در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد مجللی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:51:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تو اورژانس یه مریض همیشگی دارم، حیدرعلی
اون همیشه با شکایت از کاهش هوشیاری بر اثر اوردز با آمبولانس به بیمارستان منتقل میشه
همه مون دیگه میشناسیمش، هر بار سریع میرم بالای سرش و بهش با تایید پزشک آمپول نالوکسان تزریق میکنم تا بتونه دوباره نفس بکشه
تا چشم هاش رو دوباره باز کنه، یکم اکسیژن بگیره
و دوباره با رضایت شخصی ترخیص بشه تا دفعه ی بعد
شبیه یه چرخه ی بی پایان

یه بار بهش گفتم حیدرعلی، چرا این کار رو میکنی، یه بار قراره بیارنت و هیچ آمپولی دیگه قرار نیست برت گردونه
گفت میدونه، اما تنها چیز لذت ... دیدن ادامه ›› بخش و جذاب زندگی، همون چند ثانیه ی بعد مصرف مخدر هست براش
حیدر علی به لذت کشیدن مواد مخدر
و ما
همه ی ما
به لذت دیدن اجراهای شگفت انگیز
به امید استشمام اتمسفر سالن تو اون تاریکی مطلق قبل از اومدن نور، ادامه میدیم

اجرای فردا برای من باگ داستانی و حفره کم نداشت، اما سرمست بودم تو سالن
از شنیدن موسیقی
از هنرنمایی درخشان هر دو بازیگر
از متنی که مشخص بود روش کار شده
سرمست بودم ...

پ.ن: آخر اجرا میر سعید عزیز اومد رو صحنه دید در باز نمیشه و گیر کرده، گذاشت رفت
کاش یه توضیحی به مخاطب میدادین، من از بقیه که قبلا اجرا رو دیده بودن فهمیدم قرار بوده چیکار کنه ؛)
دوست عزیز ، اجراها ک تموم بشه ، میام همینجا مینویسم اخر کار رو
۵ روز پیش، سه‌شنبه
مهرناز خلیلی
چقدر باهاتون موافقم. سعید برای من درخشان ترین نقطه ی اجرا بود.
بله دقیقا
با شروع نمایش نوع بیان و لحن شون کمی برام غیر طبیعی بود و یکمم رفته بود رو اعصابم
اما هر چه گذشت بر لذت افزوده‌ شد
۳ روز پیش، پنجشنبه
محمد مجللی
به به، خانم نوری دلتنگتون بودم:) ای وای جراحت؟ خبر نداشتم... دمشون گرم واقعا ...
منم هینطور
خوشحال شدم برگشتین 🌸
بله از انگشتشون چیک چیک خون میریخت ولى بعد اجرا دیدمشون سطحى بوده.
۳ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چطور ممکنه فقط در مدت زمان ۱۸ دقیقه و ۱۸ ثانیه همچین شاهکاری خلق کرد؟

کم کم داره ۲۴ ساعت میگذره از دیدن اجرا
پس چرا هنوز نمیتونم بهش فکر نکنم...
خانمی که سمت راست من و بر روی پله های بین ردیف ها روی تشکچه ای نشسته بود هنگام بلند شدن دو پله به پایین افتاد، انگار که بی وزن باشد، انگار که تعادل یادش رفته باشد

پسری که چند صندلی عقبتر در سمت چپم نشسته بود در پاسخ به پرسش های پر تعداد و پر هیجان دوستش تنها سکوت کرد، انگار که سخن گفتن یاش رفته باشد

آقایی که چند ردیف جلوتر نشسته بود، بلند نمیشد، هر چه گذشت همچنان نشسته و زل زده بود به صحنه خالی روبرویش، انگار که ایستادن یادش رفته ... دیدن ادامه ›› باشد

و من؟
من عاشق نگاه کردن به آدم ها بعد از دیدن چیزهای شاهکارم
انگار که دلم بخواهد آن لحظه را مانند عکسی در ذهنم ثبت کنم
چرا که حس می‌کنم آدم ها خودشان‌ نمی‌دانند چه چیز عجیبی تجربه کرده اند، هنوز نمی‌دانند
و من با ذهنم ازشان تصویر میگیرم تا اگر رویم بشود بروم جلو و بگویم رفیق، خیلی کیف کردی نه؟ فلان کار را بعد از اجرا ناخوادگاه انجام دادی

