در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمدرضا | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:31:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با درود و تقدیم احترام
تا زمانی که دختران عزیز سرزمینمان در آزادی، آرامش و امنیت کامل نباشند، هر روز، روز دختر است.
امروز، تنها بهانه ای است برای یادآوری اینکه جهان چقدر با وجود دختران با معناتر می باشد.
11 اکتبر، روز جهانی دختر گرامی باد🌹
یادداشتی برای نمایش "رضا"
درود بر تیوالی های عزیز
دیشب به تماشای "رضا" نشستم. سِیر نمایش در یک مسافرخانه دنبال می شود و دارای چندین اپیزود کوتاه است که هر کدام موضوعی را دنبال می کند. نکته مهم در این داستانک ها شیوه روایت و جنس متن آن است؛ در عین حال که شما را به فکر فرو می برد و هر از گاه خنده می گیرد، دنبال این نیست به زور اشک تماشاگر را دربیاورد. حضور بازیگران در صحنه و تعویض پوشش در حین اجرا ایده ای جالب بود و باعث می شد مخاطب نسبت به موقعیت بعد ذهنیت پیدا کند. بازی ها بالاتر از خوب بود؛ هر کدام از بازیگران با توجه به اپیزودهای مختلف نقش های متفاوتی دارند و آن را به خوبی ادا کردند. با توجه به حال و هوای نمایش، طراحی صحنه نیز اندازه بود. امیدوارم در روزهای آتی استقبال درخوری از "رضا" شود و مخاطبان بیشتری تماشاگر این اثر باشند. قصد داشتم مفصل تر بنویسم؛ از زهرا آقاپورِ کد 13 تا زهرا آقاپورِ رضا بگویم، به تصویرسازی های نمایش اشاره کنم، از لذت تماشای تئاتر و گپ و گفت با آقا فرزادِ نازنین یاد کنم اما کجاست حال خوب برای نوشتن ؟ همین چند خط هم ادای دین بود به گروه رضا به جهت لحظات زیبایی که برایمان خلق کردند. برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
ممنون از لطفتون🙏
۲۹ شهریور ۱۴۰۱
ممنون از لطفتون و دلگرمی ای که که با نوشتن همین چند خط به گروه ما دادین❤
۱۹ مهر ۱۴۰۱
زهرا آقاپور
ممنون از لطفتون و دلگرمی ای که که با نوشتن همین چند خط به گروه ما دادین❤
زنده باشید خانم آقاپور عزیز؛ امیدوارم همیشه درخشان و پر مخاطب باشید❤
۱۹ مهر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "ریچارد سوم"
یک اسب در ازای پادشاهی ام ...
درود بر تیوالی های عزیز
امشب به تماشای "ریچارد سوم" در شب اول اجرا نشستم. برای من تماشای تئاتر در کنار خواهر عزیزم باعث می شود هر نمایش در شروع 3-0 جلو باشد. با وجود اینکه معمولاً در اجرای اول ناهماهنگی هایی وجود دارد، اما امشب خوشبختانه چنین موردی دیده نشد. با خواندن خلاصه نمایش، گویی کل نمایش را تماشا کرده اید؛ البته جزئیاتی نیز وجود دارد که در حین اجرا با آن مواجه می شوید و شیوه روایت داستان که شاید سلیقه برخی نباشد، در نوع خود جالب است. هر چند طراحی صحنه می توانست خیلی دقیق تر و باورپذیرتر باشد اما بازی های قابل قبول در کنار نورپردازی مناسب از دیگر ویژگی های نمایش است. ظاهراً امشب یکی از تماشاگران بدون اجازه در حال فیلم گرفتن از نمایش بود که بازیگر اصلی حین اجرا به نحوی به ایشان تذکر داد که همگان فکر کردند قسمتی از بازی و متن است و وقتی پس از اتمام نمایش از ایشان خواستند فیلم را پاک کند، بیشتر از تذکر آقایِ بازیگر لذت بردم؛ البته همچنان مطمئن نیستم که این اتفاق جزو نمایش بوده یا خیر. همچنین برخی موقعیت ها می توانست بهتر ادا شود که احتمالاً در شب های آتی و با جا افتادن نمایش، این صحنه ها نیز بهبود خواهند یافت. در نهایت برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
+ تو یک انسانی، کشتنِ انسان‌ها مأموریتِ تو نیست، کشتنِ دشمنان مأموریتِ توست. من نمی خواهم بمیرم.
- ما از تو نمی پرسیم که می خواهی بمیری یا نه ...

