در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سیدمهدی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:02:33
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امشب نمایش بر پهنه دریا رو دیدم
ده نفر در سالن بودیم که هفت نفر مهمان بودند و دو نفر دیگه رو شک دارم و من هم دوشب پیش بلیت داشتم که بخاطر بارون نرسیدم و لطف کردن امشب رفتم داخل سالن
درمورد نمایش نمیخوام چیزی بگم میخوام درمورد مطلبی که از نظر خودم مهمتره صحبت کنم، در مورد "عاشقانه کار کردن"
من امشب مصداق واقعی کسانی که عاشق کاری که انجام میدند رو دیدم " تک تک اعضای گروه اجرایی نمایش بر پهنه دریا"
وضع و تعداد تماشاگرانو که گفتم، وصعیت سالن هم که مشخصه سالهاست حتی حاضر نیستن یه رنگ سیاه یک دست به دیوارهای سالنشون بزنند ولی با تمام اینها تمام عوامل این گروه با رویی گشاده و محترمانه از ما ده نفر استقبال کردند و‌ بازیگران و عوامل اتاق فرمان با اشتیاق و تسلط کامل بدون توجه به اینکه روی چندتا پالت ایستادند و دارن اجرا میکنند اونم فقط برای ده نفر، کارشون رو با جدیت و حس و انرژی مثبت انجام دادند.
از نظر من، معنی واقعی عاشقانه کار کردن همینه.
برای شرافت این گروه محترم
⭐⭐⭐⭐⭐
۵ از ۵
درود مهدی عزیز
متاسفانه از دست دادم اجرا رو حتی برخلاف وعده ای که داشتم، اون دو روز تعطیلی حالم رو گرفت
امیدوارم سرکار خانوم افسری و تیم محترمشون نمایش را به سالن دیگری ببرند که فیض ببریم.
۲ روز پیش، چهارشنبه
مروارید افسری
با سلام خدمت شما خیلی ممنون برای ما حضور عزیزانی مثل شما از حضور ده‌ها تماشاگر ارزشمندتر هست . خیلی ممنون از توجهتون به گروه نمایش بر پهنه دریا 💙🌺🙏
سلام و خسته نباشید.
برای ما هم حضور هنرمندان جوان و دغدغه‌مندی مثل سرکار‌عالی و گروه محترمتون بسیار ارزشمند‌تر از بسیاری از سلبریتیهایی‌ست که کمکی به رشد تئاتر که نمیکنند هیچ، هم باعث گرونی بلیتها میشوند هم سالنهای خوبو میگرند.
۱۸ ساعت پیش
مهشید صدری
سپاسگزارم از محبتتون
ممنون از شما
خسته نباشید
به امید موفقیتهای بیشترتون در اجراهای پیش رو.
۱۷ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"معذرت میخوام مالی
وااقعا معذرت میخوام"

بعضی وقتها دیگه فایده‌ای نداره
دیگه چیزی برنمیگرده
دیگه چیزی درست نمیشه
ویران کردیم
ویران کردیم و... تمام.
یک کار چهل پنجاه دقیقه‌ای خیلی خوب تبدیل شده به کاری نزدیک به دوساعت خسته‌کننده
من اگه مسئولیتی تو این نمایش داشتم، کارو یکهفته متوقف میکردم تایمشو میاوردم زیر یکساعت و با کمی تمرین بیشتر برای بازیگران عزیز، قطعا کار خوبی از آب درمیومد.
اما الان طولانی، جزییاتی نالازم و اضافه که تماشاگرو خسته میکنه و ارتباطش با نمایش قطع میشه.
ایده قابها یا دروازه‌های زمان خوب و جالب بود 👌
طراحی لباس و فرم اجراش خوب بود.
نور خوب نبود
بازیها خب شب اول بود و قوام نیافته بود بعضی از دوستان هم در دیالوگهای همزمان فوکوس میکشیدند که به نظرم ... دیدن ادامه ›› جالب نبود
بازم میگم شما میتونی یه قصه خوبو تو یک ربع، شیرین و جذاب تعریف کنی و همه رو همراه خودت کنی، همون قصه رو میتونی یکساعت اونقدر کشش بدی و‌ بهش بال و‌ پر بدی که شنوندگانت خسته بشند و مدام پی این باشند که زودتر تمومش کنی.
این ایده قابلیت هردورو داره.

ازینجا اسپویل
به نظرم حضور همزمان دو موقعیت زمانی آنا در یک قاب روی صحنه باگه. وقتی ما مادر و کودکشو رو صحنه میبینیم به نظرم اگه همزمان آنای بالغ و‌ جوان رو صحنه نباشه جالبتر و دقیقتر میشه

خسته نباشید خدمت عوامل محترم گروه اجرایی نمایش آناتومی.


