در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حمیدرضا مرادی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:52:17
 

بازیگری _ کارگردانی

 ۲۱ شهریور ۱۳۶۷
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کمدی درست ببینیم

اسفرود بی دم یعنی ما ، یعنی زیست ما ، یعنی جهان ما با تمام ابتذال اش.

تاتری جیم جارموشی

هجو و ریشخند و تمسخر تمام ارزش ها و باورها و رویدادها و کمدی درست یعنی این.

کمدی در انتهای یک تراژدی عظیم بوجود میاد ، وقتی فاجعه ای عظیم بوجود میاد در پی اون کمدی شکل میگیره و چه فاجعه ای عظیم تر و دردناک تر ... دیدن ادامه ›› و تراژدی تر از زیست ما و جهانی که در اون زیست میکنیم .

نویسنده ای باهوش که البته بازیگر خوبی هم روی صحنه بود و مدام با نقد کردن خودش و متن اش و اجرا جلوی تمام نقد ها رو گرفت و چه به جان آدمی می نشست.

و مدام با فاصله گذاری هایی که ایجاد می‌کرد، بهت تاکید کنه این جهان ما با تمام اتفاقات و رویدادهای اش هست و ببین چقدر مضحک و احمقانه است

کاری جسورانه و خلاقانه و قابل تامل
دمتون گرم 😍❤️
قصه ی خانم آوازخوان کله طاس هم بعد از ۶ سال به سر رسید.

جمعه ۱۳ مرداد اجرای پایانی.


ممنونم از همه ی شما عزیزان ، بزرگواران که انقدر با معرفت و عزیز و دوست داشتنی هستید.
شما که کامل کننده تاتر هستید
شما که معنا و هویت تاتر هستید

وظیفه همه ی ما اینه که همیشه بهترین خودمون رو به شما عرضه کنیم و ببخشید اگه بهترین من براتون خیلی کم ... دیدن ادامه ›› بود.

دم همه اونها که اومدن این نمایش و تلاش یک ساله رو دیدند، گرم😍
دم همه اونا که از اجرا خوششون نیامد اما به صبر و حوصله و متانت تا پایان اجرا رو دیدند، گرم 😍
دم همه اونا که اجرا رو دوست داشتند و به وجد اومدند و حمایت و تشویق کردند، گرم 😍
دم همه اونا که کار رو ندیدند هم، گرم 😍


شما سرمایه های تاتر این سرزمین غم گرفته هستید و
این درستترین کلیشه ای هست که شنیدم

حمیدرضا مرادی کارگردان شاهکار اوژن یونسکو خانم آوازخوان کله طاس
سلام جناب مرادی..
بدون اینکه بدانم جمعه آخرین روز نمایش تان است، جمعه را برای نمایش تان گذاشتم..
۹ اجرا شروع شود ۱۱ می بینمت... تا حرف بزنیم می شود احتمالاً ۲ بامداد شنبه..
از الان به فکر یک کله پاچه ای باش..!
چون اخوی نیز می آید فکر کنم صحبت مان باشد برای فرصتی دیگر...
ارادت
جناب کیانی عزیز الان پیام تون خوندم

فکر کردم جمعه ۱۳ مرداد فرمودید کلی خوشحال شدم اما گویا اشتباه کردم
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
حمیدرضا مرادی
جناب کیانی عزیز الان پیام تون خوندم فکر کردم جمعه ۱۳ مرداد فرمودید کلی خوشحال شدم اما گویا اشتباه کردم
قبل از دیدارتان بود..
ارادت ها
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
H.M.kiani2
قبل از دیدارتان بود.. ارادت ها
😍🙏
۰۵ مرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
▫️دنیا برای من گروتسک، ابزورد و مسخره و دردناکه
▫️وجود خود ماست که برای من غیر قابل تصور و تحمل است.
▫️مردم با هم حرف می‌زنند اما عمیقا ارتباطی باهم برقرار نمی‌کنند.
▫️آدم ها همیشه با هم ارتباط برقرار نمی‌کنند، در عمیق ترین لحظات

اوژن یونسکو
دیگر جز ملالت خستگی و ترسی
که همواره بر ما مستولی است
چیزی وجود ندارد.