درود بر شما
تیوالِ عزیز قصد ندارید پشتیبانی تلفنی را فعال کنید ؟
آیا همه کسب و کارها الان به خاطر کرونا تعطیل هستند ؟ همین تئاتر که شما از آن کسب درآمد می کنید به خاطر کرونا تعطیل شده که شما پشتیبانی تلفنی را لغو کردید ؟
فاصله کارکنان شما در محیط کار کمتر از فاصله ما تماشاگران با هم در سالن های 200 نفره است ؟
حتی مدارس و دانشگاه ها هم حضوری شده اند !
بد نیست اگر هر از گاهی در کنار طرح های کاهش هزینه و درآمدزایی که دارید، فکری هم به بهبود وضع فعلی کنید ...
تیوال و گروه همیاری
بعد از گذشت 3 روز از این مطلب، همچنان منتظر پاسخ شما هستیم.
۲۷ شهریور ۱۴۰۱
درود بر شما
بررسی این مورد به بخش مربوطه ارجاع شده است.
با احترام
۰۲ مهر ۱۴۰۱
گروه همیاری
درود بر شما بررسی این مورد به بخش مربوطه ارجاع شده است. با احترام
درود
اوایل تیر مطلبی منتشر کردید و درخواست داشتید اعضا پیشنهادات مد نظر برای بهبود تیوال را بنویسند. بعد از ارائه پیشنهادات مختلفِ کاربران که با حس مسئولیت پذیری همراه بود، قرار شد گزارش انجام، عدم انجام و اقدامات انجام شده داده شود که هنوز بعد از گذشت 3 ماه خبری از این موضوع نیست.
امیدوارم ارجاع این مطلب به بخش مربوطه مثل مطلب مذکور نباشد !
با تشکر
۰۲ مهر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "سوم ماه می"
لعنت بر قدرت، لعنت بر جنگ ...
درود بر تیوالی های عزیز
امشب به تماشای "سوم ماه می" نشستم و از دیدن یکی از بهترین آثار چند وقت اخیر حظ وافر بردم. متنِ عالی یعنی همین؛ اینکه از ثانیه ثانیه آن لذت ببریم، با آن بخندیم، بغض کنیم، مشتاقانه منتظر ادامه آن باشیم، از خلاقیت های آن لذت ببریم و از همه مهمتر، با آن ارتباط برقرار کنیم. چنین متنی آنقدر گیرا است که نیاز به رمزگشایی ندارد و پشت توانایی بازیگران نیز پنهان نمی شود ! خط داستان و شخصیت پردازی کاراکترها به خوبی کار شده بود و کارگردانی نیز مناسب بود. بازی ها همگی عالی، هماهنگ و دلچسب بود و از تماشای تک تک شما بازیگران عزیز لذت بردم. شاید وقتی تمامی گروه تا این اندازه درخشان روی صحنه ایفای نقش می کنند، نام بردن از یک نفر صحیح نباشد اما به شخصه دلم برای تماشای امیر نوروزیِ نازنین روی صحنه تئاتر تنگ شده بود. طراحی صحنه و لباس نیز مناسب اجرا بود و با حال و هوای نمایش همخوانی داشت. تنها دو نکته که از نظر من می توانست در بهتر شدن این نمایش مفید باشد، یکی استفاده بهتر از موسیقی بود و دیگری تلاقی صحبت های دو خانواده در ابتدای نمایش بود و مانع از این می شد که تمام جملات واضح دریافت شوند. در نهایت امیدوارم هر شب سولد اوت شوید و صندلی خالی در سالن نداشته باشید.
برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
عالی بود، به شخصه یه رئال تر و تمیز رو به یه سری سورئال که این روزا خیلی مد شده و سر و تهشون معلوم نیست ترجیح میدم
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
سپهر
بله امشب بودم دیدم با آقا فرزاد سلام و علیک کردید ولی بعد ورود داد و رفتیم تو سالن بعد اجرا هم متاسفانه ندیدم تون
چه حیف که ندیدمتون
فکر میکنم قبلاً تاکسیدرمی رو هم با هم تماشا کرده بودیم.
امیدوارم شما رو هم بیشتر ببینم در سالن های نمایش
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
سپهر
فکر می‌کنم من و شما دو اجرای متفاوت دیدیم یکی از بدترین اجراهایی بود که این چند وقت دیدم از هر نظر
فقط به خاطر اینکه با بچه ها بودم از سالن خارج نشدم.
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "موتورخونه"
درود بر تیوالی های عزیز
