بسیار درست فرمودی مشکل من با فیلم همینه که طغیان پرویز و خشونت اش باور پذیر نسبت با شخصیت نیمه اول فیلم همخوانی ندارد و مشکل فیلم منطق روایی است والا هم چیز فیلم عالیه

عمو فرهاد شدیدن لایک :)

اتفاقا من کاملا انتظار چنین رفتاری رو از پرویز داشتم.
آدمی آروم که سال ها حرف ها و رفتار های بد دیگران رو تحمل کرده و حالا بعد از یک اتفاق(ازدواج پدرش)میفهمه که باید یک کاری یا کارهایی انجام بده و بر اثر تمام اون تاثیراتی که اون حرف ها روش گذاشته اون کار ها رو انجام میده.
همیشه همه کار واسه همه انجام داده هیچکس قدرش رو ندونسته حالا می خواد همه چی رو خراب کنه بلکه متوجهش بشن.

سپاس از مهربانی و لطف شما دوست عزیز

این مونولوگهاب بی سروته رو خیلی حوب اومدی...بویژه که گاها میبینیم تو بعضی کارها هنرپیشه زن 5 دقیقه ممتد مونولوگ میگه اونم همراه با ضجه زدنهای اغراق شده ای که تناسبی با موضوع روایت نداره....

ممنون از اظهار نظر و محبتتون...
در پاراگراف دوم نوشته تون به نکته ای اشاره کرده اید که لازم دیدم توضیح مختصری بدهم...
اول اینکه واقعن داستان اگر محدود شود به حکایت ظلم یک خان به یه سری روستایی به قول شما داستان زود لو می رود اما نکته مهم در مورد این نمایش این است که دقیقن داستان های فرعی است. در ساختار اینگونه نمایش ها علاوه بر قصه ای که روایت می شود آن چیزی که مهمتر است آشنایی با یک سری خرده فرهنگ، نوع روابط انسانی و شیوه ارتباطی و شرایط حاکم بر زندگی انسان هایی که کمتر از آنها گفته شده و در روز صحنه تئاتر دیده نشده اند.
جاذبه عمده این آثار همین معرفی است. معرفی آدم هایی که تا به حال شرایط زندگی آنها تغییر نکرده است و همه روی یک سری قبر زندگی می کنند. شما تصور کنید اگر واقعیت زندگی این انسان ها در قصه ای امروزی بیان می شد به هیچ وجه اجازه اجرا پیدا نمی کرد پس قصه بهانه است.

خانم شقایق ممنون از محبتتون لیکن در رابطه با بخش پایانی یادداشتون باید بگم که این نمایش حس این همانی و همزاد پنداری برای دنیای امروز من ایجاد نمیکرد و بیشتر من رو یاد نوشته های دولت آبادی عزیز به خصوص کلیدر می انداخت که همواره فاصله فکری و حسی زیادی رو با اون داشتم.
البته ادراک هر فرد نسبت به حال و گذشته کاملا نسبی و تجربی بوده و میتواند برای هر انسان نسبت به دیگری بسیار متفاوت باشد.

سلام بر شما
من با نظر شما مخالفم و با این نظر که صحنه ی سقوط از صحنه های خوب کارگردانی ایشون بود موافق تر هستم...

این عصای خمینی !! می تونست زودتر هم اتفاق بیفته تا باعث این همه کشته نشه
مخالفان و عقیده و اهداف آنها به درستی معلوم و مشخص نیست

اطلاعاتی که من از نت پیدا کردم (تاکید دوباره میکنم از نت)
تایید کننده اتفاقات فیلم بود،از این جهت که دمکرات ها تا چند متری دفتر دکتر چمران هم رسیده بودند.و البته اینکه شب قبل از به قول شما عصای خمینی برادر دکتر چمران خدمت فرزند امام خمینی میرسند و همون شب پیام ایشون رو به امام میرسونند و باقی ماجرای عصای خمینی!!!
البته در مورد هواپیما و هلی کوپتر هم نوشته بودند که خودشان سقوط کردند نه اینکه دمکرات آن ها را هدف قرار داشته باشند.
باز هم تکرار میکنم که اطلاعات را از نت گرفتم.