در این نمایش واقعا مدهآ اجرا نمیشود.
خودتون میتونید برید ببینید!
🔻 درباره نمایش «مدهآ اجرا نمیشود»
نمایش مدهآ اجرا نمیشود اثری است
... دیدن ادامه ››
که نهتنها به مدهآ و مفهوم خیانت میپردازد، بلکه فراتر از آن، بستری برای نقد سانسور، مداخلهی ایدئولوژیک در هنر، و تضاد بین سنت و مدرنیته میسازد. این نمایش با استفاده از متا-تئاتر (تئاتری که خودش را بهعنوان یک نمایش افشا میکند) و شکستن دیوار چهارم، مخاطب را به درون مسئلهی پیچیدهای از هنر و ممیزی میکشاند.
ساختار و روایت
نمایش با یک صحنهی ثانویه آغاز میشود: کارگردانی که روی پرده دربارهی مدهآ و خیانت صحبت میکند، اما سپس مشخص میشود که این نمایش صرفاً دربارهی خیانت نیست؛ بلکه در مورد خودِ روند اجرا و موانع بر سر راه آن است. با وجود دو زن با لباس و حرکات آئینی هندی، نمایش بلافاصله از فضای رایج تئاتر ایرانی فاصله میگیرد و به نوعی جهانشمولی خیانت و درد را نمایش میدهد. اما این آزادی دیری نمیپاید—چراغها خاموش میشوند و کارگردان(خانم) مجبور است نمایش را مطابق با چارچوبهای تعیینشده بازتعریف کند.
ورود کارگردان(آقا) مذهبی که هیچچیز از تئاتر نمیداند و اعمال دستورات سلیقهای و محدودکنندهی او، استعارهای است از نیروهایی که بدون شناخت هنر، تلاش میکنند آن را کنترل کنند. (مثل نیروهای غیرارگانیک که در پایان این متن متوجه خواهید شد.)
تغییر تدریجی اجرا از یک روایت آزاد و جهانی، به سمت سنتهای تحمیلی و سپس تعزیهخوانی، روندی است که در آن نمایش بهمرور از مفهوم اولیهی خود تهی میشود. در نهایت، تبدیل شدن اجرای زار (که خود بخشی از آیینهای ایرانی است)، و در نهایت جرمی که زنان روانهی زندان شدند، نشاندهندهی چرخهی پایانناپذیر محدودیتهای اعمالشده بر بدن و بیان زنان در هنر است.
تحلیل تماتیک
۱. هنر در چنگال سانسور: نمایش نشان میدهد که چگونه روند خلاقیت و آزادی هنری بهمرور تحت کنترل قرار میگیرد. ابتدا ممیزی در حد تغییر لباس است، اما بهتدریج، محتوای نمایش، فرم اجرا، و حتی انتخاب بازیگران نیز دچار تحریف میشود. انتخاب عنوان مدهآ اجرا نمیشود در همین راستا بسیار معنادار است—نهتنها مدهآ، بلکه هر شکلی از بیان آزادانهی هنر سرکوب میشود.
۲. جایگاه زن در هنر و جامعه: زنان در این نمایش نهتنها اجراگران، بلکه قربانیان سانسور نیز هستند. آنها ابتدا بهعنوان هنرمندانی آزاد معرفی میشوند، اما بهمرور هویتشان تغییر میکند: ابتدا مجبور به پوشیدن لباس سنتی، سپس به خواندنِ بومی، بعد به اجرای تعزیه، و در نهایت به زندان فرستاده میشوند. این روند نمایشی، سرنوشتی استعاری برای بسیاری از زنان در عرصهی هنر و اجتماع است.
۳. تئاتر به مثابهی آیینهی جامعه: اجرای مراسم زار در پردهی آخر، نمادی از فرهنگی بومی است که در عین حال که اصالت دارد، توسط همان نیروهای محدودکننده تحمل نمیشود. این پارادوکس نشان میدهد که حتی سنتهای خودی نیز زمانی که با تفسیرهای خاص قدرت در تضاد باشند، به حاشیه رانده میشوند.
نمادها و نشانهشناسی اجرا
رقص هندی در ابتدا: جهانیبودن خیانت و درد را نشان میدهد.
تغییر لباس و ورود نمادهای سنتی ایرانی: تحمیل یک روایت خاص بر هنر.
تعزیه: تلاشی برای سازگاری با معیارهای مذهبی، که حتی این نیز کفایت نمیکند.
اجرای زار: اشاره به سرکوب سنتهای بومی و همچنین نقش زن در آیینهای درمانی و اجتماعی.
جایگزینی زنان با مردان در آگهی بازیگری: نادیدهگرفتن زنان نهتنها در هنر، بلکه در روایتهای رسمی جامعه.
🔻امتیاز من به این نمایش : ۳ از ۵
چرا که با فرم و ساختاری بهتر میشد همین نمایش رو دید!
خسته نباشید💫