یک فیلم بد دیگر از هاتف علیمردانی. هاتف علیمردانی سعی می کند در فیلم هایش دردهای اجتماع را بیان کند و نشان دهد. تا اینجا هیچ ایرادی ندارد اکثر کارگردان های ایرانی همین کار را می کنند. اما هاتف علیمردانی به قدری رو بازی می کند که قابل توصیف نیست.
او یک سوژه ی تکراری را انتخاب می کند. این که اصلا ایرادی ندارد چون خیلی ها معتقدند داستان ها همواره تکراری اند اما این نحوه ی پرداخت داستان است که نویسندگان را از هم تمیز می دهد. مشکل آقای علیمردانی همین جاست، نحوه ی پرداخت داستان هم تکراری است.
چیزی که بار ها دیده ایم یک شیاد وارد زندگی یک نوجوان می شود، او را از خانواده جدا می کند، نوجوان اتفاقی می فهمد که او یک شیاد است و شیاد هنگام فرار در اثر تصادف می میرد و نوجوان به سمت خانواده بر می گردد.
یک عالم عنصر غیر ضروری و تکراری در فیلم وجود دارد. برای مثال رفتار نازنین بیاتی با هانیه توسلی در فیلم کاملا تکراری و غیر ضروری است. شخصیت ها عمق ندارند از نقش حمید فرخ نژاد هیچ چیزی نمی بینیم. او مشوش و عصبی است و همین طور هم باقی می ماند و در طول فیلم هیچ کار خاصی نمی کند.
فیلم نامه در کل بسیار سطحی نوشته شده. هر کسی می تواند دوربین بردارد چند بازیگر حرفه ای و خوب را دور خود حمع کند و چنین فیلمی بسازد.
حتا کارگردان حاضر نشده پایان کار را هم کمی تغییر دهد دوست شیاد نوجوان با یک مینی بوس تصادف می کند چیزی که بار ها دیده ایم.
بازیگر ها از
... دیدن ادامه ››
حد این فیلم بسیار بالاتر بودند و خوب بازی می کردند صبا گرگین که نقش MJ را بازی می کرد به نظرم بازی قابل قبولی داشت. حمید فرخ نژاد به لحاظ بازیگری اصلا کم نگذاشته بود اما خب متن بد آقای علیمردانی و کارگردانی ایشان در بازی آقای فرخ نژاد تاثیر منفی گذاشته بود. هانیه توسلی و نازنین بیاتی هم معمولی بود.