اما خیلی وقت ها رویم نمیشود جلو بروم و بهشان بگویم، درست مثل دیشب، چون خودم هم چیزی در اجرا جا گذاسته بودم، چون نمی‌توانستم بلند شوم، چون دو پله افتادم و چون نتوانستم تا ساعت ها کلمه ای حرف بزنم
من دیشب در ذهنم ورق الخیال را سوزاندم و سرمست شدم از این لذت ناب ماورایی
ما همه دیشب مست سبز بودیم

پ.ن
سال ها پیش برای جناب گرجی نازنین نوشتم آرزوی بزرگم نوشتن و کارگردانی مونولوگی با بازی ایشان هست
الآن، به ناچار از قسمت نوشتن و کارگردانی هم خودم را معاف میکنم
تماشا کردن و غرق شدن، سهمِ کافی من است
خوشحالم که انقدر دوستش داشتی
Haji, ik zocht je in Duitsland, ik vond Iranshahr
H.M.kiani2
Haji, ik zocht je in Duitsland, ik vond Iranshahr
عه
سلام بر کیانی بزرگ و کامنت های عجیبش :)
۵ روز پیش، سه‌شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لحظاتی قبل از شروع اجرا هست که بی‌نهایت دوستشون دارم، لحظاتی که اعتیادآورن
درست اون چند ثانیه ی بین تاریکی مطلق و اومدن نور به صحنه
اون سکوت فراگیر لعنتی
جایی که سعی میکنی حتی آب دهنت رو هم قورت ندی تا اون بکر بودن رو بهم نزنی و همزمان برای اونچه قراره ببینی لبریز از ذوق میشی
مهم نیست چند باره اونجا نشستی، چون بازم هیجان زده میشی که این بار قراره چطور غافلگیر شی
صادقانه خیلی وقتا قراره ناامید شی از انچه قراره ببینی، خیلی وقت ها بجز دیشب
چون دیشب اونقدر خوشبخت بودی که یه اجرای معرکه ببینی محمد
یه جدال باشکوه بین دو انسان
یه دوئل عجیب
موسیقی و اتمسفر گوش و چشم نواز
متنی شگفت انگیز
شنیدن صدای کشته شدن رویاهات
و در نهایت لذت ... دیدن ادامه ›› خالصی که این بار به قلب تو قراره شلیک شه
من دیشب آدم خوشبختی بودم
درسته سر زدن به تیوال و نوشتن برام سخت بوده و هست
اما این اعتیاد لعنتی امانی نمیده
اعتیاد به اون لحظات جادویی ابتدایی
به اون چند ثانیه
بین سیاهی مطلق
و برگشت نور...


پ.ن: جناب برهمنی
من دیگه نمیخواستم چیزی در تیوال بنویسم
شما و احتمالا جناب گرجی در ساعات آینده ، باعث شدین توبه بشکنم
کیف کردم از دیدن و گپ و گفت باهاتون

محمد جواد عزیزم، چقدر لذت بردم از دیدنت رو صحنه، لذت دوچندان شد ❤️
به‌به ...به‌به...
و یه نفر این گوشه های گرد و خاک گرفته ی تیوال هم امشب خوشبخت شد که یه یادداشت تازه از مجللی جان خوند 🌱
صادقانه با دیدن اسم سه رفیق عزیزم چندثانیه مکث کردم و زل زدم به صفحه
انگار کوهی از خاطره از جلوی چشمم گذشته باشه
خاطره ی روزهای خوش گذشته...

دلم براتون تنگ شده بود علی، پویا و میثم عزیزم، دلم تنگ شده بود
❤️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیرو پاک شدن کامنتم از صفحه ی نمایش دوستان کمدی و توضیح بسیار کامل تیوال:

(درود بر شما
تیوال مطابق قوانین خود نسبت به نظارت به نوشته‌ها اقدام می‌کند و این روند به گروه‌ها و سالن‌ها مرتبط نیست)

احساس کردم فعلا نمیتونم تحمل کنم اینجا رو، همیشه بنا رو میذاشتم رو بد بودن گروه ها و همیاری رو دوست داشتم
الان خودشون میگن همه چی کار ماست