اوه اوه پس خدا بهمون رحم کنه سید :(((
سیدمهدی
امیدوارم شبهای بعد درست شه مشکلات، ولی خب واقعا کشش این تایمو نداشت این اجرا
سید جان نشد که بشه :(((
دیگه ازین به بعد یکیمون یه اجرایی رو ببینه کاملا میتونه نظر بده که اونیکی بره یا نره! هم درمورد انگلیسی این اتفاق اخیرا افتاد هم این اجرا و من تنها کسی بودم تو جمع که اصلا دوست نداشتم این دو اجرارو. باز انگلیسی با بازیها اکی بودم.
زهرا خلیلیان
سید جان نشد که بشه :((( دیگه ازین به بعد یکیمون یه اجرایی رو ببینه کاملا میتونه نظر بده که اونیکی بره یا نره! هم درمورد انگلیسی این اتفاق اخیرا افتاد هم این اجرا و من تنها کسی بودم تو جمع که ...
بله زهراجان موافقم منم، اتفاقا از فرزاد پرسیدم نظراتتونو درمورد انگلیسی و وقتی گفت، منم دقیقا به همین فکر میکردم ☺️👍.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک تئاتر به معنای واقعی
دکور، طراحی صحنه، طراحی لباس، گریم، نور، گروه‌ موزیک، بازیهای عالی
بیان و صداهای شفاف و رسا
خاطره خوب کارهای بیگ پروداکشنو برا من زنده کرد، کارهایی که واقعن تئاتر بودند نه مثل سی‌صد و امثالهم قلابی و فیک.
من خیلی دوس داشتم.
⭐⭐⭐⭐
حاوی اسپویل
نمایش با صدای راوی آغاز میشه، صدایی که بعد تبدیل به صدای بچه میشه
و مدام این پرسش بنیادین بشرو تکرار میکنه
" من کی هستم؟
از ... دیدن ادامه ›› کجا اومدم؟"
پاسخ علم به این پرسش نمیدانمه، احتمالاتی مطرح میکنه ولی وقتی پاسخ قطعی میخوایم میگه "نمیدانم" یا هنوز شواهد قطعی برای پاسخ قطعی ندارم.
اما کسانی هستند که میگویند "ما میدانیم" قطعی، دقیق و با جزئیات.
نمایش بچه به نظر درباره این کسانه
در رد یا تاییدشان ؟ باهم نگاهی به نمایش میندازیم
نمایش با گفتگوی دونفر(یا نمایندگان یک جمع و قوم و تفکر) ادامه پیدا میکنه
"اینجا چیکار میکنی؟
خودت اینجا چیکار میکنی؟
میخوای گوشت بخوری؟
نه
دستت پس چرا داره میره سمت ظرف گوشت؟
دست خودت چرا داره میره سمت ظرف گوشت؟....
و کمی بعد...
حال مرد دگرکون میشه و میره گوشه‌ای مشغول یه اعمالی میشه، احتمالا برای تنبیه، توبه یا مناسکی برای گناهی که کرده
و ما و همراهش متوجه میشیم دروغ گفته و گوشت خورده
نمایش با دروغ شروع میشه، دونفر یا جماعتی که مدام به هم دروغ میگند و گناه میکنند.
در ادامه در پاسخهای به کارآگاه هم مدام در شک و تناقضند. هیچکدوم از پاسخهاشون باهمدیگه یکی نیست.
اما وقتی شروع میکنند به تعریف ماجرای بچه، ما متوجه میشیم به نظر این آدمها از ابتدا اینگونه نبودند، زندگی سالمی داشتند، آدمهای پاک و ساده‌ای بودند.

زنگ در به صدا درمیاد، ناگهان در آستانه در یه انسان سیاه پوش میبینیم که میگه
من بچه‌ام
کائنات جوابتونو داده
"شما گرگین،
سلام پدر سلام مادر
میتونم از بلندی استفاده کنم؟"
میره رو بلندی و شروع میکنه به ورد گفتن، و نصیحتهایی رو بیان میکنه
"میتونم اینجا بازی کنم؟"
اونها حتی نمیدونند بازی چی هست؟
کارهایی میکنه که اونها متحیر میشن و تاحالا ندیده بودند
با یه پا میتونه لی لی کنه، یهو میره سمت شرق و ناگهان در اتاق غربی ظاهر میشه... کارهای عجیب، شاید چیزی شبیه *معجزه*
ازشون اتاق میخواد و اونها با سادگی و با شرمندگی و خجالت، و ترس ازینکه ناراحت نشه بهش میگن ما امادگیشو نداشتیم، ببخشید ما فقط یه اتاق داریم و میتونی از اتاق ما استفاده کنی...
و اتاقشون رو هم میدند به او
بهشون یاد میده بازی کنند ، اونها هم چشم بگذارند ولی خب باز هم چون ساده‌اند و ناوارد بچه براحتی برنده میشه
بهشون مناسک و اوراد یاد میده...
"" ما دیگه یه خونواده خوشبختیم، ما باید به همدیگه مهربونی کنیم، ما نباید موجودات زنده رو بخوریم، ما باید فقط دعا کنیم، با دعا به هر چیزی که میخوایم میرسیم"
"درهارو قفل کنید، بیرون پر از گرگه"
دکتر و دستیار همیشه اماده و ذکر‌گوی کنارشو میبینیم که داره بچه حمل میکنه و پرستار یا دستیارش همیشه آماده کمک و خون رسانیه همراه با ذکری مداوم

مرد برای کارآگاه تعریف میکنه که اونها دیگه به همدیگه عادت کرده بودند، خوشحال بودند که بچه داشتند، حتی بینی یا صورت بچه شبیهشون بوده، بچه بهشون گفته بود موجودات زنده رو نخورند، اون بهشون "انسانیت" یاد داده.

