«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
بعد از نمایش خرده نان دیدن اجرای دیگری از جناب سلیمانی برای من بعنوان یک مخاطب تئاتر بسیار خوشحال کننده است، چون با وجود نمایش های بسیار ضعیفی که مدتهاست بر روی صحنه می رود حضور جناب سلیمانی باعث می شود ترغیب شویم که اجرایشان را حتما ببینیم. اجرای خوبی بود،شاید بعضی لحظات اگر ریتم کمی تندتر میشد بهتر بود.درست است که محوریت روی شخصیت براون است ولی نمایش جا داشت پرداخت بهتری روی سایر شخصیت ها نیز انجام میداد. البته این شاید خیلی سلیقه ایی باشد، با تمام این ها لذت بردم و خسته نباشید.
ستاره شناس یک نمایش کاملا حرفه ایی و جذاب است که از متن و بازی های خوبی بهره می برد. شخصا کارگردانی اثر را خیلی دوست داشتم، حضور فکر شده ی صحنه ها حاکی از یک تحلیل درست از تابلوهای نمایش داشت،ستاره شناس بدون آنکه به ورطه ی کمدی سخیف سوق پیدا کند از طنز بسیار ظریف و دوست داشتنی همراه است، طنزی که در حین خندیدن به فکر هم فرو می روید. جناب نوری بسیار لذت بردیم و خسته نباشید.
دیشب موفق به دیدن نمایش شدم.، خیلی خوب بود، دوستان بسیار مفصل در مورد متن و اجرا نوشتند. فقط قسمتی که سرگرد شایگان درباره ی مرگ و زندگی جملات طولانی رو گفت. بنظرم خارج از متن بود و با کلیت اثر چندان همخوانی نداشت و از شخصیت شایگان دور بود. در کل به گروه نمایش خیلی خسته نباشید میگم و در ادامه اجراهایتان موفق باشید.
امشب با تعدادی از دوستان به تماشای نمایش نشستیم و چقدر به دلمان نشست. با توجه به خارجی بودن متن ( فرانسوی)، آدمهای نمایش گویی از محیط پیرامون خودمان انتخاب شده بودند، همان مثال معروف که هر کجا بری آسمون یه رنگه. مجموعه ایی از آدمهای سرگردان که در هر زمانه ایی شبیه به آنها را پیدا می کنی. نوع طراحی صحنه و رنگ های انتخابی چقدر به فضای سرد و خالی این آدمها کمک می کرد، با شخصیت ها همراه می شویم، می خندیم ولی در کلیت اثر احساس میکنیم این آدمها خودمان هستیم که که بر روی صحنه ایم، و این تاثیر گذاری در ابتدا به واسطه ی متن خوب و کارگردانی و در نهایت بازی هایی بسیار باور پذیر صورت گرفته است. چقدر جواد یحیوی را دوست داشتم، احمد ساعتچیان که جای خود دارد و همیشه از حضورش در هر نمایشی لذت می برم، سایر بازیگران هم همگی درخشان بودند ولی حضور سر کار خانم فریده سپاه منصور بسیار بسیار لذت بخش بود و چقدر حضور درخشانی داشتند.جناب کرامتی بدون هیچ ترفند به اصطلاح تماشگر پسند اثری را به روی صحنه برده است که این روزها جای آن خالی است، همگی خسته نباشید و در ادامه اجراهایتان آرزوی موفقیت برایتان داریم.
حتما به دیدن نمایشتان خواهیم آمد، بخصوص با حضور جناب ساعتچیان گرامی. موفق باشید.
یک اجرای معمولی از یک متن درخشان.
متن خوب. بازی ها درخشان، به ویژه احمد ساعتچیان. چقدر حال و هوای نمایش با اجتماع ما همخوانی داشت.
در کل نمایش راضی کننده ایی بود اما خلا اصلی در کار نبود تخیل از اثری به مانند شازده کوچولو بود. بسیاری این داستان را خوانده اند ....وقتی تصمیم به دیدن نمایشی با عنوان شازده کوچولو می گیریم در ابتدا این نکته را در نظر می گیریم که حال ببینیم این گروه اجرایی با این اثر چه کرده اند. این اجرا بیشتر شنیدنی بود تا دیدنی.
بازی ها بی دلیل اغراق شده است. بیشتر ادای یک فضای بومی اسپانیایی است آن هم بواسطه صرفا موسیقی. نکته ایی که برایم سئوال بود این که چرا نامی از مترجم اثر نیست؟ در پوستر نمایش نام تهیه کننده بعد از نام لورکا است و بعد نام کارگردان ها !!! امیدوارم این در تئاتر باب نشود.
این شب ها در تماشاخانه ارغنون نمایشی به روی صحنه است که بی تردید یکی از بهترین آثار نمایشی جهان به شمار می آید. قطار سانست لیمیتد متنی درخشان به همراه اجرایی حرفه ایی از دو بازیگر با تجربه. فرانک حیدریان با انتخاب صحیح در همه ی عناصر نمایش اثری را پیش روی مخاطب قرار می دهد که او را به تفکر وا می دارد، گاهی می خندیم، گاهی با شخصیت سیاه و گاهی با سفید احساس نزدیکی می کنیم و گاهی با خود می گوییم در دنیای عجیبی زندگی می کنیم. من این نمایش را بسیار دوست داشتم بخاطر صداقتی که در اجرای آن بود و هدفش فقط اجرای یک اثر بود نه کمتر و نه بیشتر.همه چیز به اندازه و صحیح بود و نکته ا یی که بسیار به چشم می خورد ریتم نمایش که باعث میشد شما لحظه ایی از نمایش را از دست ندهید. احمد ساعتچیان فوق العاده است، مهدی بجستانی در تمام لحظات بیننده را با خود همراه می کند، و در نهایت با قرار گرفتن این دو کنار هم شاهد یکی از بهترین بازی های سالهای اخیر هستیم. سانست لیمیتد من را امیدوار کرد که هنوز می توان در انتظار نمایش های خوب اصیل ودارای تفکر بود. از خانم حیدریان و گروهشان کمال تشکر را دارم که نمایشی به این زیبایی را به روی صحنه بردند. منتظر کارهای آینده ایشان و گروهشان هستم.
مرد بالشی... یا ( چگونه می توان یک اثر هنری را نابود کرد.)
سایر کاربران به حق نکات دقیق و درستی را اشاره کرده اند. در این آش شله قلمکار تنها خانم ولدیان ( چرا باید توپولسکی جنسیتش تغیر کند؟ چه کمکی به درام کرده است؟) توانسته گلیم خود را از آب بیرون بکشد. در شناسنامه این نمایش مرد بالشی نوشته مک دونا ذکر شده...آیا این مرد بالشی بود؟ فکر نمی کنید برای مخاطب آشنا با تئاتر یک توضیح لازم است که این آیا اقتباس یا با نگاهی به اصل اثر....می باشد. با دیدن این نمایش تنها می توانم بگویم..که چی؟
یک تئاتر خوب از جناب سلیمی...حضور ایشان در عرصه تئاتر غنیمت است.