اوژن یونسکو
چرا مردم همیشه انتظار دارند نویسندگان جوابی برای سوال ها داشته باشند ؟؟؟
من نویسنده ام چون میخواهم به پرسش بکشم
اگر جوابی داشتم سیاستمدار میشدم.
#اوژن یونسکو
یونسکو کابوسی از دنیا خلق می‌کند
که بر دو وجه هنر آوانگارد تکیه می‌کند.

▫️انزوای بنیانی آدمی
▫️سقوط ناگهانی زبان

در نظر یونسکو درماندگی و شکست ارتباط انسانی، به بیگانگی و بیزاری آدم ها مربوط میشود ، در نتیجه فرم های اجتماعی از خود آدمی سرچشمه می‌گیرد.
stanco، سپهر و امیر مسعود این را خواندند
نرگس کیومرثی، بیتا پورحسینی و محمد لهاک این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
▫️تئاتر یک وسیلة بیانی است.
 ▫️تئاتر هست که به من امکان می‌دهد تا تناقضات را بی‌آنکه ناگزیر باشم از آنها نتیجه‌گیری کنم، بازگو کنم.
▫️من نمی‌توانم پیام بدهم.
▫️من نمی‌توانم راه حلی پیشنهاد کنم.
▫️اگر انسان بخواهد راه حل هایی قطعی ارائه کند، در حقیقت به افراد شعار می‌دهد و شعار جای حقیقت را می‌گیرد.

#اوژن_یونسکو
همه می‌کوشند که مثل دیگران سخن بگویند. این است که دیگر کسی نمی‌اندیشد.

▫️وقتی نمایشنامه آوازه‌خوان طاس را نوشتم فکر نمی‌کردم بتوانم یک نمایشنامه تئاتری بنویسم و به همین دلیل نامش را «ضدنمایش» گذاشتم.

▫️آخر، دنیا پر از تناقضات، تأییدات، ترکیبات و نفی و انکار است.
▫️ من هم دنیای کوچکی در این دنیای بزرگم. پس من هم این تناقضات جهانی را منعکس می‌کنم.
#اوژن_یونسکو

▫️هدف یونسکو در این نمایش‌نامه بازنمودن قهقرای آدمی به علت از دست نهادن اصالت و تشبه به دیگران است.
▫️بهترین نمودار این قهقرا، فرسودگی ... دیدن ادامه ›› زبان محاوره و ابتذال گفت‌وگوهاست. چراکه به عقیده‌ی او، فرسودگی زبان حکایت‌گر فرسایش اندیشه است.

▫️همه می‌کوشند که مثل دیگران سخن بگویند.
این است که دیگر کسی نمی‌اندیشد.

 ▫️دست نیاز همه به سوی اصطلاحات متداول و عبارات مبتذل معروف و ضرب‌المثل‌هایی دراز است که گاه بی‌معنی و مضحک است.
دیگر سخنی آفریده نمی‌شود.
حرف‌ها کهنه و فاقد تحرک است و همین عبارات فرسوده نیز گاه درست بیان نمی‌شود.

▫️یونسکو این عمل را «فاجعه‌ی زبان» می‌خواند و «آوازخوان طاس» بر همین مضمون تکیه می‌کند.
#محمد_تقی_غیاثی
این روزها

مرگ

خود خود خود زندگیه

و

من

در آماده ترین حالت برای

زندگی ام

با آغوش باز

اگه همه بمیرن کی میخواد آزادی رو رقم بزنه!...