یکشنبه به تماشای "موتورخونه" نشستم. متأسفانه نمایش با 25 دقیقه تأخیر شروع شد. ایده نمایش خوب بود ولی متن که با چاشنی طنز همراه است، می توانست پرداخت بهتری داشته باشد و منسجم تر باشد. طراحی صحنه کاملاً مناسب نمایش و طراحی لباس و نور نیز قابل قبول است. تلاش بازیگران برای ارائه بهترین نسخه خود یکی دیگر از نکات موتورخونه است و اکثر بازیگران خوب و قابل قبول ظاهر شدند. متن مونولوگ انتهایی که به رورانس ختم شد نیز غافلگیر کننده و جذاب بود.
برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
یادداشتی برای نمایش "مرثیه ای بر قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ"
کاش زبان یکدیگر را می دانستیم ...
درود بر تیوالی های عزیز
یکشنبه به تماشای "مرثیه ای بر قتل ژولیوس سزار و چند مرغ از سیمرغ" نشستم. مجدد تکرار می کنم این روزها ترافیک بسیار سنگین است و زودتر از قبل برای رسیدن به اجرا حرکت کنید؛ من هم در دقیقه نود به این کار رسیدم و خوشحالم که این تجربه شگفت انگیز را از دست ندادم. مرتبط کردن نمایشنامه ژولیوس سزار با حکایت سیمرغ عطار ایده ای عجیب است که فقط از ذهنی خلاق برمی آید و این ایده باعث خلق تئاتری عالی شده است. حرکات فرمِ هماهنگ در کنار موسیقی زیبا و گیرا باعث شده بود حتی ثانیه ای از نمایش چشم برندارم و متوجه گذر زمان نشوم. متن با وجود سنگین بودن، جذابیت فراوان داشت و پرداخت خوبی به آن صورت گرفته بود. طراحی صحنه، طراحی نور و باز هم تأکید می کنم موسیقی و آوازهای درجه یک همگی در بهتر شدن نمایش تأثیر شایانی داشتند.
در کنار همه موارد ذکر شده، باید از بازی های روان و مسلط و همچنین کارگردانیِ درخشانی گفت که به بهترین شکل این اجرای پر بازیگر و پر زحمت را هدایت کرده است. کلاغِ دوست داشتنی و خوش آوا ندیده بودم که به لطف کارگردان کاربلد و توانمندیِ خانم خدادادی این مورد نیز ... دیدن ادامه ›› رؤیت شد !
همشهری های عزیز؛ شما بی نظیر و فوق العاده اید و امیدوارم در آینده نیز کارهای ناب از شما ببینم و روز به روز درخشان تر ظاهر شوید. برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
یادداشتی برای نمایش "پایین، گذر سقاخانه"
درود بر تیوالی های عزیز
دیشب به تماشای "پایین، گذر سقاخانه" نشستم. این روزها ترافیک بسیار سنگین است و در دقیقه نود به این کار رسیدم و خوشحالم که این تجربه خاطره انگیز را از دست ندادم. پیش از هر چیز از مسئول تماشاخانه تشکر می کنم که اجازه ورود بدون ماسک به تماشاگران نمی داد و هوای سالن سنگلج بسیار خنک و مناسب بود. شاهد یک اجرای کاملاً ایرانی با حال و هوای متفاوت از این روزها بودم. این اجرا ما را از زمان حال جدا و به مکان و زمانی که می خواست، منتقل کرد. نمایشنامه و متن را خیلی دوست داشتم و هنرِ کارگردانی برای هدایت این تعداد بازیگر در یک صحنه نسبتاً کوچک مشهود بود. بازی ها بهتر از خوب و هماهنگی بازیگران به چشم می آمد. بازیگران دو نقش طاهر و فری بسیار مسلط بودند و چقدر از صدای یکی از بازیگران لذت بردم و کاش بیشتر برایمان می خواند !
طراحی صحنه و لباس به بهترین شکل کار شده بود و البته موسیقی زنده و لذت بخش که الحق به زیبایی این نمایش افزوده بود. شاید تنها موردی که می توانست این اثر را درخشان تر کند، استفاده نکردن از بعضی کلمات و رعایت بیشتر احترام در گفتار بود که البته قابل درک است برای برخی شخصیت های این نمایش این واژگان طبیعی باشد اما با این وجود ترجیح من کمتر شنیدن برخی عبارات در کلیه نمایش هاست.
برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.