صدای راوی اول متن میگه یکساله گوشت نخوردیم، روزه سبزیجات گرفتیم و شاید به همین خاطره ذهنمون مدام پر از صداست...
انگار چیزی درونش داره شکل میگیره، نمیدونه توهمه یا نه؟ ولی بچه میگه
"اون برگزیده شده"
ازینجا دیگه رفتار اونها تغییر میکنه، زن به مرد میگه دکتر بهش گفته اون بارداره و کائنات جوابشو داده و دکتر خودش داره میاد خبرشو بهش بده.
'سلام دکتر"
"سلام بیمار
کائنات جواب شما رو داده، خواستم خودم این خبرو بهتون بدم"

رفتار اونها با بچه تغییر میکنه، میگن تو شبیه ما نیستی، ما اتاقمونو لازم داریم، برو همونجایی که اومدی...
"اصلا تو که بچه نیستی"....
و بچه دیگه ناپدید میشه.
اینجا دکتر، کائنات یا (...) برمیگرده و بهشون خبر میده که پرونده‌شونو پس بدن، کائنات جواب یکی دیگه رو داده.

"بعد از این موضوع خیلی احساس گناه کردیم و فک کردیم رفتار ما با بچه باعث این شد و رفتیم از اون دلجویی کنیم ولی اون تو اتاقش نبود"

بچه واقعا که بود؟
مسیح؟ منجی؟ یا شیاد ؟
بچه براشون هدیه و نعمت بود یا کسی که سادگی و پاکیشونو گرفت؟
دکتر کیه؟ متصدی کائنات؟ گرگ؟

ازینجا دیگه روند مثل سابق نیست
دیگه اون آدمهای سابق نیستند
زنگ سازی که میاد دم درشون رو * تبدیل میکنند به بچه*
اون بچه نیست بلکه اینا بچه‌ش میکنند
بهش اتاق میدند، لباساشو عوض میکنند، بهش بازی یاد میدند، میگند بیا چشم بذار...
* اونها یه تازه واردو تبدیل کردند به بچه‌*

کارآگاه برمیگرده و میگه در باز بود و بیرون هم هیچ گرگی نیست.

همون آموزه‌های بچه اولیه این بار با تحکم و خشونت و داد و فریاد در تاریکی و جنجال بیان میشه با صداهای خیلی بلند و حتی جیغ و خشن و دستوری
" ما نباید کسیو ازار بدیم"
"ما خانواده خوشبختی هستیم"
"گوشت نخور"
"بیا بازی کنیم"

دیگه اینها اون آدمهای سابق نیستند
هدایت شدند؟
گمراه شدند؟
صدای راوی باز میگه
"من وقتی وارد خانه شدم که اونها آماده سلاخی من بودند... من نمیتونم دعا کنم"
" کائنات منو به حال خودم رها کرد "
* کائنات منو به حال خودم رها کرد *
و بچه ساخته شده ناگهان برمیگرده و پدر و مادرشو میکشه...
دیگه هرج و مرج و قتل و خشونت و....

دوباره چرخه اولیه
ولی اینبار خبری از لباسهای تمیز و پاک نیست
همون گفتگوها
همون اتفاقات
همون وردها همون دعاها
ولی با لباسهای کثیف و خونی
دیگه همه چی آلوده شده
ذهنها الوده شده
بدنها آلوده شده....
و در پایان...
چراغی در تاریکی توسط تنها آدمی که کنار بود،
چراغی در تاریکی توسط تنها پرسشگر و جستجوگر داستانمون.
ظاهرا او آلوده نیست.
روحم تازه شد ❤️
در دوسال گذشته بیش از دویست نمایش " از جنسی دیگر" دیدم (البته با افتخار و مصرانه بازهم به تماشایشان خواهم رفت تا به سهم خودم با اینکه ذره ناچیزی بیش نیست سعی کنم در جهت استمرار و تداوم اون جریان و حرکت)
شجاعت و شهامت و شرافت نمایش ادبیات لذتی بهم داد که برابری میکرد با تمام اون بیش از دویست و اندی.
درود و خسته نباشید خدمت تک تک عوامل گروه محترم نمایش ادبیات بویژه بازیگران فوق‌العاده نمایش.

دیشب در پایان نمایش نام برده شد از فیلمساز دربند، خواستم به نوبه خودم پژواکی باشم بر آن صدا
" نوید میهن‌دوست "

دوستان، حتمن در روزهای باقیمانده برید و ببینید این کارو، مسئولیتش با من 🙋

⭐⭐⭐⭐⭐
۵ اژ ۵
ریحانه رضی
......
.....
......
⭐⭐⭐⭐⭐
۵ از ۵
کاری بسیار شریف و محترم با بازیهایی درخشان و متنی در عین خلاقیت و ساختار‌شکنی، پر از مفاهیم زیبا و ناب و عمیق.
بازی صورت خانم محیا مهدی‌زاده شگفت‌انگیز
انعطاف و توانایی بدنی خانم جبار فوق‌العاده
دیالوگها و طراحی فرمی به این سرضربیو و پر احساس رو بدون لحظه‌ای اشتباه و خارج شدن از ریتم درست و دقیق اجرا کردن، هنر فوق‌العاده تماشایی و لذتبخشی بود که دیشب از تماشا کردنش شبم قشنگ شد و حالم خیلی خوب شد.
خسته نباشید، ممنونم ازتون ☺️🙏🌸

⭐⭐⭐⭐⭐
چقدر خوشحال شدم که دوست داشتین سید جان. فقط چرا ۵ ستاره نبود؟ یعنی کنجکاوم بدونم فاصلش تا ۵ستاره چی بوده براتون؟
۲۸ شهریور
سید حسام حجازیان
سلام اقا سید مهدی نظرتون رو راجب ریچارد ننوشتید
سلام آقا مخلصیم.
چشم مینویسم حتمن.☺️🙋🌸🙏
سیدمهدی
سلام آقا مخلصیم. چشم مینویسم حتمن.☺️🙋🌸🙏
خلاصه دیگه برگشتید ما ولتون نمیکنیم :دی
ممنون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متنی پر از استعاره‌های دقیق و هوشمندانه ( تا جایی که میشود گفت)  با اجرایی عالی و چشم‌نواز
"که" نماد "چه" هست و "چه" نماد "که" را قبلا دوستان عالی و دقیق توضیح دادند.
من فقط میخوام (بدون هیچ اسپویل نمایش) بخشی از تاریخو فهرست وار بیان کنم.

