در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مسعود بزرگی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:28:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سوای حضور ارزشمند جناب پور صمیمی و البته هنرمندان دیگر نظیر جناب کرامتی،جناب ابراهیمی، خانوم پاوه نژاد و... نمایش از هر جهت ضعیف بود. از متن تا اجرا و کارگردانی. در صحنه ورود آقای پور صمیمی و دیالوگ هایی در باب هیچ بودن کمی ذهن به سمت رمان بیگانه کافکا می رود اما ادامه متن بیشتر یک سقوط است!
فیلم در یک کلام مبتذل به معنی لغت نامه ای است.
پرفروش ترین فیلم اکران نوروزی 1401 همچین فیلمی است.
فرهادی کارگردان بزرگی است.
هر کارگردان حیطه ای برای کار دارد و امضایی روی اثر.
این اثر بیشتر تم اجتماعی داشت و فرهادی نشان داد در این حیطه به خوبی نمی تواند اثری شاهکار تولید کند.
کار باز هم امضای فرهادی را دارد.
سوای امیر جدیدی و تنابنده و صدرعرفایی اجرای سایرین عالی بود. این زنگ خطری برای بازیگری و سینمای ایران است. جایی که متنهای ضعیف،روابط و کلیشه های بازیگری، پتانسیل بازیگری را رو به تباهی شدید برده.
فیلم فرصتی به منتقد نماهایی مثل فراستی و فهیم یا زباله های سینما مثل بهروز افخمی داده که تنها با توسل به فاصله این فیلم خوب با شاهکارهای فرهادی به او بتازند.
حتما امیدوار به درخشش بیشتر فرهادی هستیم.
فرهادی کارگردان بزرگی است.
سپهر و جعفر میراحمدی این را خواندند
آقای بزرگی کاش متن پیشین رو ویرایش می‌کردید به جای پاک کردن.
۰۷ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم نامه کاملا به واقعیت وفادار نبود.در قیاس با شیار 143 اصلا انسجام نداشت. تدوین خیلی ضعیف بود و سکانس ها ارتباط موثری نداشتند. سطح بازیگری در سینمای ایران اصلا قابل اعتنا نیست. بازی شاکر دوست معمولی و دور از شخصیت نوجوانی از 13 تا 20 سالگی بود و اصولا نباید برای بازی در آن سن انتخاب می شد.بازی شکیبا معمولی بود. اما در قیاس با محمدزاده در سرخ پوست، و بهداد در قصر شیرین سزاوار سیمرغ بود.
چهره پردازی خوب بود. فیلم برداری مخصوصا در صحنه های درگیری معمولی بود.
تنها نقطه عطف فیلم بازی فرشته صدر عرفایی بود.
امیرمسعود فدائی و دلارام زرگر این را خواندند
ماهرو رستمی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایده فیلم از نام گذاری و ارتباطش با شخصیت ها تا شخصیت پردازی و خط روایی کاملا قابل اعتنا بود. ساده، منسجم و زیبا.
بهداد بازی قابل قبولی ارایه کرد که حتما نقطه قوتی در کارنامه وی است.
بازیگران خردسال عالی بودند.
از انگشت شمار فیلم هایی بود که بازی نقش های فرعی نه در اختیار ستارگان بود و نه نابازیگران اما به بهترین شکل ممکن ارایه شد. به دلیل انتخاب و کارگردانی مناسب.
فیم نیاز به موسیقی و تصویر برداری قدرتمندتری داشت.
پلان های داخل خانه اصلا جالب نبود. فیلم برداری در ماشین نیز کاملا بدون ابتکار و کم تاثیر بود.

در مجموع فیلمی که باید دید و چند جمله در موردش حرف زد.




زهره مقدم و امیرمسعود فدائی این را پاسخ داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
متن نمایش که تکلیفش معلوم است.کارگردانی در نهایت سادگی بود.همان طور که نورپردازی و موسیقی انتخابی و...
اما پورصمیمی بار دیگر فریاد زد که یکی از بهترین بازیگران ایران است. ارائه پشت سر هم کاراکتر های متفاوت با نهایت تحرک- با توجه به سن ایشان- و دیالوگ ها ی طولانی و احساسات گوناگون بدون اغراق در ارایه نقش ها همان طور که نمایش نامه می طلبد.