ارادت
ممنون از لطف شما
🎭
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
رضا بهرامی
دم‌ شما گرم🙏
دم خود شما گرم جناب بهرامی عزیز و کار بلد🙏🌹
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
محمدرضا
دم خود شما گرم جناب بهرامی عزیز و کار بلد🙏🌹
مخلصم 🙏
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "سفید"
درود بر تیوالی های عزیز
دیشب به تماشای "سفید" نشستم. هر چقدر به مبحث خانواده و چالش های آن پرداخته شود باز هم کم است. هر خانواده درون خود رازهایی دارد که نه تنها علاقه ای به بازگو کردن آن ندارد، بلکه حتی برخی از اعضای خانواده نیز از این رازها بی خبر هستند. سفید، این شانس را به ما داد تا رازهای یک خانواده را ببینیم؛ با آن همراه شویم، غصه بخوریم، اشک بریزیم، بخندیم و به چالش هایی که تا کنون در خانواده خود تجربه کرده ایم، فکر کنیم؛ پس "سفید" می تواند نمایانگر هر خانواده باشد. شخصیت پردازی ها عالی صورت گرفته و جزئیات شخصیت پردازی حتی در پوشش کاراکترها نمایان بود. متن نمایش شما را درگیر می کند؛ گاه از طنز نمایش و بیان و جملات صادق برقعی عزیز می خندید و گاه خنده های شیرین بازیگران نیز لبخند را به لبانتان می آورد تا در کنار تلخی های متن که بسیار دغدغه مند است، لذت بیشتری از این نمایش ببرید. چقدر تمامی بازی ها باورپذیر و درخشان بود؛ چقدر شما همگی قند و نازنین هستید. کارگردانیِ درست در کنار توجه به جزئیات از سایر نکات برجسته این کار است. همچنین طراحی صحنه و انتخاب موسیقی نیز مناسب بود.
در انتها فقط به این اشاره کنم یکی از بهترین تئاترهایی که امسال تماشا کردم، بدون شک "فرآیند" بود و چقدر خوشحالم در یکی دیگر از بهترین تئاترهای امسال یعنی "سفید"، دو بازیگر نمایش فرآیند حضور داشتند. برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
سپاسگزار حضور و نگاهتون هستیم⭐🙏🏼
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
بی‌تا عزیز
سپاسگزار حضور و نگاهتون هستیم⭐🙏🏼
زنده باشید؛ همیشه درخشان ببینیمتون🙏🌹
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
مسعود شامی
آقا محمدرضا سپاس از محبتت🌱🙏
بزرگوارید؛ پر مخاطب باشید🙏🌹
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "شاه مردنی هیچ کجا"
درود بر تیوالی های عزیز
امشب به تماشای "شاه مردنی هیچ کجا" نشستم. شاهد یک اجرای تمیز و فکر شده بودم که از تمام لحظات آن لذت بردم. اول از همه از طراحی صحنه باید گفت، هر چند پیش تر آقا فرزادِ نازنین کامل تر و گویاتر اشاره کردند اما ایده ی کیسه های خون، استفاده از یوغ، لامپ ها، سوراخ زیر تخت و ... در گیرا شدن این اثر مفید بوده است. موسیقی و نور نیز بسیار در خدمت اجرا و مناسب بود. متن نیز جذابیت های خود را دارد و در کنار شنیدن صدای خنده تماشاگران، شما را به فکر فرو می برد. چقدر محیط اطراف و مسائل روزمره می تواند زندگی ما را تحت الشعاع قرار دهد ؟ چقدر توان داریم در برابر ناملایمات و رفتار اطرافیان مقاومت کنیم و تسلیم نشویم ؟ کاش می شد در این روزگار سخت، همیشه بهترین نسخه ی خودمان باشیم.
نقطه عطف نمایش بازی بازیگران است. بهنام شرفی عزیز مثل همیشه درخشان ظاهر شد و چقدر همگی عالی بودید. اصلاً حس نمی شد بازیگران در حال ایفای نقش هستند و انگار در حال زندگی کردنِ خود بودند. از کارگردان برای این چنین بازی گرفتن از بازیگران و از هنرمندانِ این نمایش برای چنین بازی های مسلط و درخشانی کمال تشکر را دارم. سپاس از اینکه برای وقت و شعور مخاطب ارزش قائل هستید و حتی برای رورانس ایده داشتید و در رورانس هم ما را سر ذوق آوردید.
برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
عه شما هم امشب بودید!
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
محمدرضا