از ویکی فقه، ویکی شیعه، ویکی پدیا، روزنامه خراسان، سایت صراط...

تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل

شاه سلطان حسین در انزوای حرم بزرگ شده بود و برخلاف پدرش شخصیتی آرام و مهربان داشت و به تحصیل علوم و معارف علاقه‌مند بود. دین‌مداری و ... دیدن ادامه ›› پرهیزگاری وی، به‌ویژه خودداری‌اش از نوشیدن شراب در جوانی، وی را شهره عام و خاص کرده بود؛ به گونه‌ای‌که قبل از پادشاهی، به وی «ملا حسین» می‌گفتند

دیانت شاه سلطان حسین باعث شد تا علمای شیعه از وی حمایت کنند. طوری‌که در ابتدای سلطنتش فقیه نامی عالم تشیع محمدباقر مجلسی از او جانبداری کاملی به عمل آورد. مورخان ذکر می‌کنند که شاه سلطان حسین در زمان تاجگذاری اجازه نداد که صوفیان طبق رسم معمول، شاه را با شمشیر احاطه کنند و در عوض محمدباقر مجلسی را برای این کار فراخواند. محمدباقر مجلسی تاج شاهی را بر سر او گذاشت و خطابه‌ای در ضرورت رفع فسوق و مناهی ایراد کرد. دربار صفوی در آن زمان از یک سو زیر نفوذ فقها (در رأس آنان شیخ‌الاسلام محمدباقر مجلسی) بود و از سوی دیگر، خواجه‌سرایان و امیران قزلباش جبهه نیرومندی تشکیل داده بودند. تا زمان فوت مجلسی در ۱۱۱۰، گروه مذهبی بر خواجه‌سرایان برتری داشتند.

علامه مجلسی از سال ۱۰۹۸ در زمان شاه سلیمان صفوی و در حالی که ۶۱ ساله بود به منصب شیخ الاسلامی رسید. بعد از مرگ این پادشاه و جانشینی سلطان حسین، مجلسی از سوی پادشاه جدید بر منصب شیخ الاسلامی ابقا شد. شیخ الاسلام در دوران صفویان علاوه بر دریافت وجوهات شرعی به نظارت بر اجرای احکام شرعی و دستگاه قضاوت، اداره امور مدارس و مساجد و زیارتگاه‌ها و تعیین ائمه جمعه و سایر مسائل مذهبی کشور می‌پرداخت

شاه سلطان حسین در جواب نامه سید قطب الدین نیریزی، که او را از خرابی اوضاع و فتنه قریب‌الوقوع افغان‌ها هشدار می‌داد، نوشت: «راست است که فتنه افاغنه در کار است. ما هم خود به علاوه تدارک دولتی، تدارک دعایی کرده،  امر کرده‌ایم در اندرون از رجال و نساء سادات موسویه نخود را لااله‌الاالله بخوانند. صباحاً و مساءً در کارند؛ ان‌شاءالله آش معتبری فراهم کرده به کل خلق می‌خورانیم. از باطن سادات موسویه دفع بلا خواهد شد. از جانب شما هم ملتمس دعا هستیم که دولتخواهی فرمودید. زیاده زحمتی نیست.»

در داستانی آمده شاه سلطان حسین برای مقابله با افغان‌ها دستور پخت آبگوشت سحرآمیزی  را داد که پس از اطعام سپاهیان، آنان نامرئی شده و بر دشمن پیروزی یابند. طبق نسخه‌ی پیرزنی استرآبادی باید در ظرفی دو پاچه بز نر با ۳۲۵ غلاف سبز نخود با آب پخته می‌شد و دوشیزه‌ای ۱۲۰۰ بار «لا إِله إِلا الله» بر آن بخواند. تا سپاهیان بخورند و نانرئی شوند

زمان شاه سلطان حسین  نفوذ منجمین در دربار و افراط و خرابکاری آنها در امور درباری و کشوری، به وضوح مشاهده شده است. آورده اند: «تمام مشغولیت شاه سلطان حسین در زمان حکومتش این بود که به جای سپهسالاران افرادی چون منجمان، حکیمان و ملایان را به دور خود نشاند و درباره مسائل بسیار جزئی و پیش پا افتاده به بحث بپردازند.
مثلا در غیر موقع فصل سال، برای شاه خربزه می آورند. این جماعت تشکیل جلسه می دادند و حکیم باشی بر روی سرد و گرم بودن یا قابض و مسهل بودن آن نظر می داد و منجم هم برای قاچ کردن و خوردن خربزه اسطرلاب می انداخت و مورد ساعت سعد و نحس را مطرح می کرد و بعد ملاها باید فتوا می دادند که این خربزه پاک شرعی است یا خیر؟ و بخورد یا خیر؟ و پس از این نظریه چند دعا قبل از خوردن بخوانند و سایر جزئیات در خصوص چگونگی آوردن خربزه و در کدام سینی و ظرف و با چه کاردی قاچ شود نیز آنها نظر می دادند.(تاریخ نظامی و سیاسی نادرشاه افشار)