به امید اینکه متن های قوی بیشتری توسط نویسندگان ایرانی ارایه شود و بازیگران هم وزن آن با کارگردانی دقیق تر رونق تئاتر را هر روز بیشتر کنند.
اینکه جلوه های ویژه در سینمای ایران به سرعت رو به پیشرفت است نکته مثبتی است. در این فیلم هم به همین دلیل فضای مناسبی بر فیلم حاکم است. فیلم نامه ایده کلی مناسبی دارد اما در دادن ایده در جزئیات و اجرای جزئیات موفقیت قابل توجهی ندارد. چه در ایجاد هیجان در فضای فیلم و چه در تقابل احساسات انسانی عشق و عدالت با قدرت. بازی محمدزاده در حد فیلم نامه متوسط و بدون جزئیات است و بازی ایزدیار در یک کلام ضعیف است و هیچ نوسانی از هیجان، عشق و زیرکی مناسب و به جا در آن دیده نمی شود. در مقابل بازی محدود ستاره پسیانی توجه بسیار بیشتری را جلب می کند.
با توجه به محدودیت های شدید سانسور و رشد جلوه های ویژه، انتقال فضا به گذشته و یا مکان ها و زمان های خیالی ایده مناسبی است که در ان راحت تر به مناسبات انسانی و یا هیجانات از جنبه سرگرمی در جهت رونق سینما پرداخت.
به هر حال باید دیدن این فیلم را توصیه کرد.

و البته چه خوب است نمره دهی در سایت از 10 باشد و نمره منتقدان صاحب نظر یا نویسنگان تخصصی نیز در حد امکان ارایه گردد.
متن نمایش نامه دورنمات بسیار قوی است اما اجرا کاملا متوسط است. متنی که همه عنوان تراژدی کمدی به آن می دهند در اجرا اصلا اثری قابل ملاحظه از طنز ندارد و با دکور نا مناسب و یکنواخت، موسیقی انتخابی و کارگردانی ضعیف تا حدودی به ورطه کسالت آوری می رود. حتی اگر موسیقی انتخابی باشد باز هم استفاده به جا و موثر از آن در کنار نور و دکور می توانست متن محکم را بیشتر به رخ بکشد که نتوانست.
بازی بهبودی در خور توجه است اما فرم اجرا دیگر محلی برای هنر نمایی موثر پناهی ها باقی نمی گذارد. پناهی ها که باید بخش مهمی از شخصیتش نمادی باشد از زنی که حقش در جامعه تضییع شده، تنها ارایه ای یکنواخت از خریدار عدالت را به نمایش می گذارد.پیروزفر بازی یکنواختی دارد و بر خلاف چراغی پور استحاله در بازی او ملموس نیست.
دکور،نور و به خصوص موسیقی در بخش کلیسا بسیار ضعیف است و اثر متن را در این بخش کاسته است. همانطور که نور و موسیقی کمکی در ارایه نقش رسانه ها و دو خبرنگار نمی کند.
پیروز فر در مجموع اجرایی بدون ابتکار و نقطه قوت قابل ملاحظه ارایه می دهد. گویی مجبور به یکبار مشق اجرا از متن بوده. مشقی با تماشاگر تضمین شده.
در هر حال اجرای متنی قوی با بازیگران قابل اعتنا گامی مثبت در جذب مخاطب و به تبع آن تئاتر است ولو اجرایی متوسط.