چرا میگم فعلا نمیتونم؟ چون متاسفانه عاشق اینجا و آدم هاش هستم و دوری ازش برام سخته
چرا میگم نمیتونم تحمل کنم؟ چون هر کس یه آستانه ی ... دیدن ادامه ›› تحملی داره و حس میکنم آستانه ی من تا اینجا بوده، هر روز همه جا دارن میزنن تو سرم
خسته ام از حذف شدن، پاک شدن، نادیده گرفته شدن، خس و خاشاک پنداشته شدن
حداقل یجا رو میتونم کم کنم نه؟

امیدوارم حالم بهتر شه، بزرگتر شم، قویتر شم تا بتونم برگردم
خیلی مراقب خودتون باشین تو این روزهای سیاه
برای همه ی نامربوط نوشتن ها، احساساتی شدن ها و قضاوت ها شرمنده ام

♥️
میرسد روزی که بی هم میشویم
یک به یک از جمع هم کم میشویم
میرسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم میشویم
گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق
میرسد روزی که بی هم میشویم

#ناشناس

هر جا هستی خدا پشت و پناهت رفیق ، مراقبت کن .
۱۵ مهر ۱۴۰۱
ملانقطی تیوال
هنزکی گرامی این روزا لودگیم کم میاد. ولی اگر پرستوی دو سه هفته قبل بود می‌گفت شبیه اشعار روی سنگ قبره چهارتا شکلک خنده هم ور دلش می‌ذاشتم. حیف حس و حالش نیست. راستی چندشب پیش توی بازی آمیرزا ...
ملا بانو مخلص ، به یاد شما هستم .
این از اون شعرای زمان اس ام اس دادناس که ملت با یه کوشی نوکیا 1202 از هم دلبری میکردن ..

من موقعیت شغلیم و سبک زندگیم یه جوریه تقریبا که خیلی کف جامعه ام ، یه وقتایی جان کلام رو فقط یه مثال کوچه بازاری ، یه ترانه ی زرد قدیمی یا حتی جدید و یا یه شعر " سنگ قبری " خوب میتونه بیان کنه ...
{ لبخند بی روح و تلخ }

اما درباره ی " کجاوه " ، کلمات روح دارن ...
۱۷ مهر ۱۴۰۱
میثم هنزکی
ملا بانو مخلص ، به یاد شما هستم . این از اون شعرای زمان اس ام اس دادناس که ملت با یه کوشی نوکیا 1202 از هم دلبری میکردن .. من موقعیت شغلیم و سبک زندگیم یه جوریه تقریبا که خیلی کف جامعه ام ...
🐟🌊💙🌿🍒🍀
تنت سلامت و مراقبت
۱۷ مهر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب گویا کامنت قبلی من رو صفحه ی این نمایش هاید شده و فقط خودم میبینمش

فقط یه سوال از خانم رودبارانی دارم، البته اگر این کامنت هم هاید نشه

شما که قراره نظر من رو مخفی کنی
شما که سنگ دموکراسی رو به سینه میزنی
چرا میای جواب مینویسی برام و حدود ۱۵ بار هم زیر پستم ارسالش می‌کنی؟؟؟
حداقل اجازه می‌دادین جواب خودتون رو بدم
قسم حضرت عباس یا دم خروس
مسئله این است!
نظرتون پاک شده
جواب اینه:ما دخالتی در پاک کردن نظرات نداریم.
۱۳ مهر ۱۴۰۱
گروه همیاری
درود بر شما ایمیل شما بعد از ساعت کاری روز پنجشنبه ۱۴ مهر برای ما فرستاده‌شده است و چت نیز در ساعات غیرکاری غیرفعال است و طبق روال فعلی زمان رسیدگی به ایمیل همین صبح شنبه ۱۶ مهر است. با احترام
برای هر چیزی یک توجیهی دارید !!
چرا تماس تلفنی غیر فعال هست ؟ همه ادارات و سازمان ها و مدارس و دانشگاه ها هنوز به خاطر کرونا تعطیل هستند ؟!
دو پیام قبلی من جواب نداشت یا جوابی برای دادن ندارید ؟!
۱۶ مهر ۱۴۰۱
گروه همیاری
درود بر شما تیوال مطابق قوانین خود نسبت به نظارت به نوشته‌ها اقدام می‌کند و این روند به گروه‌ها و سالن‌ها مرتبط نیست.
حس نمی‌کنید چقد از کامنت پاک کردن و هاید کردن نظر و ممیزی لطمه خوردید؟ چقدر بد بودید شما. امیدوارم هنوز این‌طور نباشید
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تقریبا سه هفته ی پیش رفتیم تا نمایش رئالیسم مصنوعی رو ببینیم
بهنام تشکر و سیما تیرانداز جلوی ما نشسته بودن