شاه سلطان حسین صفوی، نمونه بارزی از افراد ساده‌لوح، خرافاتی و پرورش‌یافته حرمسرا بود. علاقه وی به جادو تا آن‌جا پیش رفت که بیشتر وقتش را با رمالان و منجمان می‌گذراند و بدون اجازه آن‌ها آب نمیخورد، برای خود کتابخانه‌هایی ترتیب داده بود که تعداد زیادی از کتاب‌های علوم غریبه و جادو در آن قرار داشت.
این کتاب‌ها معمولا وِرد‌هایی را تجویز می‌کرد که شاه خیال‌پرداز صفوی، در طول روز، زیر لب می‌خواند و احساس امنیت و قدرت می‌کرد.علاوه بر این کتابخانه، شاه معتقد بود که باید عملاً به فنون کیمیاگری و جادو ورود کند و این کتاب‌ها برای نیل وی به اهدافش کافی نیست.

پس از محاصره اصفهان توسط محمود افغان شاه سلطان حسین شخصا شهر را تسلیم محمود افغان کرد و به استقبال او رفته و وی را به دربار آورد نقل است محمود افغان در گوشه تالار دربار بر مخده زربفت تکیه داشت. شاه به گوشه دیگر تالار هدایت شده در آنجا قرار گرفت. شاه سلطان حسین پس از ادای تحیّات گفت:
"فرزندم چون اراده قادر متعال بر این قرار گرفته که من بیش از این سلطنت نکنم و به موجب مشیّت باری تعالی وقت آن شده که تو از اورنگ سلطنت ایران بالا روی، من از صمیم قلب سلطنتم را به تو وا می‌گذارم و از خداوند توفیق تو را می‌خواهم."
شاه پس از ادای این چند کلمه، طره پادشاهی را از دستار برگرفته آن را برای تسلیم به محمود، به امان‌الله سپرد؛ ولی چون متوجه شد که محمود از این کار آزرده خاطر است، طرّه را از امان‌الله بازگرفت و خود نزد محمود رفت و آن را با دست‌های خویش بر سر محمود بسته، بار دیگر برای وی توفیق خواست و بی‌درنگ به جای خویش بازگشت و نشست.
پایان.

برخی با نگاه کردن به آسمان "حکم" میدهند و برخی با ورق زدن صفحات کتابی.
منجم‌ قصه ما هم نماد اینان بود و هم نماینده آنان.

"حکم میکنیم خُن باید ریخت"
"چرا همیشه من؟"🥺
"آی"
"حکومت صفوی الی الابد با دوام هست"

⭐⭐⭐⭐⭐
۵ از ۵

به دعوت دوست فرهیخته سرکارخانم مریم علیپور همراه با رفیق عزیزتر از جانم فرزاد جعفریان و زهره مقدم مهربان و دوست داشتنی بعد از دقیقا دوسال قدم به سالن نمایش گذاشتم.
آخرین نمایشی که دیدم رئالیسم با بازی گرجی بود تو ایرانشهر و اینبار هم. اما...
هیچکدوم‌ دیگه اون آدم سابق نیستیم و هییچی مثل قبل نمیشه

# من یک تماشاگرم

حضور مجدد حضرتعالی را گرامی می داریم...
۲۰ شهریور
مریم علیپور
درود🌹🙏خدارو شاکرم‌ خوشتون اومد 🙏تولدتون هم مبارک باشه🌹
زنده باشین، خییلی ممنون.
به هرحال از دست ندادن همچین کار خوبیو مدیون شمام ☺️🙋🌸🙏

