افتاد. در انتها اما یک پایان درست و دراماتیک تکان خوبی به اثر داد که مخاطب رو راضی می نمود. به نظر شخص بنده اگر بازیها از تیپ فاصله می گرفت و مینیمال می شد خیلی به جذابیت و تاثیرگذاری نمایش کمک می کرد.
من قبلا این اجرا رو در سالن باران سابق دیده بودم و دوست داشتم. چهارشنبه کار رو برای بار دوم دیدم و دوست نداشتم. متن اپیزود اول کار تکرای بود اما بازی قابل قبولی داشت به همراه یک پایان بندی خوب. اما دو بخش دیگه رو دوست نداشتم. نقطه قوت اجرای قبل سه بازی خوب و مینیمال بود به ویژه قسمت مایکل جکسون که عالی بود. اجرای جدید گویا تغییرات زیادی در متن و بازی داشت که به نظرم در نیومده بود و همچنین پر بود از شوخی ها و بازی های اضافی که بیشتر شبیه تئاتر های کمدی آزاد و گاه مبتذل می کرد کار رو. استفاده از لهجه مخصوصا لهجه شمالی در تئاتر و تصویر این مملکت واقعا به مرحله ای بیش از اشباع رسیده. بخش سوم هم با توجه به افتادن ریتم کار در دو بخش قبل بسیار کند و خسته کننده بود. هر چند که به نظرم فارغ از ریتم و متن و کلیت اجرای این نمایش، بازیگر بخش سوم بازی درست و به اندازه ای داشت. به دلایل خسته کننده بودن، باید صندلی های سالن انتظامی رو هم اضافه کرد
اجرا خیلی خسته کننده بود. شاید بهتر بود تعداد اپیزودها نصف میشد. بخشی از بازیها و شوخیها خیلی لوس بود توی ذوق می زد. و اینکه به نظرم به این کار نمیشه گفت کنسرت-نمایش
نمایش ابزورد قابل دفاعی بود به نظرم. به ویژه اینکه بعد از دو سال تئاتر دیدم! ریتم کار در یک بخشهایی از اجرا خیلی شکل خوبی میگرفت که با ورود و خروجهای درست جذابتر هم میشد
مدیوم فیلم برای این موضوع به نظر بهتر می آد، شاید هم چون فیلم این کار خیلی خوب بود و این تئاتر اصلن اجرای جذاب و متفاوتی نداشت این شکلی احساس می شد.بازی خوب ندیدم تو این کار. دو - سه تا از بازی ها که خیلی بد بود رسما و مصنوعی. من انتظار داشتم حداقل رگه هایی از آداپتاسیون فرهنگی می دیدم در ورژن نمایش این اثر و هیچ چیزی جز اجرای همون فیلم در قاب تئاتر ندیدم. با این تفاوت که بازی ها در فیلم مخاطب رو به شدت همراه می کرد و این جا بازی ها تعریفی نداشت و همچنان فقط کشش اولیه قصه اصلی فیلم هست که باعث دنبال کردن می شه.
ایدهای بسیار زیرکانه در استفاده از تمام آنچیزی که فرم سینمای چاپلین نام دارد. انتخاب این ایدهی فرم جهت اجرای یک تئاتر با استفاده از تمام المانهای استفاده شده در آن فرم، بسیار بسیار هوشمندانه بود. اما حیف این ایدهی درجه یک تا پایان نمایش، در حد همان ایدهی فرم اولیه باقی میماند. به عبارت دیگه، ایدهی به کار گرفته شده در رابطه با فرم اجرا به مراتب از محتوای اجرا و روایت اثر جلوتر بود و همین موضوع باعث میشد زمانی که با فرم اجرایی اثر خو گرفتی رفته رفته خسته بشی و نگاهت به ساعت بیفته.
این در حالیه که به نظر من به راحتی می شد با روایت یک داستان ساده اما جذاب و پرکشش کاری کرد که این کار به جز ایدهی اولیه، دارای یک روایت قابل قبول هم باشه و انقدر ساده و راحت از متن و قصهی کار گذر نشه.
به این فکر کردم که خود آثار چاپلین به جز فرم چه محتوایی رو ارائه میداد؟ محتوایی به غایت ساده اما جذاب و دلنشین و گاهی بسیار خنده دار. چاپلین با هنر مثال زدنی باعث میشد تا شما بخندید، فکر کنید و باز هم بخندید و متوجه گذر زمان نشید. این تعبیر رو به هیچ وجه به قصد مقایسه مطرح نکردم چون قیاس درستی نیست. فقط از این جهت که به راحتی میشد در کنار انتخاب فرم زیرکانه، به محتوا و روایت اثر هم کمی اندیشید. قصهای ساده روایت کرد که مخاطب بارها به آن بخندد و یا حداقل دوست داشته باشد قصه را دنبال کند.
در محموع کار رو دوست نداشتم. بازی ها خیلی زیاد و اغراق آمیز بود. طراحی لباس کار رو دوست نداشتم و اساسا پرداختن به موضوع ابعاد زندگی مارلون براندو در مدیوم تئاتر به نظر انتخاب درستی نمی آد هر چند شاید این نظر من به خاطر قضاوت این نمایش باشه و در غیر اینصورت خیلی موضوعیتی نداشته باشه. جدا از این موضوع در یک همچین تئاتری انتخاب بازیگری که نقش اصلی کار رو بازی می کنه بسیار حساس و مهم بود که به نظرم خیلی از پس نقش برنیومده بود
دو تا سوال از نماینده گروه
اول این که امکان خرید بلیت در گیشه هست یا نه؟
دوم این که موسیقی پایانی کار رو لطف می کنید لینکش رو بذارید
ممنون
متن جالبی بود.بازیها خوب بود به ویژه دومین اپیزود. المانهای استفاده شده و برجای مانده در هر اپیزود ایده جذابی بود و اون تابلو نقاشی که انگار در حال تکمیل شدنه. صحنه به نظرم بیش از حد ساده بود و ایده های اجرا و میزانسن رو محدود می کرد. موسیقیها خوب انتخاب شده بود و به روند یک شکل تمام اپیزودها کمک می کرد. در کل اجرایی بود که حتما ارزش دیدن داشت
ایده ای بسیار جذاب و قابل تحسین. پرداختی بسیار کند و خسته کننده و در پاره ای مواقع خام که شاید از بی تجربه گی کارگدان ناشی بشه.
دقیقا خود نوشته اصلی اجرا شده و با همون دیالوگها پس شاید نشه عنوان "بر اساس" رو گذاشت برای این کار. بازیها یک دست نبود. بخشی از بازیگرها خارجی و برخی دیگه ایرانی بازی میکردند! و البته شخصیتهای کار جدا از ایرانی یا خارجی بازی کردنشان بویی از عمق کاراکترهای نمایشنامه اصلی نبرده بودند.
خیلی تعریف شنیده بودم و این باعث شده بود انتظارم خیلی بالا بره. کار خوبی بود بدون شک. اما نه در حدی که شنیده بودم.
درود به عوامل نمایش