درود بر شما خانم امیری عزیز پر مخاطب و درخشان باشید🙏🌹
بزرگوارین
ممنونم از محبت تون
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
فریبا
هفته آینده خدمت میرسم :)
خدمت از ماست
منتظر دیدارتون هستیم
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "گربه در نیمه شب"
درود بر تیوالی های عزیز
دیشب به تماشای "گربه در نیمه شب" نشستم. سبک نمایش، لَختی معمایی همراه با اندکی ترس است. برخی دیالوگ ها می توانست حذف شود و از جذابیت داستان کاسته بود. نیمی از بازی ها قابل قبول (برای مثال کاراکتر مامی) و تقریباً نیمی از بازی ها متوسط بود. نور و صدا می توانست خیلی بهتر باشد تا حس ترس و هیجان به تماشاگر منتقل شود. در کنار موارد ذکر شده باید به طراحی صحنه خوب و درست کار نیز اشاره کرد.
در انتهای نمایش یکی از عوامل فرمودند : "در سایر سالن ها نمایش های دیگری بر روی صحنه می روند و لطفاً از سایر کارها هم حمایت کنید". در روزهایی که اکثراً به فکر خود هستند، این جمله بسیار دلنشین بود. برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
ممنون از حضورتون و ممنون از اینکه نمایش ما رو انتخاب کردین...
موفق و موید باشید دوست عزیز و هنرمند🙏🌹🌹🌹🌹🌹
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
سارا سیبی
ممنون از حضورتون و ممنون از اینکه نمایش ما رو انتخاب کردین... موفق و موید باشید دوست عزیز و هنرمند🙏🌹🌹🌹🌹🌹
درود خانم سیبی عزیز
بزرگوارید؛ ممنون از شما و همه عوامل نمایش؛ درخشان و پر مخاطب باشید🙏🌹
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
متشکرم🙏😊🌹🌹🌹
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "آلنده نازنین"
درود بر تیوالی های عزیز
دیشب به تماشای "آلنده نازنین" نشستم. بر خلاف همیشه قصد دارم ابتدا از بازیگران شروع کنم؛ آقای گرجی عزیز شما چطور انقدر درخشان هستید؟ دست هایی که در ابتدای نمایش برای شما زده شد، گوارای وجودتان ! بازی خانم صمدی به ویژه در صحنه آخر بی نقص و چقدر انتخاب ایشان برای این نقش درست بود. سایر بازیگران نیز به خوبی به ایفای نقش پرداختند و رد پای آقای برهمنیِ درجه یک در ثانیه ثانیه اجرا مشهود بود.
متن جناب گلچین عارفی سرشار از ایهام، نماد و استعاره های سیاسی است و اگر بدون هیچ پیش زمینه ای وارد سالن شوید، شاید فقط 50% از آنچه در صحنه خلق شده را برداشت کنید؛ لذا در کنار عوامل اجرا باید از اعضای حرفه ای تیوال نیز تشکر کرد که با متون و توضیحات خود به درک بیشتر اجرا کمک شایانی کردند.
به شخصه اصلاً متوجه گذر زمان نشدم و انگار از صحنه اول که کارگردان در حال صحبت با تهیه کننده بود تا لحظه رفتن نابازیگر در انتها، همه چیز در کسری از ثانیه اتفاق افتاد. چقدر هم صحنه آخر نمایش مسحور کننده و ناب بود. توضیحات تکمیلی پیش تر توسط سایر کاربران محترم نوشته شده؛ فقط امیدوارم به قانون های درستی که برای زندگی شخصی یا کاری خود تعیین می کنیم، پایبند باشیم. برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
اون دستها خیلی لازم بود و نشون دهنده دوستانی که چندمین بارشون بود اجرا می دیدن.
لحظه ای پایانی که نابازیگر عینک رو به چشم می زنه و مواجه می شه با دید کارگردان به محیط و توده ها!
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
Captain
«امیدوارم به قانون های درستی که برای زندگی شخصی یا کاری خود تعیین می کنیم، پایبند باشیم» من امیدی ندارم (دست کم در کوتاه مدت و میان مدت) و فقط آرزو دارم
ما حق ناامیدی نداریم🥰
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
سحر بهروزیان
ما حق ناامیدی نداریم🥰
حق ناامیدی در امور خودمان را نداریم ولی امید واهی به جامعه ای کوته بین و فرصت طلب که درست درجهت مخالف این امید می روند، اتلاف زمان است