اون موقع هنوز مهسا امینی نفس می کشید
خیلی ها زندان نبودن
و من از این دو هنرمند:) که جلوم نشسته بودن متنفر نبودم
زندگی چه زود باورهات رو عوض می‌کنه
دقیقاً دو هفته‌ی پیش. پنجشنبه ۲۴ شهریور...
و واقعاً انقدر تصویرش دوره که منم باورم نمیشه دو هفته پیش بود...
کی فکر می‌کرد در عرض چند ساعت همه چی انقدر عوض میشه؟

یادمم نبود...
ولی آره، برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم ببینم سالن چقدر پر شده، بهنام تشکر رو دیدم ردیف پشتیم.
۰۸ مهر ۱۴۰۱
محمد مجللی
سلام خانم مینا عذرخواهم دیر جواب میدم کلی اتفاق تلخ افتاده برام و رمق هیچ کاری نمونده برام این روزها در پاسخ به سوالتون زندگی همه مون، یا حداقل زندگی خود من تو این سه هفته دستخوش تغییرات ...
جناب مجللی بله حق با شما باشد وبنده هم از واقعا بی نهایت تلخ خانم امینی ناراحت شدم وامیداورم که حق ایشان پایمال نشود .ولی هنرمندان که بقول شما وبرخی دوستان سبلرتی بهشان میگوید بله البته این برداشت من است یخاطر شرایط کاریشان نخواهند خیلی وارد این مسایل شوند وبرخی هرمندان مانند خانم صامتی حمایت وانچه که دست شان بر می امده کردند .بعد شما قدتی که هنر مندان در غرب دارند هرگز با هنر مندان داخلی مقایسه نکنید .
۱۰ مهر ۱۴۰۱
Mary
جناب مجللی دلمون خون بود با این نوشته شما غرقابه ای از خون شد، چه کنیم با اینهمه درد و زخم و خشم؟! چجوری ادامه بدیم ؟؟
واقعا جالبه
بین هر فاصله ای که بین این پست میوفته یه فاجعه جدید رخ میده
دانشگاه شریف هم اضافه شد
آدم خون اگر گریه کنه رواست!
۱۱ مهر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خون در زمین فرو نرفت. روی زمین پخش شد. از زیر هر سنگ جوشید و جوشید و به راه افتاد. هر کس آن را می‌دید می‌فهمید جایی بی‌گناهی را کشته‌اند...
سخن من نه از درد ایشان بود،
خود، از دردی بود
که ایشانند!
اینان دردند و بودِ خود را
نیازمند جراحات به چرک‌اندر نشسته‌اند.....
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
این سو صدای سوت و کف و فریاد، آن سو نگاه یخ زده ی جلّاد
ما را کسی نجات نخواهد داد، از گریه های این شب طولانی

دیروز گرگ، دوستمان را خورد! دیشب شغال خواهرمان را برد!
راهی شدیم پشت سر گلّه تا زندگی کنیم به آسانی...

#سیدمهدی_موسوی
۲۷ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من همه‌ی تلاشم رو کردم لذت ببرم
هر چی توان داشتم گذاشتم، حتی بیشتر از انرژی ای که برای یه شیفت ۱۲ ساعته میذارم
از هفته ها پیش برای این اجرا ذوق داشتم
اما گاهی نمیشه که نمیشه
نمایش در همه ی ابعاد برام متوسط بود
خیلی متاسفم
نه برای نمایش یا عواملش
بلکه برای دل خودم که نتونستم اندازه ی دوستانم لذت ببرم و فراموش کنم اتفاقات کثیف دنیای بیرون رو
متاسفم...