۲۹ آبان ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عاشقانه ای از عاشق
اینبار قصه بودن ، خواستن و رسیدن

قصه عشق و عاشقی
قصه عاشق و معشوق

قصه زن و مرد
قصه زن و جامعه
قصه زن ستیزی و مرد سالاری
قصه زن بودن و محکوم بودن
قصه زن و نگاه

قصه ماندن و ادامه دادن
قصه موندن و ماندگار شدن ... دیدن ادامه ››
قصه مادر و فرزند
قصه آفریدن و خلق کردن


قصه ی خانه سیاه ایران
قصه فروغ و روشنایی
قصه زنی در آستانه فصلی سرد
قصه راز فصل ها و حرف لحظه ها
قصه باد ، کوچه ، ویرانی و دست های تو
قصه پنجره ، دیدن و نگاه نکردن

قصه حسرت و امید و آرزو و رویا
آیا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم زد ؟؟؟
آیا دوباره روی لیوان ها خواهم رقصید ؟؟؟

قصه تمام شدن و رفتن
به مادرم گفتم ، دیگر تمام شد.
گفتم همیشه پیش از آنکه فکر کنی اتفاق می افتد . باید برای روزنامه تسلیتی بفرستیم .

بهترین اتفاق جهان ، تولد یک شاعر است .

دمتون گرم ♥️♥️
هملت تو کجا ایستاده ای ؟؟؟!!!!

دیگر مسئله بودن یا نبودن نیست
مسئله کجا ایستادن است

در واقع شاید مسئله اصلی هملت امروزی همین باشد ، حق و حقیقت مشخص است، بودن یا نبودن مشخص هست ، ظالم و مظلوم مشخص هست ، ظلم و ستم و ریا و دروغ مشخص هست اما من کجا قراره بایستم، مشخص نیست
راستی ما کجا قراره بایستیم؟؟؟!!!!!
جنون ... دیدن ادامه ›› امروزی هملت همین هست


در جوامع مذهبی بسته و پر از تیغ سانسور امکان صحبت و نگاه در مورد مذهب و سیاست کار بسیار سخت و نشدنی هست ولی هنر این امکان را می‌دهد
و چه استادانه و هنرمندانه هملت به مذهب و سیاست و ظلم و ستم یورش برد ، کلیسایی تاریک که در آن همه چی بسمت خرابی و ویرانی رفته است و موش ها در آن نفوذ کرده و زندگی می‌کنند و تنها کارکرد این روزهای آن برگزاری مراسم تشییع مردگان هست .
و سیاست که فقط می‌کشد می‌کشد می‌کشد تا زنده بماند .
برایش فرقی ندارد تو خودی باشی یا غیرخودی می‌کشد.
موش بزرگ موش کوچک را می‌کشد.

متن آشفته بود و این آشفتگی با آشفتگی ذهن هملت قرابت خوبی داشت.
صحنه و میکروفن و سخرانی و نور و لباس و موسیقی درست و کارکرد خودش را داشت .
بازی ها بسیار درست و خوب مخصوصا هملت که بسیار درست بود.
کارگردانی و طراحی خوب

( به نظرم تنها مشکل متن و اجرا، معلق بودن بین فضای مدرن و امروزی و شکسپیری بود. هملت معلق در فضایی متفاوت بود )

در مجموع کار خوب ، خلاق ، با تفکر و جذاب و دوست داشتنی بود.
دم همتون گرم ?♥️

راستی
نمایش ها از حادثه ها می‌آیند
و حادثه ها خود نمایش نیستند وگرنه هیچوقت صدای تشویق نمی‌آمد.
انصافاً درود بی‌پایان بر تو و بر دقت نظرت...
البته من هیچ‌کدوم از این‌هایی که نوشتی رو نتونستم دریافت کنم از نمایش!! حالا که نوشتی با سعی و کوشش مجدد احتمالاً یه چیزهایی دستگیرم بشه. ممنونم ازت❤️❤️??
۱۲ اسفند ۱۴۰۰
بهترین نوشته برای این نمایش بود
دستمریزاد
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
سید حسام حجازیان
بهترین نوشته برای این نمایش بود دستمریزاد
بزرگوارید حسام جان ?
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید

هر کلمه می‌تواند هر معنایی که می‌خواهد داشته باشد

احتمالات علی شمس
احتمال روایت های دیگر از تاریخ پر اتفاق ایران
و چه خوب که باز هم به سراغ تاریخ فراموش شده ایران رفت
تاریخی پر از حوادث و اتفاقات تلخ و آموزنده و تکراری
و ما فراموشکاران تاریخیم.

