در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
با توجه به راهپیمایی مناسبتی جمعه ۳۰ شهریور در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود برای تماشای برنامه‌های هنری، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
تیوال مهدیه سلیمانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:53:30
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در سالی که گلن گری با حضور آقایان پیروزفر، برق نورد، بهبودی و… روی صحنه رفت سن کمی داشتم و موفق به تماشای آن روی صحنه نشدم. امروز بعد تماشای گلن گری در سالن انتظامی، از فرط کنجکاوی حول نظرات درباره نسخه پیشین این تئاتر، به تماشای نسخه فیلم تئاتر آن در سال ۹۳ نشستم؛ یوتوب، ۱ ساعت و سی دقیقه، کیفیت تصویر زیر ۳۶۰p.

من فکر میکنم عزیزانی که در سال ۹۳ گلن گری را تماشا کردند، آن زمانها در سن و سال من بودند؛ مثل من شیفته و مبهوت صحنه و بازیگران بزرگی که بر روی آن قدم میزنند. این روزها با دوباره روی صحنه رفتن این نمایش، یاد ایام کرده و خاطره بازی میکنند و من بر این عقیده‌ام که نسخه پیشین این نمایش اعتبار خود را وامدار کارنامه و چیره دستی این سه بازیگر نامبرده است و این سه عزیز به تنهایی بار کاستی‌های نثر ساده و بی آلایش نمایشنامه و نابازیگری‌های سایر عزیزان را به دوش میکشند. در واقع داستان همان داستان است، اما در گلن گری ۱۴۰۳ به مراتب دیالوگهای نافذتر و وزین‌تری را شاهد هستیم و هیچ یک از بازیگران در ایفای نقش کم نمیگذارند.

در نهایت برای منی که برای اولین بار این نمایش را روی صحنه میبینم، نسخه ۱۴۰۳ گلن گری و بازیگران آن سرشار از پتانسیل و استعدادند، شوخی‌هایش ... دیدن ادامه ›› زنده‌تر، دیالوگها پویاتر و بازیگرانش تازه نفس‌ترند و حیف است محض خاطره بازی زیر سوال رفته یا نادیده گرفته شوند.

برای هر دو گروه آرزوی سلامتی و موفقیت میکنم
کاملا دقیق به توضیح پرداختید.
برای منی هم که فیلم تئاتر این نمایش رو دیدم، اجرای دیشب با این بازیگران بیشتر به دلم نشست.
باید قبول کرد بخش زیادی از استقبال یک نمایش، مربوط میشه به شاخص بازیگرانش
بنظرم اگه یکبار دیگه اجرای سال 93 با همون بازیگران و با همون کیفیت هم اکنون اجرا بشه، شاید نتیجه ای به جز سرنوشت نمایش پپرونی برای دیکتاتور 1403 در انتظارش نباشه
۱۶ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از لحظه ورود بازیگران روی صحنه میخکوب شدم. داستان، پرتنش اما شمرده شمرده جلو میرفت و گره افکنی و گره گشایی میکرد و در این میان گذر زمان حس نمیشد. محو تماشا بودم و در انتظار پاسخ به گره نهایی داستان، که ناگهان چراغها روشن شدند و نمایش به پایان رسید!
شبیه به زمانی که کتابی را پیوسته و آرام میخوانی و ناگهان رفیقی کتاب را از دستت میقاپد و ۱۰ صفحه آخر را در چند دیالوگ برایت خلاصه میکند. در حقیقت تو پاسخ گره‌های ذهنت را گرفتی، ولی نه آنگونه که به دل بنشیند.
بطور کل همه نمایشنامه علیرغم ریتم تند پایان بندی، دلنشین و شسته رفته بود.

از بازی آقایان اسلامی و اقتداری به مراتب بیشتر از سایرین لذت بردم، واقعی‌تر و ملموس‌تر بود و گویی به نقش نشسته بودند. البته که بازیگر نقش لینک هم دست کمی نداشتند، شاید نقش کمرنگتر گاها باعث میشد مهارت این بازیگر آنطور که باید به چشم مخاطب ... دیدن ادامه ›› نیاید.