مخاطب آقای محمدرضا از «خود» در جمله شان همه افراد جامعه است
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "شکوفه های گیلاس"
هنرِ بودن در اکنون
درود بر تیوالی های عزیز
دیشب به تماشای "شکوفه های گیلاس" نشستم. چندی پیش و به واسطه ی بازی Ghost of Tsushima که البته فیلم آن هم منتشر شده با هایکو و حال و هوای روزهای دور ژاپن آشنا شده بودم. شاید دغدغه اصلی این تئاتر، هنرِ بودن در اکنون باشد؛ هنری که اکثراً با آن بیگانه هستیم. یا در گذشته غرق شده ایم یا در اضطراب آینده روزگار می گذرانیم و اکنونِ خود را با دستان خود نابود می کنیم. همه به خوبی می دانیم که باید در حال زندگی کرد اما چند درصد از ما به این اصل، پایبند هستیم؟
هر دو بازیگر این نمایش بسیار هماهنگ و درخشان بودند و استفاده از حروف بر عکس برای شخصیتِ سایه جالب بود. اگر درست متوجه شده باشم، در این نمایش هم به مانند سایر آثار آقای مساوات 4 دقیقه و 33 ثانیه سکوت رعایت شد اما بدون شک این میزان وقفه در شکوفه های گیلاس خیلی خیلی لذت بخش تر از همین میزان وقفه در نمایش بیگانه در خانه بود. قطعاً دو بار تماشای این نمایش حس خیلی بهتری نسبت به یک بار دیدن آن منتقل می کند اما خوشحالم این تجربه دلنشین را آن هم در روزهایی که به این تلنگر نیاز داشتم، از دست ندادم.
جملات ماندگار این اثر و سایر گفتنی ها را پیش تر اعضای محترم تیوال با قلم شیواتر و با نکات حرفه ای تر بیان کرده اند؛ فقط کاش بیشتر به سکوت و اکنونِ خود توجه کنیم. برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
4 دقیقه و 33 ثانیه سکوت چه داستانی داره ؟
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
که از یک قطعه‌ی موسیقی اثر جان کیج میاد، به نام ۴:۳۳
که درواقع اونم ۴:۳۳ سکوت هست.
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
تشکر از توضیحات تکمیلی شما دو بزرگوار؛ خانم نوری و جناب فلاح عزیز🙏🏻🌹
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است ...