اصلا بهش فکر نکن ، تئاتر همینه دیگه
امیدوارم بزودی یه اجرایی ببینی که صد در صد همونی باشه که دوست داری 🌱
۲۶ شهریور ۱۴۰۱
نوید عسکری فراهانی
هم نظر هستیم
باعث افتخاره آقا
۲۸ شهریور ۱۴۰۱
محمدجواد کرمی
مجللی🙁🙁🙁 چقدر حیف که لذت کافی رو نبردی☹️
کلافه و خسته شده بودم و آرزو میکردم زودتر تموم بشه
شب من نبود محمد جواد
۲۸ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب نه برای تجربه ی حال خلسه
نه شگفت زده شدن از یه متن ادبی
و نه حتی غرق شدن در فلسفه و پیدا کردن هدف و چیستی هستی
به سالن نرفتم
به جاش و صرفا رفتم داخل سالن ملک که ۹۰ دقیقه خودم رو رها کنم و لذت ببرم
هدفی که در اون کاملا موفق بودم :)

چه بازیهایی
به به
خودتون رو دعوت کنید به یه لبخند عریض و قشنگ ۹۰ دقیقه ای :)
اوضاع تهویه سالن چطور بود؟ گفته بودن از یکشنبه درست میشه
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
مهرنوش
چه عالى کدوم ردیف رو پیشنهاد میدین؟
ما وسط ردیف سه بودیم و دیدمون عالی بود
بنظرم از ردیف سه و چهار دیگه عقب تر نرین
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
محمد مجللی
رها کردن خودت رو با من مقایسه میکنی؟ مثل این میمونه من از پشت بوم خونه بپرم پایین و خودم رو رها کنم تو از برج ایفل :)
دیوونه😂😂😂😂😂
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حالا درسته تو ایران کپی رایت نداریم و اینا همه کشکه
ولی انصاف حکم می کرد حداقل یه اسمی از کتاب گیرنده شناخته نشد می‌بردین یا یه اشاره ای میکردین که کار اقتباسی هست
وسط نمایش هی به خودم میگفتم نه محمد، این اون نیست، اشتباه میکنی، ولی متاسفانه دقیقا همون بود، همون اما ضعیف تر...
همین باعث شد ارزش کار برای من خیلی کم بشه
کتاب خیلی کوتاه نوشته شده و حرفش رو صریح و بی تعارف میزنه
جوری که صفحات آخر هم خشمگین بودم و هم غمگین
اما نمایش، جوری که انگار هنوز تکلیفش با خودش معلوم نیست، لقمه رو دور سر میپیچونه، اگر کتاب رو نخونده بودم از نمایش لذت بیشتری می‌بردم
بیشتر برای دیدن آقای نوروزی و بازیشون رفته بودم و خیلی دلتنگشون بودم، در مجموع هم یه تیم بازیگری قابل قبول با چندتا خلاقیت جالب دیدم که ... دیدن ادامه ›› البته چندتا تپق عجیب داشتن که میشه نادیده گرفت برای شب اول
بین تیاترهایی که در حال حاضر روی صحنه هستن، جزو کارهای خوب و قابل پیشنهاد حساب میشه و با اینکه حدود ۱۲۰ دقیقه طول کشید کمتر میشد اثر خستگی رو در کسی دید

خداقوت به همگی
اسم کتاب چی بود ؟؟
۲۱ شهریور ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
شاهین جان من گفتم برای من!! کلی که نگفتم برادر!!
بله اینم هست...
۲۴ شهریور ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
خانم دیگه مشترکات داره خیلی زیاد میشه😅😅🌹🌹
باعث افتخاره 😃😊🌹
۲۴ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همین الان که دارم اینو می‌نویسم دوتا خانم تو بخش ما بستری هستن که اعتیاد دارن و من ایمان دارم فیلم علف زار رو دیدن و دارن از خانم اسپهبدی تقلید میکنن حرکات و حرف زدنشون رو
وگرنه چجوری ممکنه این دختر اینقدر دقیق و درست بازی کرده باشه نقش معتاد رو؟ کیف کردم از بازیش


فیلم خیلی تلخ بود و بدرد روحیات من نمیخورد، اما از دیدن بازی ها و تصمیم نهایی شخصیت خانم لذت عمیقی بدم

