آفرین به آرمان اسماعیلی، کارگردان نمایش و آفرین به ملیحه رحمانی، بازیگر نمایش.
دیشب در شب افتتاحیهی نمایش «چند؟ هیچ» شاهد دیدن یک نمایش خوب بودم. نمایشی که دغدغه دارد و با مخاطب امروز نیز نسبت برقرار میکند.
درام مونولوگ بر دو رکن اصلی استوارست: ۱. نمایش اکنونیت کاراکتر. ۲. نمایش تنهاشدگی کاراکتر.
بسیاری از نمایشهای مونولوگ را در سالنهای مختلف شهر میبینیم که مشخص نیست آدم داستان کجاست، کجا دارد قصهاش را تعریف میکند و برای چه کسی آن را میگوید. پاسخ درست به این پرسشها هم در متن و هم در شیوه و ایدهپردازی کارگردانی در طراحی ایدهی اجرایی خودش از متن، اتفاقا موجب میشود تا داستان اثر درستتر و دقیقتر تعریف شود و اثر، نسبت بهتری را با مخاطبش برقرار کند. در این نمایش توجه دقیق و درستی به این دو رکن اصلی مونولوگ شده بود.
بازی بازیگر، اندازه بود که این اندازهبودن بازی بازیگر در نمایش مونولوگ (که بار اصلی قصهگویی بر دوش اوست) حاصل تعامل بازیگرست با کارگردان
... دیدن ادامه ››
نمایش. شاید بتوان گفت در نمایشهای مونولوگ مهمترین وظیفهی کارگردان همینست و در این اجرا این امر به خوبی رخ داده بود.
مضمون اثر دربارهی آسیبهای روحی_روانیای است که جنگ بر افراد وارد میسازد (در این نمایش بصورت ویژهتر به زنان پرداخته شده است). امروز دیگر سالهاست که از طولانیترین جنگ کلاسیک قرن (جنگ ۸ ساله) گذشته اما هنوز شاهد آثار و تبعاتش حتی در نسلهای جوانتر پس از جنگ نیز هستیم و البته همین امروز هم سایهی جنگ بر سرمان است. جنگی که بزرگترین چیزی را که نابود میسازد؛ عشق است. عشقی که البته بعد از خود زندگی از دست میرود. جنگی که به تعبیر تاریخیِ بزرگی میان دو گروهی است که یکدیگر را نمیشناسند، اما با یکدیگر میجنگند؛ برای کسانی که اتفاقاً یکدیگر را خوب میشناسند، اما هرگز مستقیماً با یکدیگر نمیجنگند. این نمایش نیز دربارهی این مضامین حرف میزند.
امیدوارم تئاتردوستان درین روزهای گرم تابستان و سخت کرونایی سَری به پلاتواجرای سالن محراب بزنند و دیدن اجرا را از دست نداده و از نزدیک شاهد تلاش مستمر و ارزشمند یک گروه تازهنفس تئاتری باشند. پلاتواجرای محراب با این نمایش کار خودش را آغاز کرده و میتوان به آیندهاش امیدوار بود.