همه چیز حساب شده و سر جای خودش بود. عناصر صحنه در عین سادگی و مینیمال بودن به خوبی تداعی‌گر یک بنگاه املاک امریکایی بود. با نور و صدا بازی زیادی نشده بود که البته لازم هم نبود.

در کل دست مریزاد به همه عوامل که یکی از اجراهای برجسته این روزها را به روی صحنه میبرند.
متوجه نمیشم کدوم بخش از نظرم درباره نمایش “پپرونی برای دیکتاتور” خارج از چارچوب‌ها و قوانین تیواله که درست در لحظه انتشارش کمرنگ و هاید میشه؟
چرا بعضی کامنتها بدون بازنگری و توجیه مستقیما بایکوت میشن؟
نظر من نیز هاید شده
۲ روز پیش، پنجشنبه
بله متأسفانه نقد من هم همچنان هاید مونده و منتشر نشده
۲ روز پیش، پنجشنبه
Hamid R Z
بله متأسفانه نقد من هم همچنان هاید مونده و منتشر نشده
خب مثل اینکه دوستان متوجه شدند و نقد بنده هم نمایش داده شد! :)
۲ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در یک کلمه: “عامه پسند”

درونمایه اصلی داستان برای من لذت بخشه، به تصویر کشیدن و شوخی کردن با چالش‌های ریز و درشت روابط خانوادگی و دوستانه رو میپسندم. اما شاید اقتباس آنطور که باید و شاید به اصالت و جزییات داستان وفادار نبوده.
شوخی‌ها بلاتکلیف بودند، نه به اصالت فرانسوی خود وفادار بودند و نه با ذکاوت و تیزبینی ایرانیزه شده بودند. در اصل میشد گفت شوخی‌ها “در نیامده بودند”؛ مخصوصا شوخی‌های بزرگسالانه که جا داره با ظرافت و طنازی بیشتری آمیخته بشن. برای من واضحه که اقتباس تلاش کرده بود شوخی‌هایی که اصالت فرانسوی دارند و برای مخاطب عام ملموس نیستند رو تا حدی هویت ایرانی ببخشه، اما فقط برخی از اونها موفقیت آمیز از آب در اومده بود. البته اجرا تونست میزان خنده‌های لازم رو از مخاطبینش بگیره، شاید من در خندیدن زیاد سخت گیرم، شاید هم توقع و سطح مخاطبین تئاتر اندکی تغییر کرده؛ نمیدانم.

بازی ها رو دوست داشتم، آقایان احمدی و کیایی و خانم میرعلمی بازی‌های قابل قبولی رو ارائه دادند و با طنازی‌های ذاتی خودشون بخشی از نقص دیالوگها ... دیدن ادامه ›› رو جبران میکردن؛ هر چند که آقای خسرو احمدی با فریاد‌های بیش از اندازه بیشتر شخصیت یک مرد عصبی و هیستیریک رو القا میکردند تا یک استاد زبان فرانسه که دلسوزانه و وسواس گونه نسبت به انتخاب اسامی و کلمات حساس بود. آقای جمشیدی با وجود کسالتی که داشتند بازی قابل قبولی رو ارائه دادند و خستگی‌ای که برخی عزیزان در اجراهای قبل بهش اشاره کردند امشب به چشم نمیخورد. البته که گریم و اکت بدنی ایشون برای القای یک شخصیت “اوا” ابدا کافی نبود. شاید خودشون از قصد نمیخواستند این وجه رو از خودشون به نمایش بکشند، شاید هم بیشتر از این از عرف تئاترهای ایرانی خارج است؛ نمیدانم.

نور پردازی و صحنه بسیار زیبا، دقیق و حساب شده بود. بشدت اجزا و عناصر ‌بکار رفته در صحنه رو دوست داشتم اما خوشحالتر میشدم اگه المان‌های بیشتری از یک خانه فرانسوی در صحنه حضور داشت.