👏👏👏
از دید من بازیش غلو شده بود ولی وقتی شما نمونه مشابه و یکسان ازش دیدی پس حتمن نظرت قابل اتکا تره ♥️
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
فرزاد جعفریان
از دید من بازیش غلو شده بود ولی وقتی شما نمونه مشابه و یکسان ازش دیدی پس حتمن نظرت قابل اتکا تره ♥️
آقا فرزاد
البته که من قطعا نمیتونم در مورد کیفیت بازی ایشون نظر بدم و یادمه شما نپسندیده بودی :)
اما توجه اش به جزییات و ادای دیدن به این قشر ناعزیز واقعا ستودنی هست
مو نمیزنه آقا :)
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آقای شرفی
چجوری اینقدر خوبی که هر کار معمولی یا حتی ضعیفی رو هم برای دیدن جذاب می‌کنی؟
بمون برامون♥️
لعنتی حتی سر این اجرا هم بداهه داشت :)

جز اون
بقیه ی کار برام اونقدر که باید جذاب یا حتی درگیر کننده نبود
نتونستم وارد جهان نمایش بشم
اما در مجموع بازی ها(به خصوص بازیگر خانم) و موسیقی ها باعث شدن بتونم ادامه بدم


https://m.soundcloud.com/ilona211/rabbit-in-your-headlights
نسخه ی کاور شده از آهنگی که در نمایش استفاده شده بود ♥️
کلا خوبه این شرفی 😍👌🏻
میخواستم برم ببینم
ولی فعلا چون نمایش بد دیدم ، و ممکنه از این هم خوشم نیاد ، نمیرم ببینم تا رئالیسم شاید منو به حالت قبل برگردونه
وای به روزی که ناامیدم کنه این رئالیسم...🥺😢
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
hami
زنده باشی و دلشاد❤️ باعث افتخاره
🌸❤️
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
محمدجواد کرمی
یعنی قرار نیست برای ۷۶مین نمایش بریم کتابخورها و برامون بستنی بخرین؟🥲
:)))))))))
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خداقوت برای طراحی صحنه، لباس و گریم
زحمت زیادی که برای کار کشیده شده، مشهود بود اما من نتونستم همراه بشم و نیم ساعت پایانی کار همش به ساعت نگاه می کردم، بازی ها اکثرا خوب بود اما یکدست نه، پسری که شخصیت اصلی رو بر عهده داشت اصلا نتونسته بود با نقش ارتباط بگیره و ضعیفتر از بقیه بود

سر اجرا حلقه ی محاصره برام از همیشه تنگ تر شده بود و کل انرژیم رفت برای تذکر دادن
خانم هانیه توسلی و دوستانشون جلوم بودن و همش حرف میزدن با هم و می‌خندیدن
سمت راست مون یه خانمی بود که کلا تو اینستاگرام بود
پشت سر هم به آقایی که احساس بانمکی کرده بود و هی مزه میپروند تا دو دختر کناریش رو بخندونه
خداروشکر سمت چپم میله بود!
ای میله ی نازنین... ♥️
واقعا تسلیت عرض میکنم مجللی جان خدا صبرت بده ! 🖤
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
محمد مجللی
جناب لسان عزیز با اینکه خانم میرهادی فرمودند که تذکر داده شده اما من بیاد نمیارم تذکری داده شده باشه یا فایل صوتی ای پخش شده باشه نور رفت و نمایش شروع شد... هر چند خانم بازیگر ردیف اول خودشون ...
بله، قابل حدس بود.
هرچند اگر تذکرات کلیشه ای و دِمُده ی مسئول سالن یا فایل صوتی(که مربوط به دوره ی ماقبل جاوا هست چه رسد به اندروید و آی او اس!) هم باشه خیلی کارساز نیست...
مهم تر اینه؛ مهمان نمایش که فضای نمایش رو تخریب کرده پس از پایان اجرا از عوامل چه بازخوردی میگیره و چی می شنود؟
_ابراز ناراحتی از اینکه جو سالن و فضای نمایش رو خراب کردی و مخاطب من نتونست ارتباط بگیره ... دیدن ادامه ›› با کارم؟
یا
_ممنونم که تشریف آوردی..خیلی خوشحالمون کردی..نمایش رو دوس داشتی؟ فدا و قلب و نوکرتم و .....؟