و اینبار تاریخ در آسیاب تاریخ ایران
آسیابی که دور ... دیدن ادامه ›› خودش می‌چرخد.

تاریخ را فاتحان می‌نویسند و این قصه تلخ همیشگی تاریخ هست
و اینبار احتمال روایت دیگر از تاریخ
نگاه از روزنه دیگر به اتفاقات تاریخی ( حمله مغول ها ، کتاب سوزی ها ، مرگ لطفعلی خان و ........ )
و تو به فکر فرو می‌روی که شاید تاریخ این نباشد که می‌دانیم ، شاید تاریخ را باید شکست خوردگان می‌نوشتند.
وجود هر احتمالی محتمل هست .

تاریخ با نگاهی جدید همراه با چاشنی طنز که این طنز از جنس موقعیت هست و درست و اندازه

اکثر بازی ها خوب و عالی ( به خصوص خانم درخشان زاده و دانیال خیرخواه و امیر بابا شهابی )
گاهی نقش در حال رنج و سختی ، فشار زیاد هست (مثل آرش اشاداد در صحنه شکنجه) اما گاهی بازیگر روی صحنه متحمل فشار زیاد هست و تو شاهد این حجم از فشار و سختی بازیگر روی صحنه هستی (مثل بعضی صحنه های دانیال خیرخواه) که اولی درست هست و دومی به نظرم نه

طراحی صحنه و لباس و نور عالی

در مجموع اجرای خوب و جذاب و خلاق
دم همتون گرم مخصوصا علی شمس هنرمند و خوش ذوق و خلاق ?
نمی‌فهمم
نمیدونم چرا اینجوری شده
چرا صبور نیستیم
چرا تحمل نظر مخالف و نقد نداریم
تیوال میخونی یا اون داره سواد و تجربه شو به رخ اون یکی میکشونه
یا اون یکی شماره و قرار رزم و دعوا میزاره
یا اون یکی به اون یکی میگه نفهم و بی شعور
یا این میگه اکانت فیک ، اون یکی سینه ها چاک میده
یا...........
فرقی هم نمیکنه شامل هم گروه اجرایی هست هم مخاطبان

هرکی دوست داره میتونه ... دیدن ادامه ›› نظر بده نیازی به جواب دادن نیست همیشه
دوست داره بگه بده ، دوست داره بگه خوبه به ما چه اخه
نمایش خوب راهش باز میکنه ، خودش خودشو معرفی میکنه نیازی نیست


یکم آرومتر ، یکم صبور تر ، یکم مودب تر

همین دیروز میخواستم حرفی مشابه شما بزنم
خسته کننده شده بعضی از رفتار ها
۱۳ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و تاریخ تکرار می‌شود


ذات قدرت همینه ، فساد میاره ، ظلم و قتل و غارت میاره
و گذشته هیچ انسانی دخلی بر آن ندارد
چه انسان هایی ، چه حکومت هایی ، چه احزابی که آرمان های انسانی و والایی داشتند و می‌خواستند جهان را بهشت انسان ها تبدیل کنند ولی وقتی به قدرت رسیدند ذات قدرت آنها را بلعیده و به شکل خودش ... دیدن ادامه ›› درآورده.


قصه تکرار تاریخ و ذات قدرت
قصه پدر و پسر
قصه پسر کشی و پدر کشی
قصه مردان و زنان
قصه قدرت و شهوت


بازی پر قدرت ، جذاب و گیرا و درست بازیگران از نقاط برجسته کار بود .
چه بیان هایی، چه بدن هایی ❤
بیان های عالی
بدن های قوی
تسلط بر بدن ، بیان و اکت و احساس
دقیق ، منظم و درست
(مخصوصا حمید محمدی عالی عالی ، شادی ضیایی ، هانا کامکار، راوی ، مهسا ظهیری که از تماشایشان قند در دل آدم آب میشد )

همچنین طراحی لباس و گریم و نور نیز ار نکات برجسته کار بود

و در مجموع کار پر قدرت ، زیبا و دوست داشتنی بود و کاملا مشخص بود تمرین های سخت و طولانی برایش انجام گرفته
دم همتون گرم ❤❤
جنون
عقل
خیال
حقیقت
رویا
واقعیت
و قصه ی مانستر قصه ی آمیخته و معجونی از تمام اینهاست
قصه ای انسان و عروسک

