از تئاتر چه می ماند؟
کسی از عاشق شدنش عکس میگیرد؟
از نا امید شدن میشود عکس گرفت؟
عکسهای تئاتر نگه داشتن مومیایی آرزویی است که مثل کرمهای شبتاب فقط چند شب عمر کرد؛ نور شفقیاش را در تاریکی پراکند و چون تنها چند متری میتوانست بپرد فریاد زد “غم این خفتهی چند خواب در چشم ترم میشکند” و سپس نیست شد.
اما
خاطرهی خون و عرقی که روی صحنه دیده نمیشود، تمام جملاتی که حذف شدند، چرخشهای خام دستانهای که جایشان را به تمرینهای دقیقتر دادند در تاریکی ِ این عکسهاست؛ مثل لاروهای کرم شبتاب که ساکت و بینور بر مردابها فرو میروند تا روزی بالغ شوند. عکسهای واقعی اجرا در تاریکی میان نورها ثبت میشوند. در نفس آنها که میز و صندلیها را در خاموشی میان صحنهها جابهجا میکنند.
(مهام میقانی
نگاهی به عکسهای جنگی که پایان یافت
ماهنامه دوربین عکاسی. شماره ۷۲. اسفند ۱۳۸۶)
.