داستان اینه که دیگه خیلی وقته تئاتر برای کسی مهم نیست ... حتی برای خود هنرمندان!!!
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
پیمان لسان
بله، قابل حدس بود. هرچند اگر تذکرات کلیشه ای و دِمُده ی مسئول سالن یا فایل صوتی(که مربوط به دوره ی ماقبل جاوا هست چه رسد به اندروید و آی او اس!) هم باشه خیلی کارساز نیست... مهم تر اینه؛ مهمان ...
کاملا درست و بی جای بحث 👏👏👍👍👍
۲۰ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
-خیلی میترسم
+از پرتو درمانی؟
-نه، از آهسته مردن...


(با اندکی دخل و تصرفِ احتمالی )


چه زیستنی که هستی من
هر دم قدمی به سوی مرگ است
مرگ است نه زندگی که هر دم
در هر قدم آرزوی مرگ است

من شاهد مرگ خویش بودم
در هر نفسی که زیستم من
بر تربت خود بسی نشستم
بر خویش بسی گریستم من


#مظاهر_مصفا
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
یه دیالوگ خوب دیگه هم داشت که درست بیاد نمیارم متاسفانه
در مورد در اومدن اون عروسک ها(پرنده ها) از ساعت و تکرار مداومش...
لعنتی خیلی خوب بود
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
آخر ارور من علامت سؤالی نداشتم!!
خداروشکر
همونطوری که گفتم، واسه من اینطوری بود.
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه حس خوبیه اون لحظه ای که چراغ ها خاموش شده و دل تو دلت نیست که بازیگر ها بیان رو صحنه تا با همه ی وجودت براشون دست بزنی
دیشب این حس خوب رو با همه ی وجودم لمس کردم
دیشب شاهد حدود ۸۵ دقیقه اجرای معرکه و حدود ۳۰ دقیقه گپ و گفت جانانه ی بعد از یه اجرای معرکه بودم

کاش امکان بیوگرافی جدید یه چیز واقعی بود
سید مهدی عزیز دیشب یه مصداق آورد که اگر این توانایی رو داشت چیکار میکرد و من هنوز دارم به اون مصداق فکر میکنم
اجرای خوب مگه نباید ذهنت رو درگیر کنه؟ این اجرا این کار رو با کاشتن یه لبخند گنده رو صورتتون محقق می‌کنه :)


از دستش ندین ♥️
ای کاش ساعتش کمی زودتر بود می‌شد در طول هفته رفت☹️☹️انقد تعریف میکنین بیشتر مشتاق میشیم،زیر هر پست دوستان هم اومدم گفتم😃😃
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
محمد مجللی
آقا چقدر گلی تو دیشب که کیف کردم از مصاحبت باهات برم متنت رو هم بخونم تا لذت بیشتری نصیبم بشه
ارادتمندم 🌹
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
سپاس از لطف و مهر شما
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از خودم خیلی راضیم که تونستم برم اجرا رو ببینم و حمایت کنم از این گروه شریف
دمتون گرم که اینقدر خوبین
اما من نتونستم ارتباط بگیرم و همراه بشم
برای من نشد که بشه
هر چند ایمان دارم بقیه ی دوستان لذت زیادی خواهند برد
خداقوت♥️
عه چه حیف
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
مریم اسکندری
به نظر من هم نمایش واقعا جای چند بار دیدن داره!، من توصیه میکنم فیلم ژولیس سزار رو هم ببینین اگه ندیدن،اگه حوصله ی دیدن ندارین حتما سخنرانی مارک آنتونی با بازی مارلون براندو رو ببینین...
چشم چشم
میبینم حتما😍
چرا حوصله نداشته باشم؟🙃
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
محمدجواد کرمی
چشم چشم میبینم حتما😍 چرا حوصله نداشته باشم؟🙃
همینطوری حس کردم ممکنه حوصله سر بر بشه براتون
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من سردمه، خیلی سردمه
میشه بخاری رو روشن کنید؟
اصلا نمیشه یه پتو بهم بدین؟
ساعت ها از دیدن نمایش گذشته، پس چرا من هنوز میلرزم؟