مرزی که مدام در حال ساختن و از بین رفتن هست ، لحظه ای مرزی محکم بین تمام این مفاهیم ساخته می‌شود و لحظه ای هیچ ... دیدن ادامه ›› مرزی بین آنها وجود ندارد.
نمی‌دانیم آیا مایکل تعمیرکار نماینده انسان های واقعی هست و ما از دریچه او زندگی زوجی معلول را میبینیم ، یا زوج معلول انسان های واقعی هستند و مایکل تعمیرکار ( یعنی ما ) وصله ناجور این جهان هست .
مدام غوطه ور می‌شویم بین دنیای حقیقی و دنیای خیالی .
شاید مایکل خرس واقعی هست و ما خیال و رویا یا شاید ما واقعی هستیم و مایکل خرس رویاست ، نمیدانم.
و شاید دلیل اینکه اون خرس هم مایکل نام دارد همین هست .
نمی‌دانیم حق با کدام است ، مایکل تعمیرکار یا مایکل خرس؟؟!!
نمیدانم کدام واقعی هست ؟؟ مایکل تعمیرکار یا مایکل خرس ؟؟!!
نمیدانم جنون عقل هست یا عقل جنون ؟!

تا ۲۰ دقیقه اول نتوانستم ارتباط با اجرای بگیرم اما وای وای از نیمه دوم اجرا که مرا غرق ساخت و در حال غوطه خوردن در دنیایی که در عین مرز داشتن بی مرز بود و دنیایی آمیخته از واقعیت های، ارجاعات واقعی و کودکانه ها، قصه ها و تخیل و رویا......
و چه دنیای عجیب و جذابی بود.

مرا مست و نعشه کرد قدم زدن در این دنیا


از نیمه دوم همه چی برایم فرق کرد و نویسنده با متنش و کارگردان با میزانسنش و بازیگران با اجرایشان مرا غرق کردند.

عالی عالی عالی
همه چی در خدمت یک هدف بود ، موسیقی، نور ، بازی ها ، صحنه ، لباس و ....... معلق نگه داشتن مخاطب در دنیای جدید.
همه چی درست ، اندازه و دقیق بود .

تغییر کاراکتر مایکل بشدت برام جذاب بود و بازی آقای گودمن درخشان و جنون خانم گودمن عالی
کارگردانی عالی
متن که براحتی از ایده عبور کرد و چنان ماهرانه معجونی دلچسب برایم درست کرد.

دمتون گرم که تاتر درست اجرا میکنید ?❤
♥️♥️♥️♥️
۲۶ آذر ۱۴۰۰
محمد لهاک  
♥️♥️♥️♥️
جناب لهاک دوست داشتنی ??
۲۶ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و ادامه رنج ، واژه ها هستند
معمولا در مورد اجراهایی که خیلی دوست ندارم چیزی نمی نویسم اما اینبار به دلیل تلاش زیاد یک گروه جوان و با انگیزه تصمیم گرفتم خرق عادت کنم

این اجرا رو دوست نداشتم ( که البته کاملا سلیقه ای هست )
به نظرم میشه با انجام بعضی تغییرات سطح اجرا رو که پتانسیل هم داره بالا برد

۱- نمایش در مورد اوریانا فالاچی هست ، ولی در این اجرا کاملا شخصیت اصلی نمایش در حاشیه قرار دارد و انگار ما زندگی همسر او را می‌بینیم

۲_ متوجه نشدم ارتباط متن با فالاچی رو ، نه خبری از نقاط عطف و پررنگ و تصمیم های مهم او بود ، نه زندگی خصوصی و عاشقانه آن . فقط درگیر مرگ ... دیدن ادامه ›› او به شکل تخیل نویسنده بودیم