بزرگترین ضعف این نمایش تماشاگرهاش بود.
عزیزان، دیدن یک نمایش ۹۰ دقیقه‌ای با شوخی‌های رده بزرگسال از حوصله کودکان خارجه! مادری در ردیف جلوی من، فرزندش رو از سر کلافگی روی پاهاش نشوند و بچه بعد خنده‌ی حضار گفت مامان الان باید بخندم؟ :))
و در نهایت هم در اواسط نمایش بخاطر کلافگی کودک مجبور به خروج از سالن شدند.
جدای از این موضوع، گاهی همهمه بعضی عزیزان به حدی بالا میگرفت که به سختی میشد صدای بازیگر‌ها رو شنید. تلفن همراه هم مثل همیشه عضو جدایی ناپذیر دست خیلی از عزیزان بود.
خلاصه که قطعا صحنه تئاتر متعلق به هر قشر و مخاطبیه، ولی خواهشا در کسوت مخاطب، به سلوک و منش یک تماشاگر راستین تئاتر وفادار بمونید.
چه قدر نظرات مثبت و منفی خیلی خوب و جامعی دادید .. به تمام نکات چه مثبت و چه منفی اشاره کردین و نیومدین مثل بعضی از مخاطبان بیخودی کامنت منفی بذارید و برید .. هر چیزی رو با دلیلش گفتید .. دست مریزاد 👌👏🌺
۲ روز پیش، پنجشنبه
بعنوان مخاطبِ تئاتر ، به خودم این حق رو میدم که نظراتم رو در صفحه‌ی نمایش ثبت کنم و متاسفم که پپرونی برای دیکتاتور ، دیکتاتوری را در حد کامنت‌ها هم پیش برده و نظرات منفی رو هاید می‌کنه (اگر با حضور چند سلبریتی ، پذیرشِ نظر منفی را داشتید ، نشانه‌ی قدرت نمایش و آزاداندیشی بود)
متاسفانه این نمایش بلحاظ اجرا و تماشاگران ، کاملا یه تئاتر آزاد بود که اصلا بار هنری و درخشانی نداشت
و بارها زیرلب از مرحوم آتیلا پسیانی یاد کردم که بلد بود با مخاطبین نافهیم برخورد قاطع داشته باشه
اصلا سلیقه‌ی من نبود و بغلم نکرد
۲ روز پیش، پنجشنبه
// پیرونی برای تیوال یا دیکتاتور! //

بیاید یک قرار دسته جمعی بگذاریم و این نمایش را نرویم..
نه به خاطر کیفیت اش، چون کیفیت اش را نمی دانم..
به خاطر اینکه نظرات مخالفانش " هاید " می شود...
گویا تیوال بعد از ۱۲ سال هنوز یاد نگرفته، داشتن نظر مخالف حقِّ یک مخاطب ... دیدن ادامه ›› است...
اما راستش یک دلیل ساده دارد! با صدای محمد اصفهانی بخوانید:
" واسه پوله، واسه پوله، اگه اینو بدونی! به هاید تیوال نمی غُری! "
غری، به معنای غر زدن و غریدن در اینجا معنا می دهد!

https://www.tiwall.com/wall/post/362517
۲ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محتوا، عاشقانه-درامی بود که در بستر روزهای انقلاب به نمایش کشیده شده بود. دیالوگها فکر شده و پر بار بود. اما تمامیت داستان بعضی وقتها دچار باگ ... دیدن ادامه ›› میشد. بعضی صحنه‌ها مثل صحنه دستگیری از نظر من اضافی بود، یا چرا وقتی خونه درختی پیش‌تر ساخته شده، نرگس همچنان در در اول اجرا آنچنان به برادرش اصرار میکرد تا هزینه ساختشو برای تولدش فراهم کنه؟
بعضی قسمت‌ها حاوی المان‌های گنگی بود که شاید نتونه با یک بار دیدن اجرا، مخاطب رو متوجه مفهوم خودش بکنه؛ حتم دارم بعضی المان‌ها از سوی نویسنده با فکر زیاد و مفهومی همراه بوده که در برخی صحنه‌ها، داستان از بیان این مفهوم ناتوانه. مثل تمثیلی که کارگردان از تشابه گردو به استخوان ارائه داد که به نظر من اساسا بیهوده بود.
بنابراین علیرغم دیالوگهای خوب، محتوا و درونمایه داستان تا حدی حالت تعلیق و از هم گسیختگی داشت.