۲۱ شهریور
سیدمهدی
زنده باشین، خییلی ممنون. به هرحال از دست ندادن همچین کار خوبیو مدیون شمام ☺️🙋🌸🙏
🌻🙏
۲۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من طرفدار سجاد افشاریان نیستم، سالهای اخیر هیچکدوم از نمایشهاشون رو هم نرفتم، اما بارها تو همین سالن شهرزاد چه قبل و چه بعد از نمایشهاشون دیدم اومدند با روی باز و صبر و حوصله با طرفداراشون عکس انداختند
همگی ما صدها مثال از هنرمندان و بازیگرای دیگه داریم که خودمون دیدیم این حرکتشون رو، پارسا پیروز فرو دیدم بعد از نمایش ملاقات
بعد از نمایش بداهه مرحوم پسیانی اومده بودند دنبال همسرشون حانم تقوی تو پارک ایرانشهر چندنفر درخواست عکس دادند ایستادند باهاشون عکس انداختند، یکی از نمایشا تو سپند خانم رویا تیموریان اومده بودند دنبال دخترشون دنیا مدنی، اصلا بعد نمایش اومدند نشستند تو کافه باهامون گپ و گفت کردند، قبل نمایش سقراط فرهاد اییش داشت ماشینو پارک میکرد جلو تالار وحدت پیاده که شد اون هنرستان روبرویی بچه ها داشتن تعطیل میشدند کلی دخترخانم اومدن درخواست عکس گرفتن داشتند وایستاد یکی یکی خوش و بش و احوالپرسی تازه قبل از یه نمایش سنگین، اشکان خطیبی، خانم آزاده صمدی بارها دیدم بعد نمایشاشون وایمیستادن صحبت و عکس با مردم...
همینجوری مینویسم کلی بازیگر و هنرمند یادم میفته، قطعا خیلی از دوستان هم مثالهای زیادی یادشونه از پیشکسوتان و هنرمندان جدید.
گروه محترم نمایش تیتانیوم
اینکه به هرحال دارید بیزیتس میکنید و با استفاده از یه چهره که بین نوجوونها و جوونها محبوبه هرشب سولدات میشید با قیمتهای بسیار بالا به خودتون ... دیدن ادامه ›› مربوطه
اینکه کیفیت کارتون چطوره به هرحال به روحیه حرفه‌ای خودتون مربوطه
اما واقعا این حرکت انصافه؟
این اذیت کردن این بچه‌ها و خانوادهاشون نیست؟ یه خانواده سه نفره با پول بلیت و رفت و برگشت احیانا یه غذای مختصری بخورند حدود دومیلیون هزینه‌شون میشه. واقعا انصافه این بچه‌ها با کلی زحمت میان یه عکس بندازند با کسی که طرفدارشند بعد مجبورشون میکنید یه شب دیگه دوباره تمام این پروسه رو طی کنند فقط برا یه عکس؟
"مجوز عکاسی" ینی چی؟
این چه بهونه‌ایه؟
اگه مسئله‌تون ازدحامه که شما الان شبی شیشصدنفر بیننده دارید، در پایان حدود هشت هزارنفر مخاطب نمایشتون رو دیدند، یه درصد کوچیکی از اینها بخوان یه روز خاص همه جمع بشند برا عکس که ازدحام خیلی بیشتر از این میشه که شبی بیست سی نفر وایستن برا عکس.
لطفا تجدید نظر بکنید و اذیت نکنید این نوجوونا و جوونارو.
اینکه این عزیران فراخور سن و احساسشون طرفدارند و آرزوی یادگاری دارند قابل درکه ولی به نظر من رفتار شما واقعا دور از انصاف و اخلاقه.
انقد خوشم میاد بعضیا از کنار مسائل راحت رد نمیشن.
وایمیسن انتقاد میکنن وقت میگذارن و توضیح میدن.
همه این ها هم در چارچوب ادب و ادبیات محترمانه.
اصن یه وضعیه این مهری که به دل طرفدارات انداختی سید.
اقای مقاره هم چه تو کنسرتا و چه جاهای دیگه تا تونسته حتی با وجود سرماخوردکی و خستگی تا صبح هم که شده ایستاده و با طرفداراش عکس گرفته... مشکل آقای درویشه
۲۷ مرداد
سیدمهدی
بله جناب فتحیان، به نظر منم هیچ تقصیری ندارند این عزیزان، صرفا طرفدارند، کاری به تئاتر ندارند، منظورشون فقط دیدن بی.واسطه چهره محبوبشون هست حالا که دارن برا این منظور هزینه هم میکنند، منصفانه‌ش ...
دقیقا
۲۷ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام بر همه 🙋🌸
امروز بعد مدتها اومدم یکم دیوارخونی کنم، کامنتای یه نمایش جدیدو میخوندم.
بعضی مریضیا به نظر خوب نمیشند که هیچ، هر روزم بدتر میشند.
☺️🤦.

#طرفداری

اوضاع دیوار تیوال، از اوضاع کشور نابودتره رفیق😏😁💖👌
هلیا حسینی
چیزی که به صورت کلی در پیام شما و اقای سید مهدی مشهود بود مربوط به مبحثی قدیمی نمیشه از دید من هرچند هرموضوعی میتونه پیشینه های قدیمی تری هم داشته باشه ‌من درمورد اسامی ای که تو ذهنتون اومد ...
سلام مجدد🌹بله شخصا درباره ی این موضوع طرفداری با ایشون صحبت کردیم و توی تلگرام برام مشخص کردند مرز بین طرفداری و تعصب.ایشون متوجه منظور من شدند از اسامی و موضوع ذکر شده.ببخشید جوری بیان نکردم که همگان متوجه بشن و باعث سوگیری ذهنی افراد و قضاوت بدون پیش فرض شما شد🙏ی موضوعی بود در چهارچوب ذهنم نسبت به ی موضوع مهم در دنیای هنر که ایشون زحمت شفاف سازی رو باتوجه به دانششون کشیدند.همچنین عزیزم🌻
مریم علیپور
سلام مجدد🌹بله شخصا درباره ی این موضوع طرفداری با ایشون صحبت کردیم و توی تلگرام برام مشخص کردند مرز بین طرفداری و تعصب.ایشون متوجه منظور من شدند از اسامی و موضوع ذکر شده.ببخشید جوری بیان نکردم ...
خواهش میکنم🌻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بابا مگه داریم انقدر واکنشهای متفاوت؟! 😐😐
بی‌شک عجییب‌ترین تجربه‌های مواجهه با آدمهارو دارم تجربه میکنم.
انسانهایی که براحتی میتونن در عرض چند روز صدوهشتاد درجه متفاوت از نظراتشون واکنش نشون بدن و بعدشم انگار نه انگار🙄🙄
بابا مگه اوووووون همه حرفارو شماها نمیزدید؟ 😅😅🙃🙃
عجیبه خداییش، خیییلی عجیب.


