برای دوستانی که تیوال باعث آشناییمون شد:
اسفند امسال که رو کرسی زمستون جز بزنه و رویای ۹۴ هم دود بشه و بره هوا, تقریبا می شه دوسال. دوسال از زمانی که من برای اولین بار خارج از دنیای مجازی بچه های تیوالی رو ملاقات کردم. دوستی هایی شکل گرفت, تداوم پیدا کرد، پررنگ شد و گاهی هم رنگ باخت.
دوست عزیزم که این نوشته رو می خونی، شاید گاهی باعث آزارت بودم و شاید لحظه ای سبب ساز شادیت. اونایی که منو بیش تر می شناسن می دونن که تقریبا کم حرف و ساکت هستم, اون قدر که شاید بشه گفت محافظه کار...
ولی فکر می کنم یه جاهایی هست که هر آدمی باید محافظه کاری رو رها کنه, یه جاهایی باید تردیدو کنار گذاشت و انتخاب کرد، باید سکوت رو شکست و حرف زد، نباید محو و حتی کم رنگ بود. باید شفاف و صریح و شجاع ایستاد. نه فقط به خاطر خودمون اگه زخمی خوردیم یا زجری کشیدیم بلکه به خاطر همه اونایی که دردهای زیادی کشیدن و بزرگ ترین زخم شون شاید این بوده که حتی همین امکان محدود نوشتن چند سطر تو دنیای مجازی رو هم نداشتن.
دوست عزیزم حرفتو بزن. بنویس. بذار همه در رنج تو از این درد مشترک سهیم بشن. اگه حرفی تو دلت مونده، اگه فکری تو سرت نشسته، بنویس و بگو که
... دیدن ادامه ››
بی اعتنا نیستی، که اهمیت میدهی، اگر نه به طبل فریاد به زبان نجوا بگو که ما گرچه هزاران هزار تن, برای التیام این زخم همه یک تن ایم و یک تنه ایستاده ایم ....