بازی‌ها بی نقص بود. با توجه به نظرات تماشاگر‌های قبلی میشه فهمید نقص‌هایی وجود داشته که طی هر بار اجرا برطرف شده، و میشه گفت چیزی که من دیدم یک اثر با اکت‌های درخشان، سراسر پر از معنا و فکر شده بود. حتی به جرئت میتونم بگم نسبت به بسیاری از هنرمندان نامدار این عرصه، پرفورمنس خیلی بهتری رو ارائه دادن.

نور پردازی معمول و معقول بود. استفاده از المان‌ها در طراحی صحنه به جا و فکر شده بود. ‌پخش اعلامیه‌ها و گردو‌ها پیش از ورود مخاطب به صحنه جالب و تفکر بر انگیز بود.

در کل برای این تیم تازه نفس آرزوی موفقیت میکنم و تونسته بودن در سطح خودشون کار قابل قبولی رو ارائه بدن.
نمایش با تاخیر نسبتا زیادی همراه بود.
نمایشنامه نثر بسیار ساده و بی آلایشی داشت که گاها سطحی بودن دیالوگها توی ذوق میزد، با توجه به اینکه این نمایشنامه بصورت اقتباسی از کتاب برگرفته شده، میشد تا حدی دیالوگها رو بال و پر داد و اثر دلنشین‌تری رو به نمایش گذاشت.
سیر داستان نسبتا خطی و عاری از فراز و فرود بود، در انتقال احساسات ناتوان بود و گاها تنها با اکت چهره بازیگران میشد انتقال حس ترس یا علاقه رو از یک صحنه برداشت کرد. با توجه به اینکه کتاب رو نخوندم نمیدونم نفس داستان همینقدر ساده و کلی گرایانه‌ست یا نمایشنامه نویس در قلم زدن دیالوگها و سیر تکاملی داستان کوتاهی کرده، فقط میشه گفت طی این نمایش با یک داستان رومنس-جنایی متوسط طرف هستیم که شاید نتونه هر مخاطبی رو تا آخر میخکوب نگه داره.
ستاره پسیانی رو فرد مناسبی برای این نقش نمیبینم، از نظر ادای دیالوگها، ایفای نقش‌ها و حتی تطابق ظاهری با آنچه که درباره نقشش طی نمایش توصیف میشه، اصلا پرفورمنس قانع کننده‌ای رو ارائه نداد. کاظم سیاحی به دیالوگهاش سوار بود، اکت چهره و بدن نسبتا قابل قبولی داشت و بیشتر میشد گفت نویسنده و کارگردان آنطور که باید و شاید نتونستن نقش پردازی صحیحی انجام بدن و از پتانسیهای این بازیگر استفاده کنن. اما پرفورمنس درخشان خسرو پسیانی تنها قسمت امیدوار کننده این نمایش بود، اکت بدن عالی بازیگر در کنار اندکی اگزجره نشون دادن اکت‌های چهره، یک تنه بخش بزرگی از نقص‌های این نمایش رو از دید تماشاگر مخفی میکرد. امیدوارم باز هم شاهد بازی‌های این چنینی از ایشون در نمایشنامه‌های قوی ... دیدن ادامه ›› تر باشیم.
دکور صحنه بسیار ساده و تقریبا عاری از هر گونه المان مرتبط بود.
طراحی لباسها، علی الخصوص لباس خانمها واقعا ناامید کننده بود، حتی حدس میزنم شاید عزیزان از کمد شخصی‌شون برای لباسهای این نمایش استفاده کرده باشن؛ چرا که لباس خسرو پسیانی کاملا متناسب با نقش بود، لباس سیاحی کمی مینیمالیستی و برای یک اشراف زاده اسپانیایی کمی ناکافی به نظر میرسید و لباس بانوان حتی تناسب رنگی بین بالاتنه و پایین تنه هم نداشت، چه برسه به تناسب با نقش!
موسیقی دلنشین و قانع کننده بود، نورپردازی ساده اما شارپ بود.
در کل اسامی و پیشینه بازیگران توقع رو تا حدی از نمایش بالا میبره در حالی که نمایشنامه و کارگردانی ضعیف در اغنای این توقع ناتوانه و پایان بندی هم تا حدی کلیشه‌ایه و شاید دلیل اینکه خیلی از تماشاگرها از جمله بنده تا حدی با دن هم نظر هستیم همین نقش پردازی ضعیف و پایان بندی نامناسبه.