پی نوشت.
فطعا رفتار و نظرات هیچکس تا جایی که به دیگران آسیبی وارد نکنه به کسی ربطی نداره.
ولی به نظرم وقتی ما خودمونو محق میدونیم و ... دیدن ادامه ›› به خودمون اجازه میدیم به آب خوردن بقیه هم کار داشته باشیم و ایراد از بقیه میگرفتیم (ایرادایی که نه به ما مربوط بود، نه اصولا اون کار ایراد بود، نه حرفمون منطقی بود، نه اصلا همچین اجازه‌ایو داشتیم....)
عقل سلیم حکم میکنه خودمون لااقل اون کارارو انجام ندیم 😏
والا منم می‌خواستم همینو بنویسم، روم نشد😊😊🙈🙈
۲۰ آبان ۱۴۰۱
زهرا خلیلیان
سید جان خداروشکر تو این تیوال بلبشو با آدمای هزار رنگ دوستای خوب و نازنین و یک رنگی مثل شما و چندین دوست نازنین دیگه داریم که حرف و عملشون یکیه، سرتون سلامت
زنده باشین زهراخانم، همیشه لطف دارین.
باعث افتخار بنده‌ست لایق دوستی شما عزیزان بودن
۲۱ آبان ۱۴۰۱
سیدمهدی
زنده باشین زهراخانم، همیشه لطف دارین. باعث افتخار بنده‌ست لایق دوستی شما عزیزان بودن
چجوری میتونم فیلم رو دانلود کنم ببینم ؟؟میتونید راهنمایی کنید؟
۲۴ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انگار دفعه پیش اصلا نمایشو ندیده بودم.
امشب با اینکه با انرژی خیلی پائینی رفته بودیم و چهارتا از دوستانمونم که نرسیدند به اجرا ضدحال مضاعف، ولی داخل سالن عجب شبی شد، مبهوت اجرا بودم.
اصلا امشب موافق این جمله نبودم که بار اجرا روی دوش آقای گرجیه، تک تک بازیگرا خیلی خیلی عاالی بودند. بدون شک جزو بهترین بازیهایی‌که من تو زندگیم دیدم بازی امشب خانم صمدی، خانم دادخواه، خانم زارعی، آقای برهمنی، آقای گرجی و آقای قزوینی بود.
وای خانم صمدی چه‌ کردن اون بالا فوق‌العاده بودن امشب، خانم دادخواه همینطور، آقای برهمنی... همه.
واقعا امشب شب رؤیایی دیدن بهترین و پرانرژی‌ترین بازی‌ها بود برای من.‌ هنوز تو حال و هوای لذتبخش انرژی امشب گروهم .
با افتخار امتیازمو بخاطر این اجرای فوق‌العاده پنج میکنم
۵ از ۵
⭐⭐⭐⭐⭐
نمایشی دوست‌داشتنی، شریف، بی‌ادعا و پر از خلاقیت‌های زیبا و چشم‌نواز😍
حرکات فرم به نظرم کمی خام بود. برای نمایشی در این سطح فک کنم نیازه طراحی‌ و اجرای حرکات کمی موزون‌تر و هارمونیک‌تر باشه
روایت هم قصه دلنشینی داشت فقط به عقیده من یه جاهایی انسجامشو از دست میداد‌ و‌لی در کل من کارو دوس داشتم، خلاقیت‌های طراحی صحنه و لباس برام خیلی جذاب بود.
خسته نباشید خدمت تک تک عوامل گروه اجرا
۳ از ۵
⭐⭐⭐

قابلیتهای بالایی که به نظر بنده حیف شدند.
خسته نباشید خدمت تک تک عوامل محترم گروه اجرا.
۲ از ۵
⭐⭐
لابلای بمباران احساسات و اطلاعاتی که دوستان لطف میکنند و‌ باهامون به اشتراک میذارند، تند تند و‌ کوتاه بگم...
متنی که خیلی نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم
بازی‌ها به نظرم دقیقا خواسته و اندازه‌‌ای بود که مد نظر کارگردان محترم نمایش بوده، معتقدم قابلیتشون بیش از چیزیه که تو‌ این نمایش به چشم‌ اومد.
طراحی صحنه مینی‌مال و کاربردی( انتظار بیشتری داشتم).
و
لذت تماشای غول صحنه‌ای به نام اسماعیل گرجی
و
لذت شنیدن صدای گوش‌نوازی از شبنم دادخواه
و
موسیقی سحرانگیز سعید دهقان.
خسته نباشید خدمت تک‌تک عوامل محترم گروه اجرا
۳٫۵ از ۵
⭐⭐⭐⭐


