«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام دوستان. حالتون چظوره؟ ببخشید می خواستم از صاحبنظران عزیز بپرسم که کدوم نمایش رو پیشنهاد می کنن. چند وقتی از اخبار تئاتر دور بودم زیاد در جریان نیستم. بابت کمکتون ممنون
جناب حریفی گرامی سلام
البته نظر من چندان صاحب و صایب نیست اما از تماشای خواب زمستانی به دلیل بازیهای قوی لذت بردم...
اافسون معبد سوخته هم به دلیل زبان زیبا و اجرای قابل قبول پسندیدم
ضمنا سه نمایش وسوسه کننده از هفته آینده اجرا خواهند رفت
پنج ثانیه برف به کارگردانی مرتضی میرمنتظمی
مرگ هوتن _باپیری
می سی سی پی نشسته می میرد _همایون غنی زاده
بسیار ممنونم ابرشیر عزیز. خیلی جامع و مفید بود اطلاعاتت. اطلاعات این نمایش ها رو بررسی خواهم کرد و اگر برسم همه رو خواهم دید. درود برتو دوست همیشه فعال تئاتری
سلام به تیوالی های عزیزم. آقا من چند ماهیه تئاتر نیومدم از اخبار غافل هستم، یه عالمه هم مهمون دارم میخام آخر هفته همه رو بردارم بریم تئاتر! اگر واستون مقدوره یه نظر بدید ببینیم کدوم نمایش ها تو بورس هستن . مرسی So Much ... . لاو یو
فوق العاده، بی نظیر، بی نقص! چه تلنگری بود این نمایش.. و چه بجا و چقدر زیبا حس وطن پرستی آدم رو بیدار می کرد... تهران امروز ما هم همون تهران دوران امیر کبیره و ما هم هنوز همون مردمیم... درود بر آقای رفیعی.
متن کلیشه ای بود. هزاران داستان روسی با همین مضمون نوشته شده و هیچ چیز جدیدی برای من توی متن وجود نداشت و فکر می کنم کارگردان هر کاری هم که میخواست بکنه نمیتونست از این متن چیز منحصر به فردی بیرون بکشه... بعلاوه بازی بازیگران در یک سطح نبود و تفاوت آشکاری در سطح بازی ها دیده میشد...
آقا/خانوم لطفاً چندتا نمایش خوب پیشنهاد کنید برم ببینم.. دو هفته تهران نبودم از برنامه عقبم دستتونم درد نکنه. ضمناً بلیت نمایش بیضایی رو گرفتم، جنایات و مکافات رو هم قبلا دیدم
بچه ها پیشنهاد می کنم این خانم Tatyana Ryzhkova رو دریابید و همه ی ویدیوهاش رو توی یوتیوب ببینید، تو زمینه ی گیتار کلاسیک داره یکه تازی می کنه.. خیلی کاراش عالیه https://www.youtube.com/watch?v=Sj4C_cUtfi8
یه اجرای فوق العاده پر شور و انرژی و یک تجربه ی جدید و بسیار خوشایند. من که فکر نمی کنم دیشب کسی ناراضی از سالن بیرون اومده باشه. پیشنهاد می کنم تا وقت هست برید ببینید
وانیک و خیلی تعریف شنیدم..دیشب برای تماشای قاتلانه عامدانه عاشقانه رفتم تماشاخانه باران،وانیک سانس قبل بود و تازه تموم شد..هرکی میومد بیرون بلا استثنا راضی بود.
محبوب بود؟!
این شخص ظلم خود خواسته بهش روا میشد.
بخاطر همون "نه" و "بله" هایی که میباست بگه و نگفت، یا میباست نگه و گفت.
از نفس خودش گرفته تا شرایط حاکم.
از عشقش به همسر گرفته تا میل به نابودی فرزند بخاطر نداشتن زندگی فلاکت باری مثال خودش.
جناب حریفی حالا چون فریاد غم از کاراکترش برمیخواست،
تماما از نظرمن مظلوم نبود،گاهی ظالم به خویشتن و سرنوشتش بود.