.

چه غریبانه تو با یاد وطن می نالی؛
من چه گویم که غریب است، دلم در وطنم ...

استاد هوشنگ ابتهاج

روحش شاد و یادش گرامی باد🖤
شرحِ این ویرانه ی غم غم فزاست
هرچه گردِ خویش می بینم عزاست

#هوشنگ_ابتهاج
📖 بانگ نی
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
آه از آن رفتگانِ بی‌ برگشت...

دو هفته‌اس هر روز دارم این یه خط رو تکرار می‌کنم.
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
صبا صالحیان
آه از آن رفتگانِ بی‌ برگشت... دو هفته‌اس هر روز دارم این یه خط رو تکرار می‌کنم.
پای اگر فرسودم و جان کاستم
آنچنان رفتم که خود می خواستم ...

#هوشنگ_ابتهاج

واقعاً هم "آه از آن رفتگانِ بی‌ برگشت"
۱۹ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
#موقت
این متن در صفحه همیاری نوشته شد که ظاهراً سانسور به همیاری هم رسوخ کرده و تا متن تأیید نشود، منتشر نخواهد شد !
درود
امروز بدون اعلام پیشین بلیت فروشی روزهای پایانی اجرای شکوفه های گیلاس باز شد. پیش از این هم در خصوص نمایش آلنده نازنین شاهد چنین رویکردی از تیوال بودیم.
پاسخ تیوال به اعتراض کاربران این پیام بود :
همراهان گرامی به درخواست گروه محترم نمایش فروش روزهای پایانی فعال شد و تصمیم گیری درباره زمان باز شدن فروش، از سوی گروه محترم اجرایی نمایش گرفته شده است.
و اما چند سوال :
گروه همیاری و تیوال بله قربان گوی گروه های اجرایی شده ؟
تیوال هیچ اختیاری از خودش ندارد ؟!؟!
تیوال هیچ اصول و ضوابطی ... دیدن ادامه ›› برای خود ندارد که هر چه گروه های اجرایی امر کنند بدون توجه به مخاطب و تماشاگر عملی می کند ؟!
اصلاً در برنامه های شما جایی برای احترام به مخاطب وجود دارد ؟
باور کنید همه چیز پول نیست !
تیوال جان چقدر سطح خود را پایین آوردید ...
درسته به درخواست گروه، هنوز جناب برهمنی روزهای آینده شون خودشون مشخص نکردن، تیوال نمی تونه از جانب خودش اقدام کنه.
اگه جز قوانین تیوال با گروه باشه که ٢٤ ساعت قبل حداقل بلیط فروشی اطلاع داده بشه و گروه کم لطفی کنه حق با شماست ولی اگه این قانون نباشه تیوال به درخواست گروه باز می کنه البته بنده هم موافق نیستم.
۰۹ مرداد ۱۴۰۱
فرزاد جعفریان
https://www.tiwall.com/wall/post/271436 بی توجهی تیوال به این موارد بدیهی که فقط مدیریت بر مبنای ادعا رو میطلبه (و اصلن ربطی به تعییرات ساختاری هم نداره ) مدت زیادی یه که بلای جان تیوال و ...
درود آقا فرزاد نازنین
بله و فقط ادعا به تمام معنا ! حتی به خودشون زحمت ندادند جوابی به این همه اعتراض داشته باشند.
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
سحر بهروزیان
بله صد در صد موافقم که تیوال باید تمهیداتی رو برای این مواقع در نظر بگیره که همین بلیط خریدن ساده استرسی به بقیه استرسهامون اضافه نکنه.
بله؛ البته اگر برای تیوال، استرس نکشیدن ما اهمیت داشته باشه ...
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این دو موسیقی زیبا و دلنشین که در نمایش پخش شد، پیشکش به افرادی که "آخرین عاشق" را تماشا کردند. حال خوبی که در لینک های ارسالی هست، باعث شد این حس ناب را با شما عزیران به اشتراک بگذارم. تماشای "آخرین عاشق" را از دست ندهید.