با اینکه شب دوم اجرا بود، و بازیگرای کار همه جوون و به نطرم اکثراً کار اولشون بود ولی بسیار مسلط و هماهنگ بودند، کلی دیالوگ و اکت سختو کامل و عالی و بدون هیچ اشتباهی بیان کردند و انجام دادند که به نظر من این نشون‌دهنده استعداد بچه‌ها و تمرین خیلی خیلی زیاد و کارگردانی درست و سختگیرانه بود.
طراحی لباس و موزیکم واقعا متناسب با فضا و اتمسفر نمایش چشم نواز و گوش نواز و دوست داشتنی بود.
نکته دوست نداشتنی از نظر من تو این نمایش، متن بود، متنی که نفهمیدمش و نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم، جهان این متنو نمیتونستم درک کنم.
حجم زیاد دیتایی که باید ذهنم در آن واحد پردازش میکرد از سطح توانائیهای مغز من بیشتر بود، برای همین متاسفانه نتونستم درک درستی از متن داشته باشم.
خسته نباشید خدمت تک تک عوامل محترم گروه اجرا
⭐⭐
۲ از ۵
خوشحال نیستم
به رنج دیگری خوشحال نیستم
شاد نیستم
به شادی دیگری خوشحال نیستم
آماسیده بر مغاک
صدای زخم‌خورده من
کلاغ...
آب نیست
راه نیست
مرگ را گسترانده‌اند
بر سر هر کوچه مرگ
چون درختی
چون هوائی که میشناسی
ایستاده است به راه
با دست‌های چابک
با گورکنان عجیب
درختی نیست که مرگ نباشد
هوائی نیست که مرگ نباشد
پرنده ای نیست که مرگ نباشد
یکیش منم
کلاغ....
به جدّت سید اگه کلاغی که ما دیدیم این شکلی بود!!
۱۴ شهریور ۱۴۰۱
امیرمسعود فدائی
به جدّت سید اگه کلاغی که ما دیدیم این شکلی بود!!
کلاغ ما هم گریمش این نبود
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
پونه ٢٥
کلاغ ما هم گریمش این نبود
شروع شد😂😂😂
۲۳ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تیتروار میدونم که ژولیوس سزار، کودکی از خانواده‌ای فقیر بود که تونست به مقام خداشاهی روم برسه، کسی که اونقدر کشت و‌ کشت تا تبدیل به اولین قیصر روم شد، عزادار قویترین حامی خودش کراسوس بود که بدست اشکانیان شکست خورده و کشته شده بود. در پی قتل متحد سابق و رقیب فعلیش پومپه بود و سر آخرهم بدست خائنینش که مهمترینشون بروتوس پسرخوانده خودش یا پسر یکی از معشوقه‌هاش بود کشته شد.
تیتروار میدونم که عطار تو‌ منطق‌الطیر آورده که هدهد پرندگانو هدایت و رهبری میکرد تا به رهبرشون برسند به قله قاف به محل زندگی سیمرغ، تیتروار میدونم که بلبل و طوطی و بط و کبک و طاووس چه بهونه‌هایی آوردند که ما رو چه به قاف و سیمرغ، ولی هدهد به راهشون آورد و از هفت وادی طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر گذشتند و سرآخر سی مرغ به قاف رسیدند و به مقام فنا و تبدیل شدند به سیمرغ.
اما به نظرم هرچی اطلاعاتمون از جزئیات زندگینامه سزار و داستان‌های منطق‌الطیر بیشتر باشه و‌ حتی حدس میزنم که اگه کمدی الهی دانته رو هم مطالعه‌ای داشته باشیم و‌ بتونیم همسانی عقاب که نماد قدرت امپراطوری رومه با سیمرغ منطق‌الطیرو بهتر درک کنیم بهتر میتونیم با این‌ نمایش ارتباط برقرار کنیم.
البته شاید خیلی بیربط باشه ولی یه جاهایی یاد کلاغ تد هیوزم افتادم، اونجام یه کلاغ داریم که طی طریق میکنه.
به هرحال منظور ازین‌همه پرگویی این بود که نمایشو خیلی دوس داشتم، فرم و نور و موسیقی و هماهنگی و بازی‌ها و بدن‌ها ... دیدن ادامه ›› همه عالی.
بی‌شک دوباره میرم و امیدوارم بیشتر بفهمم و چهارَم تبدیل به یه پنج محکم بشه
خسته نباشید خدمت تک‌تک عوامل محترم گروه و‌ ممنون که تولدمو تبریک گفتین 🙏🌸😊
دیدار دوستان و عزیزای تیوال عیشمونو‌ تکمیل کرد و شبمون قشنگ‌تر شد 😍
⭐⭐⭐⭐
۴ از ۵

تولدتون مبارک آقا مهدی … سلامتی و خوشحالی براتون آرزو دارم ✨🤩
۱۲ شهریور ۱۴۰۱
صبا صالحیان
ااا 😂 خب پس ویرایش می‌کنم کامنتمو 😂👌🏻
😂😂❤️
۱۶ شهریور ۱۴۰۱
تقریبا بهترین تحلیلی که دیدم از کار همین بود
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دوست داشتم 😊
فقط سورپرایز آخر نمایش که به عقیده بنده نامتجانس و بی‌جا بود و به شدت سطح نمایشو تنزل داد کمی تو ذوق زننده بود.
خسته نباشید خدمت تک تک عوامل محترم گروه اجرا
⭐⭐⭐
۲٫۵ از ۵
اسپویل نمایش















دقیقن سکانس آغازین رو که دیدم با خودم گفتم خداکنه اون اتفاق نخواد بیفته و افتاد... :((
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
فرزاد جعفریان
حسام جان با توجه به تفاوت سلیقه ها من آلنده رو هم به هیچکی پیشنهاد نمیدم :)) این کار هم نکات مثبت زیادی داشت و معلوم بود زحمت زیادی براش کشیده شده از طراحی صحنه و لباس و اغلب بازیها گرفته تا ...
خیلی ممنون
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
فرزاد جعفریان
حسام جان با توجه به تفاوت سلیقه ها من آلنده رو هم به هیچکی پیشنهاد نمیدم :)) این کار هم نکات مثبت زیادی داشت و معلوم بود زحمت زیادی براش کشیده شده از طراحی صحنه و لباس و اغلب بازیها گرفته تا ...
💙👌
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید