«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
امروز بعد از دو سال و نیم به تیوال سر زدم و چقدر دلم تنگ شد برای آن روزها که مدام پیگیر تاتر و اجراها بودم ، چقدر حالم خوب می شد با تاتر ، چه بر ما گذشت در این مدت قابل توصیف نیست ، اما امیدوارم با دیدن این اجرا کمی از آن حس و حال دوباره برگردد ، هر چند که می دانم دیگر نه من آدم دو سال و اندی پیشم و نه روزگار همان روزگار
بنویس یونس بنویس ...
از امیدی که نیست بنویس ...
به روایت کافکا ، امید وجود داره ، بی نهایت اما نه برای من ، برای منی که همیشه در چهار دقیقه های زندگیم هستم، چهاردقیقه های مردن و نمردن ، رفتن و نرفتن ، پیر شدن ... .
در چهار دقیقه گم شدم و در همان چهار دقیقه در اعماق آب خودم رو پیدا کردم ، فضای سورئال همان چهار دقیقه برایم واقعی تر بود از فضای زندگی در شهر و روی زمین .
چقدر از همه چیز لذت بردم ، نور ، دکور، آوای دلکش خسرو پسیانی و ...
ته نشین شدم کف دریای همان چهار دقیقه و به آرامش رسیدم از بی قراری چهار دقیقه .
با دیدی کاملا مثبت به تماشای این نمایش نشستم ، اما تنها چیزی که دیدم قصه ای ناهماهنگ بود که صرفاً با داد و فریاد سعی در انتقال مطالبی فی الذات تاثیرگذار با کمترین تاثیر به مخاطب را داشت ، برای اولین بار بابت وقت و هزینه ای که برای نمایشی گذاشتم احساس شکست کردم .
عدالت همان نظم خیالی ای که به واسطه بنا شدنش بر پایه اسطوره ها همیشه در خطر سقوط است و امیال و خواسته های ما را شکل می دهد به زیبایی در این اثر به فریبکارانه بودنش اشاره شد، روزی مردی با وعده پول شاهدانی را خرید و عدالت را فریب داد و روزی دیگر زنی با پول بی عدالتی را در مورد همان مرد اجرا کرد ...
ممنونم آقای پارسا پیروزفر ، بسیار لذت بردم
بهترین چیزی که می شد در مورد این اثر گفت که هنوز هم بعد از یک هفته تمام مرا در گیر خودش کرده است چیزی است که در لابه لای نوشتار آقای کارآمد بدان اشاره شد
ما بیزار نیستیم از : زنی که هر لحظه برای همسرش ارزوی مرگ میکند! مادری که در کنار همسر جوانش بجای تیمار فرزندانش در جهت حفظ بقای یوز پلنگان میکوشد ! مرد معتادی که دائم زنش را کتک میزند ! متنفر نیستیم از متجاوزان به جسم و روح فرد ترنس که خود دچار همه گونه ترس و وحشت و ازار اجتماعی است! زنی که دلال محبت و فروشنده کودکان است! جمعی از دختران و پسران خیانت کار! دختر پولدار کاسب پیشه که دلار بر سر معشوقه رقاصش میریزد اما در تماس با کارمندش رذالتی کامل را به تصویر میکشد! ووووووووووووو..... اما ما از کسی که حاصل این ناهنجاریهاست متنفریم!!
روز سه شنبه و چهارشنبه اجرا نداره این کار ؟
شما زندگی خودتون رو دوست ندارید ولی من خودِ زندگی رو دوست ندارم ...
خیلی از تماشای کار لذت بردم ، کارهای آقای پیروزفر چنان با وسواس انتخاب و اجرا می شه که با اعتماد کامل می شه یک عصر تابستونی را به تماشای یک روز تابستانی پارسا پیروزفر گذروند و راضی بود ...
ممنونم از آقای پیروزفر و آفای بهبودی به خاطر بازی مسحور کننده همیشگی شون ...
هورا من موفق شدم بلیط بخرم
و زمین سرانجام به دست خود ما از بین خواهد رفت ...
نمایش خوبی بود ، لذت بردم ...
تنها باری که شما را در مقام بازیگر دیدم برمی گردد به سال های پیش ، آن زمان که هنوز تلویزیون را در خانه ممنوع نکرده بودیم ، در پناه تو ... و گذشت و گذشت و رسیدیم به ماتریوشکا ... ، یکی از بهترین شب های زندگی ام بود ، ممنون از شما
پ . ن . تیوال عزیز لطفا گزینه می خواهم دوباره ببینم هم فعال کن
تماشاخانه ایرانشهر و قصه اگه بمیری ، مضمون تکراری زندگی و خیانت و مرد و عشق با بازی ها و کارگردانی فوق العاده .... لذت بخش بود
زندگی خیلی ناعادلانه اس ، نباید سعی کنی چیزی ازش بفهمی
آن : به عشق وصل نبودم ، به خودش وصل بودم
باید قبل از مرگمون رازامون رو از بین ببریم
دروغ بزرگترین اختراع بشر است ...
انسان ها با یه دروغ کوچیک به دنیا میان و با یه دروغ بزرگ تر از دنیا می رن ...
حفره درون بشر طمع نیست ، حماقته ...
از عالم غیب دست زیاد بود ولی کاری از دست هیچ کدومشون بر نمی اومد ...
خیلی لذت بردم ، خیلی ...
دست مریزاد
سپاسگزارم آقای غریب پور ، سپاسگزارم گروه همراه ، سپاسگزارم عروسک ها