طبقه اضافی: جایی برای اضافهها نیست!
نمایشی که نه فقط روایت فرودستان است، بلکه پژواکی از غیاب آنان؛ آنهایی که در سایهها زندگی میکنند و حتی
... دیدن ادامه ››
در سیاهترین تصویرها هم رنگی از حضور ندارند. «طبقه اضافی» مانند آینهای است که تصویر حذفشدگان را منعکس میکند، کسانی که در هیاهوی ساختگی اربابان، به نسیان سپرده شدهاند. این همان «دلهرهی هستیشناختی» است که هایدگر از آن سخن میگفت: بودنِ آنان در گروِ دیدهشدنشان است، و ندیدن، خود شکلی از محو کردن است.
سلمان سامنی در مقام نویسنده و کارگردان، مرز میان واقعیت و هجو را چنان باریک کرده که خندهی تماشاگر، ناگهان به دهانی باز از حیرت بدل میشود. اینجا با کاریکاتوری از زندگی فرودستان روبهرو نیستیم، بلکه خودِ زندگیِ کاریکاتورگونهی آنان را میبینیم. اربابانی که در ظاهر با هم در ستیزند اما در خلوت، همانطور که نیچه میگوید، «با هم به درون مغاک چشم دوختهاند» و البته مغاک نیز به آنان زل زده است.
این نمایش، تجسمی است از آنچه زیگموند باومن بهخوبی توصیف کرده است: «در جامعه مدرن، برخی به عمد به حاشیه رانده میشوند تا دیگران بتوانند در مرکز بمانند.» شخصیتهای «طبقه اضافی» همان حاشیهنشینهاییاند که نه فقط از مرکز، بلکه از هرگونه روایت رسمی طرد شدهاند.
«طبقه اضافی» قصهی رؤیاهای فربهشدهای است که صاحبانشان را میبلعند. همان امیدهای تهی که سارتر از آنها بهعنوان «خودفریبی جمعی» یاد میکند؛ آرزوهایی که حتی در صورت تحقق، چیزی جز سراب نیستند. و شاید، همانطور که مارکس هشدار داده بود، آنها که نردبان را بالا کشیدهاند، از همان ابتدا هیچگاه قصد پایین آوردن کسی را نداشتند.
این نمایش را باید دید، نه فقط برای آنکه تئاترِ متعهد به حقیقت است، بلکه برای آنکه حقیقتی را نشان میدهد که بسیاری ترجیح میدهند نبینند.