https://m.youtube.com/watch?v=Nr2fv3udUrI

“Bang bang (My Baby Shot Me Down)”
I was five and he was six
We rode on horses ... دیدن ادامه ›› made of sticks
He wore black and I wore white
He would always win the fight

Seasons came and changed the time
When I grew up, I called him mine
He would always laugh and say
"Remember when we used to play?"

Now he's gone, I don't know why
And 'til this day, sometimes I cry
He didn't even say goodbye
He didn't take the time to lie

Bang bang, he shot me down
Bang bang, I hit the ground
Bang bang, that awful sound
Bang bang, my baby shot me down


https://m.youtube.com/watch?v=fcHV1zTxToU

“Oh CAROL”
Darling I love you
Though you treat me cruel
You hurt me
And you make me cry
But if you leave me
I will surely die


سپاس فراوان 🙏 جفتش محشر بود 🤍
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
نگار امیری
ممنون از حضورتونو حال خوبی که با ما به اشتراک گذاشتین
ممنون از شما بابت اینکه تمام اجرا پر از حس خوب بود🌹
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
بزرگوارین
ممنون از مهرتون🌹🌹
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "گل به خودی"
درود بر تیوالی های عزیز
دیشب به تماشای " گل به خودی" نشستم. شاید برای توصیف این نمایش همین یک دیالوگ از آن کافی باشد :
تو خفه شو و به من نگو استاد ...
خواستم بنویسم چقدر دیر به این موضوعِ مهم پرداخته شده (که البته شده) اما دیدم ظاهراً اصلاً دیر نیست و هر روز فرد جدیدی در حال حذف اجباری از برنامه خود است ! برای من که عاشق فوتبال هستم و 20 سال دوشنبه شب ها نود را تماشا کردم، تماشای گل به خودی در کنار لذت، حسرتی چند ساله را بازگو کرد. نمایش خسته کننده نبود و ریتم تندی داشت (زین پس اگر کسی گفت لباس پوشیدن خانم ها طول می کشد و خانم ها دیر آماده می شوند، کافیست 3 بازیگرِ خانم این نمایش را مثال بزنید که در کسری از ثانیه لباس عوض می کردند و آماده به روی صحنه می آمدند؛ پس اگر بخواهند، می شود!)
بازی ها نیز خوب و روان بود. بعضی ریزه کاری ها مثل تصویر ابتدایی صحنه نمایش یا لحظه خروج دختر خبرنگار از خانه نیز ... دیدن ادامه ›› جذاب بود.
با توجه به روند افزایشی مبتلایان در کشور و آغاز موج هفتم کرونا، لطفاً همه عزیزان داخل سالن ماسک بزنند؛ ماسک چیزی از زیبایی های شما کم نمی کند.
برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
ممنون دوست عزیز که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید 🙏🏽🌱🌸
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
نغمه لاجوردی
ممنون دوست عزیز که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید 🙏🏽🌱🌸
خواهش میکنم؛ پر مخاطب و درخشان باشید🙏🏻🌹
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "آخرین عاشق"
چه کسی واقعاً نجیب است ؟
درود بر تیوالی های عزیز
امشب به تماشای "آخرین عاشق" نشستم. موضوع نمایش در عین سادگی، جذاب بود و تا کنون ندیده بودم این گونه به چنین موقعیتی نگاه و پرداخته شود. در اجرا شاهد سه اپیزود هستیم؛ با وجود اینکه اپیزود آخر نقطه عطف کار است اما به هر سه اپیزود، قوی و کامل پرداخته شده بود و تغییر رفتار آقای کَشمن از اپیزود اول تا اپیزود سوم سیر نمایش را به خوبی بازگو می کرد. متن جنبه طنز دارد و در کنار تأمل، لحظات لذت بخشی را برای شما رقم می زند. حتی شوخی ها هم مثل متن در عین سادگی، شیرین بود؛ مثلاً شوخی هایی که با آب یا شربت چهار تخم 52% شد !
شاید بشود گفت طراحی لباس با وجود خوب بودن، خیلی با متن همخوانی نداشت؛ از لباس های زمستانی خانم اِلین در اپیزود اول تا دمای 50 درجه و عرق کردن از شدت گرمای خانمِ بوبی در اپیزود دوم چنین برداشت می شد (شاید هم اپیزودها در فصول مختلف روایت شده و این تغییر لباس منطقی باشد). بازی ها قابل قبول و باورپذیر بود و هر 4 بازیگر به بهترین شکل ایفای نقش کردند و انتخاب موسیقی نیز به فضای کار کمک کرده بود. در کنار مسائل ذکر شده باید به کارگردانیِ درست نیز اشاره کرد. در کل، سوژه ای انتخاب شده که این روزها به صُور و شکل های مختلف شاهد آن هستیم و پرداختن به آن به جا بود.
خنده، خنده می آورد؛ تماشاگران ... دیدن ادامه ›› عزیز واقعاً چقدر زیبا می خندید و چقدر با خنده زیباتر هستید♥️
با توجه به روند افزایشی مبتلایان در کشور و آغاز موج هفتم کرونا، لطفاً همه عزیزان داخل سالن ماسک بزنند؛ ماسک چیزی از زیبایی های شما کم نمی کند.
برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.
لذت بردم از نوشته تون 🙏🏻🌹
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
مریم جانمحمدی
ممنون از حضور شما. بله داستان در سه فصل مختلف (زمستان، تابستان و پاییز) رخ میده و علاوه بر تغییرات لباس، طراحی نور هم تفاوت فصل ها رو نشون میده
درود خانم جانمحمدی، بزرگوارید. پس خداروشکر که متن داخل پرانتز رو نوشتم که قضاوت اشتباه نشده باشه. امیدوارم همیشه انقدر دقیق، درخشان و موفق باشید🙏🏻🌹
۰۳ مرداد ۱۴۰۱
نگار امیری
و شما چقدر زیبا برای ما نوشتید ممنون از دقت و حسن نظرتون در مورد نمایش.
زنده باشید؛ با آرزوی موفقیت های روز افزون برای شما و این گروه دوست داشتنی🙏🏻🌹
۰۳ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشتی برای نمایش "روی موج یکشنبه ‌ها"
یک تترالوگ یا چهار مونولوگ به هم مرتبط !
درود بر تیوالی های عزیز
دیشب به تماشای "روی موج یکشنبه ‌ها" نشستم. روی موج یکشنبه ها 4 مونولوگ (تترالوگ!) است که هر یک از کاراکترها برشی از زندگی خود را روایت می کنند و این داستانک ها در خط داستان اشتراکاتی با هم دارند. دغدغه اصلی نمایش، حول زنان است اما متن بر مردان نیز متمرکز است؛ مردانی که خانم ها را نمی فهمند، مردانی که نگاهشان به خانم ها به مثابه ابزار است و بسیاری مردان دیگر. بازی ها روان و مسلط بود و حس اجرا به خوبی به مخاطب منتقل می شد. طراحی صحنه، لباس و موسیقی نیز مناسب و راضی کننده بود. امیدوارم همیشه دغدغه مند بمانید و باز هم تئاتر خوب بسازید.
چقدر توزیع ماسک در ابتدای نمایش (بدون اجبار که کاش حال که وارد موج هفتم کرونا شده ایم، اجبار شود) به افرادی که ماسک نداشتند، خوب بود. با توجه به روند افزایشی مبتلایان به کرونا در کشور، لطفاً همه عزیزان داخل سالن ماسک بزنند؛ ماسک چیزی از زیبایی های شما کم نمی کند.
برای همه عوامل گروه که برای این اجرا زحمت کشیدند، آرزوی موفقیت های روز افزون دارم.