یک کلاس آموزشی بی‌نظیر برای تدریس چگونگی ساختن یک اتمسفر فوق العاده تنها در کمتر از ۱۰۰ دقیقه!
کیف کردم از طراحی صحنه، نور و جوی که ایجاد شده بود
کیف کردم
♥️
آخ آخ مجللی جان تمام داستان به نظر من هم همین سردی و برودت و ترس و وحشت بود.
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
hami
واقعا متاسفم برای خودم که فکر کردم چراغ خاموش اومدی و رفتی در خلوت خویش😌😂
Hami جان
دوشنبه قراره با جمعی از دوستان بریم نمایش بیوگرافی یک بازی
گفتم ازت بپرسم
اگر وقت داری برات بلیت بگیریم بیای ببینیم همو
۰۵ شهریور ۱۴۰۱
محمد مجللی
Hami جان دوشنبه قراره با جمعی از دوستان بریم نمایش بیوگرافی یک بازی گفتم ازت بپرسم اگر وقت داری برات بلیت بگیریم بیای ببینیم همو
عزیز دلی مجللی جان، بی شک افتخار بزرگی بود اما چهارشنبه و پنج شنبه انجمن خوشنویسان در دو روز امتحان خودکار و قلم رو دارم و‌باید این چند شب بیشتر تمرین کنم. فردا شب که آلنده رو گرفته بودم و امشب هم در تردیدم برای رفتن پیش از کشتن ✨ ایشاله در هفته ها و فرصتهای بعدی این افتخار برای من حاصل بشه 😍
۰۵ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آلنده ی نازنین
شاید هر روز بر روی صحنه کشته شوی
اما در قلب عاشقانت
همیشه زنده ای
۲۸/۵/۱۴۰۱


این گل و یادداشت رو به نیابت از همه‌ی دوستداران تیوالی آلنده ی نازنین، دیشب و در پایان نمایش بر روی سینه ی آلنده گذاشتم

راستش فکر می ... دیدن ادامه ›› کردم دیشب دیگه خیلی غرق نشم تو نمایش، شاید فکر می کردم بار سوم صرفا قراره تکرار یسری مکررات باشه
اما نه
بازم نفسم بند اومد و غرق در اجرا شدم
بازم وقتی به خودم اومدم، تو پرده ی پایانی صورتم خیس بود
واقعا دلم میخواد روزی بتونم همچین شاهکاری خلق کنم

اصلا میدونی؟ یروزی یه متن معرکه مینویسم و با بازی آقای گرجی میبرمش رو صحنه و بعد آقای برهمنی رو مهمون میکنم و تو ردیف یک بهش یه گوجه میدم
هر چند ایمان دارم که اونم مثل من، قراره اون گوجه رو با خودش خونه ببره و ساعت ها بهش زل بزنه
♥️
♥️♥️♥️
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
سحر بهروزیان
کسانی که ٦ بار دیدن چی؟!
یه پولی هم دستی بهشون باید بدم گویا :)
۰۱ شهریور ۱۴۰۱
محمد مجللی
یه پولی هم دستی بهشون باید بدم گویا :)
😂😂😂😂
۰۱ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قانون چهارم

به تهیه‌کننده باج نده، تو صاحب اثری، خالق تویی، تهیه‌کننده مزاحم، کاسب‌کار، حباب روی آب. کار خودت رو بکن، روی خواسته‌هات در برابرش پافشاری کن، تهیه کننده بوی پول می‌ده، بوی نون و پنیر می‌ده، بوی شیطان، پول یعنی شیطان. فاوست نباش روحت رو به مفیستو نفروش



پ.ن: تهیه کننده چقدر خوب تونسته یه شیطان رو خلق کنه
جایی در اواخر نمایش، دلم میخواست دستام رو دور گردنش حلقه کنم و با تمام توانم فشار بدم
روح زمانه
روح زنانه
:/
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
«جایی در اواخر نمایش، دلم میخواست دستام رو دور گردنش حلقه کنم و با تمام توانم فشار بدم» - روح اکبر مجلل در کالبد شما : ))
۲۸ مرداد ۱۴۰۱
Captain
«جایی در اواخر نمایش، دلم میخواست دستام رو دور گردنش حلقه کنم و با تمام توانم فشار بدم» - روح اکبر مجلل در کالبد شما : ))
🤣🤣🤣🤣🤣
عالی بود آقا :)
۲۹ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید