«انقدر برات مادر بودم که زن بودن از دستم در رفت ...»
هیدن را در اجرای چهارصدم برای بار دوم دیدم. به نسبت قبل، اجراها واقعا پخته تر و حرفه ای
... دیدن ادامه ››
تر بود و کار در سقف خود قرار داشت.
هیدن در سطح، تئاتر بی نقصی است اما فقط در سطح. فرم دارد اما فرم آن بر منطق دراماتیک استواری سوار نیست. مشخص نیست چرا زن نابینا بجای استفاده از ضبط صوت یا کار گذاشتن دستگاه شنود جهت کشف خیانت احتمالی همسر خود، باید دوربین مداربسته ای (که منحصرا تصویر ضبط میکند) سفارش دهد که خود نتواند محتویات آن را ببیند! مشخص نیست چرا همه باید به او دروغ بگویند تا زندگی و روان او از هم نپاشد و این را هم در نظر نگیرند که ممکنست بعدتر بفهمد و بدتر شود. مشخص نیست چرا خیانت مرد باید در خانه انجام شود با اینکه با لحاظ شغل او و بستر خارجی قصه، امکان خیانت مرد در خارج از خانه وجود دارد. مشخص نیست چرا زن نابینا بجای تماس با اورژانس اجتماعی که در اغلب کشورهای دنیا وجود دارد (و در ایران هم چند سالیست راه افتاده) با اورژانس بیمارستانی تماس میگیرد و ...
هیدن مذمت یکطرفه و شعاری خیانتی محتوم یا دست کم معقول یا مفهومست که ریشه در ترحمی مذموم دارد. نگاه هیدن به مقوله خیانت کلیشه ای است و واقعی نیست.