۳_ به نظرم میشه که بازیگر فالاچی ( چه ۲۰ ساله ، چه ۳۵ ساله ) لباس متفاوتی با بقیه کاراکتر ها بپوشن و حتی نوع بیان و اکت و بدن آنها نیز متفاوت با دیگران باشد که تاکید بیشتری بر روی آنها بشه و متمایز با کاراکتر های فرعی بشند، مثلا میشه بازی های آنها کاملا رئال باشد بدون هیچ فرمی

۴_ صحنه آخر که بسیار هم جذاب بود میشد فقط فالاچی رو تنها روی صحنه ببینیم بدون هیچ حرکتی و فقط نگاه کند و روزنامه ها در اطرافش بریزد


۵_ حرکات فرم متاسفانه در اکثر کاراکترها به بخشی از وجودشون تبدیل نشده بود و ما فقط مقداری حرکت روی صحنه می‌دیدیم

۶_ میشد بیان کاراکترها متناسب با فرم کاراکتر ها باشه

۷_ روابط و نسبت های در نیامده بود و بعضی صحنه تصنع در بازی دیده میشد


و در پایان کاملا مشخص بود که برای این اجرا بسیار زحمت کشیده شده و من موسیقی و طراحی لباس و صحنه و نور رو بشدت دوست داشتم و بازی آقای نقره ای پوش و خانم نقش بزرگی فالاچی رو دوست داشتم و به نظرم درست و اندازه بود .
و موسیقی و موسیقی و موسیقی و گروه خوبشون

و در آخر آخر اینها کاملا نظرات شخصی من هست و اصراری بر درست بودنش ندارم و پیشاپیش عذر میخوام اگه کلام من باعث نارحتی کسی شده باشد.

دمتون گرم و کلی اتفاق های خوب براتون بیافته ??
سلام
نظرتون رو با دقت خوندم و خواستم چندتا مسئله رو بهتون بگم
تا اونجایی که نوشته شده نمایش درباره ی فالاچی نیست، برداشتی ازاد از بخش هایی از زندگی خصوصی فالاچی هست.
فرم لباس فالاچی ها که فالاچی کوچک،جوان و میانسال با دیگران متفاوت بود و هر سه نفر دستمال گردن سفید دور گردن داشتند که سرنخی برای پیدا کردن کاراکتر ... دیدن ادامه ›› بود.
برداشت شخصی من از این نمایش این هست که نشریات میتونن هدایت کننده افکار عمومی باشند و فالاچی توی این نمایش فقط به عنوان سمبل بود و اکت فالاچی هم متفاوت نبود چون اون هم طبق دیالوگ ها ناخوداگاه بخشی از سیستم بود.
و برداشت من از صحنه اخر این بود که کارکنان نشریه زیر حجوم اخبار داشتن غرق میشدن.
.
چیزی که از نظرتون متوجه شدم ، شما کمی هم دنبال چیز هایی که دوست داشتید ببینید بودید و ندیدنشون باعث نارضایتی شده براتون.
.
در هر صورت اینا همه برداشت شخصی من از نمایش هست.ببخشید اگر جسارت کردم.
۲۳ آذر ۱۴۰۰
Mana98
سلام نظرتون رو با دقت خوندم و خواستم چندتا مسئله رو بهتون بگم تا اونجایی که نوشته شده نمایش درباره ی فالاچی نیست، برداشتی ازاد از بخش هایی از زندگی خصوصی فالاچی هست. فرم لباس فالاچی ها که ...
خواهش میکنم
بله عرض کردم اینها نظرات شخصی من هست

کاملا درست میفرمایید و میشد از این زوایه هم نگاه کرد و کاملا درست هم است .
تو اجرایی که دیدم کودکی فالاچی نبود.
ممنونم از نظرتون که کاملا درست هست
۲۳ آذر ۱۴۰۰
سبحان بابائی (sobhanbabaei)
حمیدرضا مرادی
خواهش میکنم بله عرض کردم اینها نظرات شخصی من هست کاملا درست میفرمایید و میشد از این زوایه هم نگاه کرد و کاملا درست هم است . تو اجرایی که دیدم کودکی فالاچی نبود. ممنونم از نظرتون که کاملا ...
سپاس بابتِ نقدِ بِجا و کاملِتون ?
۰۱ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر

تماس‌ها

09124063352