در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شاهین تفرشی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:57:45
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درباره این نمایش خواهم نوشت، بینهایت لذت بردم، به قدری تاثیری گذار بود که بعد از کار تا به اکنون ذهنم درگیر کلیت نمایش است. خسته نباشید به کل گروه، درخشان بودید.
با آرزوی موفقیت برای گروه اجرایی به ویژه جناب ساعتچیان که از دوستداران شخصیت و بازی ایشان هستم.
سپاس بی کران.🙏
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
سلام،روزهاى اینده کی باز میشه برای خرید
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
خیلی عالی بود من باز هم برای دیدن نمایش میرم، خانم عبدالرزاقی مثل همیشه عالی بودن
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بسیار لذت بردم،آقای بهبودی مثل همیشه درخشان بودید. اجرایی خوب از گروهی منسجم.
خسته نباشید به گروه نمایش سکوت سفید. در این آشفته بازار نمایش های من درآوردی دیدن نمایش شما دلگرم کننده اس. جناب سلیمانی چون خودتان پاسخ گوی ... دیدن ادامه ›› اغلب نظرات هستید چند نکته ایی را به عنوان یک مخاطب خدمتتان عرض میکنم...بعضی از میزانسن های کار در سالن نمایش شما باعث شده بعضی از لحظات بازی بازیگران دیده نشود، اغلب کسانی که از نیمه ی سالن به سمت چپ هستند. لحظات بازی خانم اقبال نژاد در برخورد با شخصیت براون( به خصوص در اولین برخورد) از دست می رود.به غیر از شخصیت براون با بازی جناب دارابی سایر بازیگران بازی رئالیستی و به اندازه ایی را ایفا می کنند، از دید من اجرای شخصیت براون با کمی تیپ سازی و لحن خاص گفتاری صورت گرفته بود که کمی از اجرا بیرون میزد. دلیل جابجایی تخت را هم متوجه نشدم که در نهایت جناب بجستانی( که از بازیگران مورد علاقه ی من است بخصوص درنمایش سانست لیمیتد در کنار احمد ساعتچیان درخشان بودند) آن را سر جای قبلی قرار می دهد. نکته ی آخر: آیا برای پایان نمایش فرم دیگری در نظر داشتید؟ این پایان با نشستن شخصیت پرستار بر روی نیمکت کمی اثر را در سطح نگه می دارد، به نظرم اثر مفهومی فراتر از علاقه ی ایجاد شده بین این دو نفر است، به طور مثال در نظر بگیرید بقیه ی کارکنان بیمارستان مشغول کارهای روزمره هستند و در سکوت شخصیت پرستار بر روی نیمکت می نشیند و دیگران بدون توجه به او از کنارش عبور می کنند، یکی تلفن جواب می دهد و دیگری اتاق را مرتب می کند، به هر حال جناب سلیمانی دوست داشتنی ممنونم از حضورتان در تئاتر و من تماشاگر همیشه ی کارهایتان هستم. موفق باشید.
شاهین تفرشی عزیز ممنون و خوشحالم که کار را پسندیدید ... از پیشنهادهای شما هم بسیار ممنونم ... پاینده باشید ...
۱۲ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شروع نمایش فضایی رازآلود را در عین ساده گی تداعی می کرد، ابتدا به روایت دو شخصیت زن پرداخته می شود، اما با حضور شخص سوم ( مرد) رازها بر ملا می شود، اما این رازها از جنس راونکاوانه است، ستاره شناس با روایت داستانی ساده اما پر مفهوم ما را به درون ذهنمان هدایت می کند، گاهی میخندی، گاهی با خودمان شاید بگوییم ( این که منم برای منم همین اتفاق افتادچه جالب گاهی آدمها چقدر شبیه هم می شوند اما در ظاهرمان چیزی از آن شباهت نیست تا فرد مقابلمان متوجه شود،و،و،و...) نمایش به اندازه و بی هیچ ادا و اصولی در مدت یک ساعت به زیبایی روایت خود بیان می کند و تماشاگر با خیال این شخصیت ها همراه می شود، گاهی در ذهن اینس هستیم، گاهی مور.
