تلنگر خوردم، عمیقا فکر کردم، نگاهم تر شد، و
برای پرسش "برای تو کشور چه شکلیه؟ - کشور تو رو یاد چی میندازه؟" یه دنیا حرف داشتم.
اما این کار به دلم ننشست که ننشست هرچه انتظار کشیدم مثل شرقی غمگین به عمق جانم نفوذ کنه مثل بک تو بلک بزنه روحم رو تسخیر کنه یا مثل ما سه نفر بودیم ... تیغ بکشه به سبک حجامت روی جان خسته باورم، اما نشد که نشد!!!!
اینبار بعد از کار "افشاریان" دیگ مث همیشه تازه و سبک نبودم، گیج بودم یه گیجی تازه از یه عمق تاریک
و
چقدر جاخوردم از نگاه فعلی این مردم(گروهی از مردم که عامی هم نیستند و اتفاقا صاحب خردند)! از نگاه این مردم به "ایران" به "وطن" به "مام میهن" به این مادرِخردمند، که با بی انصافی داره قضاوت میشه!
چرا کشور باید تاریک باشه دخمه باشه نمور باشه سالخورده و فرتوت و عقب مانده و زخمی و سرد و عجیب باشه، چرا نباید همون شیری باشه که تنش زخمیه
... دیدن ادامه ››
اما با تکیه بر دماوندش سرش بالاست و با قدرت همواره میدرخشه و خواهد درخشید مثل خورشید، چون تورو داره، منو داره، چون هنوز مارو داره!
افشاریان کاش میپرسیدی "ایران" تورو یاد چی میندازه؟، قطعا پاسخ ها متفاوت بود.