فقط ظلم به خویشتن؟ پس ظلم به اونایی که کشت چطور؟ و مظلومیت اونهایی که کشته شدن چی میشه؟ حس من این بود که کارگردان با غرق شدن در شخصیت قهرمان زن داستان جنایاتی که مرتکب شد رو توجیه می کرد. در حالی که به نظر من هر قاتلی بهرحال انگیزه ای برای قتل داره... باید از بالا نگاه کرد و حق همه رو دید، نه اینکه تو مظلومیت یه کاراکتر غرق بشیم و گناهش رو مورد قضاوت قرار ندیم.. منطق نویسنده ی این داستان برای من قابل پذیرش نیست
هیچ جای نمایش گفته نشد که شخصیت مادر، مظلومه!...این حسی بود که شما گرفتید، پس یعنی شاید همذات پنداری کردید با شخصیت مادر...شخصیت دختر رییس جنایتی نکرد، ولی حس انزجار رو به آدم می داد...ولی شخصیت مادر، حتی بعد از کشتن بچه ش هم باز هم دلت رو با خودش می برد!...عجیبه، نه؟!
مهرداد به نظر من اصلا عجیب نیست! خیلی وقتا یه قاتل میتونه با اشک ریختن و مظلوم نمایی دل خیلی ها رو بدست بیاره که مثالهاش تو واقعیت هم کم نیست... واسه همینه که میگن یه قاضی باید آدم سنگدلی باشه تا تحت تأثیر عواطف قضاوت نکنه. در ضمن اینکه شخصیت مادر، شخصیت مظلوم این نمایش بود رو از متن متوجه شدم. و در انتها هم که شخصیت نظافت چی کارگاه میگفت "روزی خواهد آمد که به زنان احترام ...... " اگه یادتون باشه به نفع شخصیت مادر شعار میداد که کاملاً موضع نویسنده ی نمایش رو روشن میکرد
خب در کمال تعجب منم بهش حق میدم!!!...اینکه شوهرت بهت بگه بچه ت رو بزار و برو که دستگیرت کنن و من بچه ت رو با هووت بزرگ می کنم، خیلی راحت می تونه دلیل بزرگی باشه برای پا گذاشتن رو حس مادر بودن!...خیلی قتل ها اتفاق میفته که نفس به قتل رسوندنش غیرانسانی و غلطه! ولی وقتی داستان اون قتل رو می شنوی، خیلی راحت نمی تونی قاتل رو محکوم کنی و حتی ممکنه بهش حق هم بدی!
اونوقت شما میتونی داستان اون بچه رو هم بشنوی، درک کنی که به چه جرمی و چه گناهی کشته شده و یه عمر زندگیش به فنا رفته؟ خیر! شما داستان اون بچه رو هیچوقت نمی تونی بشنوی چون برای همیشه مرده و رفته! کشتن یک بیگناه جرمه و همیشه جرمه و ستم دیدن، دلیل کافی برای قتل به حساب نمیاد. وگرنه باید هر روز عده ی زیادی از مردم همدیگه بکشند... قتل جنایت است، مگر در صورت دفاع نفس
سلام گروه همیاری. یک بلیت برای امروز شنبه 17/5/94داشتم که رفتن سالن حافظ گفتن نمایش کنسل شده. لطف کنید بلیت رو پس بگیرید. ضمنا بدلیل داشتن برنامه در روزهای آینده، امکان جابجا کردن بلیت برای روزهای بعد را فعلا ندارم. پیشاپیش از همکاری شما ممنونم
نمایش رو دوس نداشتم. البته داستانی که روایت میشد دز کل داستان قشنگی بود(هر چند با سوژه ی به شدت تکراری ) با بازی سرد و بی حس خانم طباطبایی اصلا ارتباط برقرار نکردم. البته کاملا مشخص بود که به چه منظوری به این شیوه بازی میکرد. اما 100 دقیقه بازی بدون حس که فقط در لحظاتی اکتی هم به همراهش دیده میشد میتونست حوصله ی تماشاچی رو سر ببره و من بعضی وقتا یاد نمایشنامه خوانی میفتادم که آدم باید همه ی حوادث رو توی تخیلش بوجود بیاره...