طراحی صحنه کمک شایانی به خلق فضای نمایش کرده است و بیننده را به تخیل وا می دارد، استفاده از موسیقی هم خیلی خوب بود، مخصوصا قطعه ی شانزه لیزه. بازی شخصیت های زن نمایش کاملا باور پذیر بود، بخصوص خانم صالحی در بعضی لحظات مرز بین اینکه الان بخندیم یا گریه کنیم را به بهتربن نحو اجرا کردن، احمد ساعتچیان عزیز که جای خود دارد، نمی توانم چشم به روی بازیگر مورد علاقه ام ببندم، مثل همیشه درخشان.
این اولین نمایشی بود که از جناب نوری دیدم، به شدت منتظر کارهای بعدی ایشان هستم. خسته نباشید به کل گروه.
با سلام و تشکر بابت نظراتتون.
۰۱ شهریور ۱۳۹۸
خیلی ممنون جناب تفرشی عزیز
۰۳ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با آرزوی اجرایی درخشان ، جناب ساعتچیان موفق باشید.
اصغر نوری این را خواند
محسن جوانی و امین سالاری این را دوست دارند
با تشکر از شما
۰۱ شهریور ۱۳۹۸
جناب نوری گرامی، خانم افکاری عزیز
آیا تصمیمی برای ارائه تخفیف های معمول سایت تیوال رو برای این اجرا مد نظر دارید یا خیر؟ مثل تخفیف تیوال پلاس یا وفاداری و ...
۰۳ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از بازی جناب کرامتی بسیار لذت بردم. نقطه ی قوت نمایش اجرای ایشان بود. خسته نباشید به کل گروه.
محسن جوانی این را خواند
زهره مقدم و امیر مسعود این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

همیشه بدون هیچ دلیل خاصی بازی های جناب مسعود کرامتی را دوست داشتم، اما با دیدن تراس کمی دلیل آن را متوجه شدم،صداقت. یک راحتی و باور پذیری خاصی در بازی ایشان وجود دارد که در آثاری که کارگردانی می کنند نیز وجود دارد، مانند سریال خانه ما که هنوز هم دیدنی است و مجموعه ایی از بازی های خوب را در خودش داشت. نمایش تراس بازیگرانی از نسل های متفاوت در خود دارد و این به دیدنی بودن اثر کمک شایانی کرده، ارتباط شخصیت ها به مدد بازی های خیلی روان رخ می دهد ولی کسری که وجود دارد به نظرم به تحلیل بعضی از لحظات بر می گردد که اگر دقت بیشتری می شد جلوه ی بهتری پیدا می کرد.از منظر بازیگری هر کس در چارچوب شخصیت خود ایفای نقش می کند و به اندازه( به قول معروف کسی برای بازی کردن زور نمی زند) بطور مثال زوج نمایش، خانم فرجاد و آقای ساعتچیان.مرز بین عشق و نفرت در بازی این دو کاملا نمود پیدا کرده بود. جنس بازی آقای دلاوری به پریشانی و سرگشتگی شخصیت موریس کمک شایانی کرده بود. (یکی از لحظاتی که به نظرم اگر نگاه دیگری به آن می شد لحظه ی تحویل دادن وسایل شخصی موریس به آستروک است). خانم میر علمی شیرینی به شخصیت خانم املاک بخشیده که بسیار آن را دیدنی کرده، جناب یحیوی نیز در غالب شخصیت آستروک خوش درخشیدن، اما زوج سرهنگ و همسرش با بازی سر کار خانم سپاه منصور و جناب کرامتی از دیدنی ترین لحظات نمایش است. نمایش لحظات خوب زیاد دارد که برای من تقابل موریس(دلاوری) و اتین(ساعتچیان) در صحنه ی پایانی درخشان ترین و تاًثیر گذارترین بخش اجرا بود.
در کل تراس به واسطه متن جذاب و بازی های خوب( و البته طراحی صحنه) تماشاگر را با خودش روبرو می کند که هر کدام از ما بعضی مواقع در زندگی دچار سرگشتگی و حیرانی می شویم و علت آن را در دیالوگ شخصیت اتین می توان یافت: " آدم بعضی وقتها از کنار خیلی چیزها به راحتی رد میشه".
متفاوت بودن در گریم خلاصه نمی شود، در ابتدا باید تحلیل درست داشت . این نمایشنامه به ضعیف ترین شکل ممکن اجرا شد. پناهی ها بسیار بی انگیزه ظاهر شد. بدترین بازی مشخصا پیروزفر بود.
حمیدرضا مرادی، زهره مقدم، حدیث سیدی، Negin Fooladi، یاسمن و taghaodi این را خواندند
ندا، آیدا در آینه، Sa ba و آدنا این را دوست دارند
سلام . به نظر من هم حرفه ای ها اصلا بازی خوبی نداشتند . بازیگران آماتور و شاگردان اقای پیروزفر هم که دیگر جای خود دارند . که این بر می گرده به کارگردانی ضعیف که نتوست از خانم پناهی هاو اقای کیایی بازی خوب بگیرد .
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
ولی بازیها خوب بودن خدایی ، نقش پناهی ها واقعن نمیطلبید هیجان و انگیزه رو ، اون نقش یه شخصیت غرق شده تو انتقام بود یه تیکه سنگ بود و نقش معلم هم که یه آدم پیر و چاق بود میطلبید که کندی داشته باشه ، به نظر من اجراها خوب بودن .
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش بسیار خوبی بود. زاویه نگاه به موضوعی که می توانست خیلی کلیشه ایی از آب دربیاید ، بسیار درست پرداخت شده بود. رویکرد گروه در مورد چنین موضوعی و پرداخت نمایشی آن بسیار قابل تحسین است. دست مریزاد به و خسته نباشید.
فرزاد جعفریان و نسترن عاملی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مده آی سن مدار نمایشی در ستایش دنیای هنرهای نمایشی است. استفاده از نمادهای مختلف نمایشی ما را به درون رویای هر کدام از شخصیت ها می برد. کسانی که در این حرفه ( تئاتر) هستند با شخصیت آنی با بازی خانم عبدالرزاقی احساس همزاد پنداری خواهند کرد. هر سه بازیگر پر انرژی بر روی صحنه حضور دارند و لذت دیدن نمایش را دو چندان کرده است.
راضی کننده نبود. ایده های خوبی در کار بود که متاسفانه در خدمت اثر و شکل اجرایی نمایش نبود. بعنوان یک تماشاگر بیشتر آشفتگی اجرایی به من منتقل میشد و کمی هم خسته کننده.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک نمایش نا امید کننده از همه نظر. اصلا انتظار چنین کار ضعیفی را در تئاتر شهر نداشتم . این که تماشگر صرفا بخندد نشانه کیفیت خوب کار نیست.
شاید هدفه کارگردان صرفاً خندیدن باشه که حس می کنم بوده وگرنه اسمش کمدی نبود..
اونی که شما مد نظرتونه احساس میکنم طنز اجتماعیه که صرفاً دردهای یک جامعه رو با خنده خای هر از گاهی تلخ بیان میکنه...
اما به نظرم وقتی یک کارگردان هوشیارانه ژانر کارشو کمدی اعلام میکنه یعنی دقیقاً می خواد با خندیدن های شیرین گوشه ای از‌مشکلاتِ قشری از جامعه رو بیان کنه...
به نظر بنده البته دیالوگ خا واقعاً حساب ... دیدن ادامه ›› شده‌ بودن..
مخصوصاً اون دیالوگی که میگه معلی هم شغل دولتیه
و پول توو کار دولتیه
اما محسن در جواب میگه معلمی یک کار فرهنگی نه دولتی..
و سر آخر که بازیگر نقش زن میگه اینجا هیچ چیزی سر جای خودش نیست..
به نظر من به احترام همین جمله میشه این کارو یک کمدی ساده با زبان بسیار روان و محترم دونست که اتفاقاً با هیچ جمله ی مضحکی سعی نکرده خنده بگیره از مخاطب...
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷
سلام. ربط کار ضعیف رو به تاترشهر متوجه نمیشم. اگر کاری ضعیفه نباید هیچ جا اجرا بشه. تازه خانم کیخایی که کارش ضعیف نبود. هیچ وقت نبوده. یک استانداردهایی رو همیشه رعایت کرده. چون ستاره امروزی نداره، یا بی ادعا کار میکنه پشتشون حرفه. کارشون خیلی هم قشنگ بود. ما که یازده نفر بودیم. خیلی هم خوشمون اومد.
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متن بسیار ضعیف. یک کار مبتدی و پر از نقص.
سیاه: به نظرت پریدن جلوی قطار درد داره؟
سفید: قطار با سرعت ۸۰ مایل بر ساعت سرعت داره. سریع تر از نرون های عصبی حرکت میکنه. پس باید بی درد باشه.
لذت بردیم...خسته نباشید به کلیه ی عوامل نمایش..خیلی خوب بود.
امیرمسعود فدائی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه تیاتر خوب بود از کاگردانی با سابقه و کار بلد. جای امثال آقای سلیمی در تیاتر ما خیلی خالی است. نمایش بسیار خوبی بود.
به گفته ی کارگردان گویا مقوله ی کودک آزاری نهفته در متن را میخواسنه برجسته تر کند( با توجه به اتفاقات اخیر در جامعه مان) اما آنچه که بیننده وقتی از سالن بیرون میاید در گیر نمی کند همین مقوله است. تر کیب چند نمایش مک دونا کمکی به درام اصلی نکرده. هیچ صحنه ایی با صحنه ی قبل توالی ندارد. گفتار بازیگران به خصوص کاتوریان یک نواخت است. در کل کارگردان نمایشنامه را با توجه گفته هایش در آوای تیوال اشتباه فهمیده. با اضافه کردن یک سری ادا و اصول که این روزها در تیاتر بسیار باب است نمی توان هر چیزی را به مخاطب خوراند. پیشنهاد میکنم جناب کارگردان به دانش خود بی افزاید و یک گروه نو پای جوان را این گونه به بی راهه نبرد.
امیرمسعود فدائی، ساناز غفاری و امیر این را خواندند
نسیم زرینی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از مدتها یک نمایشی دیدم که کلی بهم چسبید. از نوشته های دوستان بسیار استفاده کردم. سانست لیمیتد نمایشی است که خیلی می شود درباره اش حرف زد و نوشت. مقوله انسان و تقابل او با هستی و باورهایش. سانست لیمیتد آینه ی تمام نمای همه ماست . گاهی خودمان را گول می زنیم و از واقعیت های هستی فرار می کنیم...به نظرم پذیرش آنچه که در جهان است باعث می شود خودمان را گول نزنیم. احمد ساعتچیان به مانند همیشه عالی است. اودر کنار مهدی بجستانی دو شخصیت این اثر را ( سفید و سیاه) درخشان بازی می کنند.در مورد ساعتچیان نکته ایی را متوجه شدم که او بازیگری تحلیل گراست.این را از این جهت گفتم که همیشه در کارهایش درک درستی از نقشش دارد.فرانک حیدریان در مقام کارگردان انتخاب درست و بجایی از متن داشته و در ارائه آن موفق عمل کرده است. در کل قطار سانست لیمیتد یک تئاتر گیرا با متنی بسیار جذاب و بازی هایی تاثیر گذار. از عوامل کار بابت زحمتی که برای روی صحنه بردن این نمایش کشیدند سپاسگذارم و منتظر کارهای بعدی شما هستیم.