چقدر نظرها متفاوته
دقیقا از مواردی که من تحسین کردم، شما انتقاد کردید!!
(و البته به نظرم هر دو نظر میتونن درست باشن)
۲۶ فروردین ۱۳۹۸
اجرای ماتریوشکا و سنگها در جیبهایش توقع را بالا برده.ولی این اجرا هم اجرای خوبی بود.اینهمه ضعف در همه موارد از دید شما نیاز به توضیح و تفسیر دقیقتری داره.مثلا دکور چرا مناسب نبود و یکنواخت بود؟نور و موسیقی از چه نظر بیربط به صحنه‌ها بود؟پیشنهاد شما برای این موارد چی هستش؟با احترام به نظرتون همه اینها از دید من نقطه ضعف نبود و بسیار مناسب و درست انتخاب شده بود.
۲۶ فروردین ۱۳۹۸
عبارت " بسیار مناسب و درست " برای این اجرا اغراق آمیز است.
به نظر من "متوسط" منصفانه تر است.
من تنها یک مخاطب عامی تئاتر هستم ونه کارگردان که پیشنهاد مشخصی در مورد اجرا ارایه کنم. اما به عنوان مثال در دکور مغازه از بسته های رنگی ساده و بدون نوشته استفاده شده یا بودن دو صندلی در نزدیک در ورودی فرضی توجیه ندارد یا دکور مغازه بیشتر شبیه کتابخانه است. یا مثلا باتوجه به ارتفاع بالای سقف در معماری کلیسا انتظار میرفت این فضا و محراب دعا حداقل با نور پردازی و شعاع نور مشخص از بالا تداعی می شد و موسیقی انتخابی نیز کاملا کلیسایی باشد، با فراز و فرود متناسب متن. اما گذاشتن یک میز و انداختن شال با طرح صلیب روی آن ایده ای مبتدیانه برای تداعی کلیساست. یا برای حضور خبرنگار تنها صدای فلش کافی نیست. انتظار می رفت موسیقی با حرکت بیششتر انتخاب می شد و فلش نور دوربین به سادگی در صحنه اجرا می ... دیدن ادامه ›› گردید. یا در ابتدای نمایش بیشتر فضای رکود بر شهر به نظر میاید تا فقر. تقریبا به جز واکس کفش بازیگران در پرده اول و دوم تفاوت محسوسی در انتخاب لباس دیده نمی شود.
به نظر من نمایش نتوانسته تاکید موثری بر برخی وجوه متن داشته باشد.مثل تضییع حقوق زن با یکنواخت بودن کاراکتر پناهی ها یا نقد دموکراسی در پرده آخر بیشتر به صورت شورش عوام تصویر می شود و...
۲۶ فروردین ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اولا بعد ابد و یک روز چه اصراری به پرداخت مجدد به این موضوع بود ولو از دید اندکی متفاوت تر؟
دوما فیلم در مقایسه با ابد و یک روز ضعیف تر بود . چفت و بسط فیلم نامه در قیاس خوب نبود. مثلا در موضوع رشوه گرفتن، نگاه واقع بینانه به زندگی ماموران رده پایین مبارزه با مواد مخدر، واکنش مجرم در بازداشتگاه و تغییر جریان پرونده ... . ایده ها مناسب اما پرداخت ضعیف است و انسجام مناسبی با هم ندارند.
آنقدر به نسبت ضعیف که در 30 دقیقه انتها کاملا از نفس میافتد.
سوما چون یک نفر فقیر بوده، حالا تبدیل شده به تولید کننده عمده شیشه و شب ها از ترس آقا پلیسه با کفش می خوابد و نمی تواند ادای آدم حسابی ها را در بیاورد و نامزدش از وی جدا میشود. آخرداستان اعدام می شود و خانواده خودش هم بدخت...
همین....
این شد داستان ورودهزاران تن مواد مخدر به این مملکت و تولید وسیع مواد صنعتی در داخل کشور با آن گردش مالی زیاد !
به همین سادگی !
اگر رسالت فیلم این نیست پس بعد ابد و یک روز چه حرفی برای گفتن دارد؟
اگر روستایی پرداخت به مسائل اجتماعی را انتخاب کرده ... دیدن ادامه ›› باید تحلیل عمیق تری ارایه دهد. مسیر بسیار سختی که تا کنون کارگردانی با توانایی وی به آن نپرداخته است.
چهارما بازی ها کاملا در حد انتظار عالیست و کلیت کار امضای روستایی را دارد. امضایی ارزشمند.

›› تا ۲ پاسخ


منطق فیلم دارای ایرادات زیادی هست، ولی بدلیل اجرای خوب میشه نادیده گرفته بشن.
به نظر من عمده ایراد فیلم یک سوم پایانی هست که در دام شعار و احساسات گرفتار میشه و بازی ها ضعیف میشن و فیلم از نفس می افته
۰۵ فروردین ۱۳۹۸
فکر میکنم تمرکز متری شیش و نیم بر ناکارآمدی برخورد قانونی صرف با عاملان مواد مخدر است . تاکید بر آن دارد که فقط برخورد قانونی این نوع مشکل را ریشه کن نمی کند بلکه صرفا جنبه تنبیهی دارد و عقده ها و عوامل اصلی همچنان زنده اند و به اشخاص دیگر منتقل میشوند . لذا حذف فیزیکی و اعدام افراد ، آن عقده ها و عوامل اصلی را از بین نمی برد . در ابد و یک روز تمرکز بیشتر بر وضع وخامت خانواده ها بود تا ناکارآمدی برخورد قانونی .
۰۶ فروردین ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سینمای طنز در ایران یک تراژدی است. فیلم نامه ضیعف و بی محتوا با کارگردانی در خوره فیلم نامه. خوب است که جلوه های ویژه در سطحی بالاتر ارایه می شود اما کاش در خدمت کارگردان و متنی حداقال معمولی بود.
سو استفاده از سلیقه نازل شده تماشاگر و نازل تر کردن آن کمال وقاحت است. رامبد جوان و محمد شایسته از این بایت وقیح هستند.

جامعه کنونی بیشتر از قبل نیاز به خنده دارد.
کاش روزی کار طنز ولو فقط در خنداندن جدی تر گرفته شود.
اینکه جامعه دچار کاستی های جدی اخلاقی و اقتصادی است، امری بدیهی است.
اینکه سیاستمداران در ایجاد این شرایط نقش مهمی داشته اندهم بدیهی است.
اما ارایه یک فضای کاملا سرد و تاریک از جامعه در فیلم بسیار اغراق امیز است. اینکه افراد به راحتی دروغ می گویند، در روابط خیانت می کنند، جواب اعتماد را به راحتی با قتل میدهند. زنها کاملا بی پناهند و نیاز به یک حامی دارند حتی اگر پیر و زشت باشد، ...
این صحنه آرایی نه وجه ای از واقعیت دارد نه مقصران مشکل را می شناساند و از همه مهمتر هیچ راهکاری ارایه نمی دهد. این گونه فیلم نه روشنفکرانه است برای جامعه و نه دلسوزانه. بیشتر یک جلب توجه به نظر میرسد.
در سطح سینمای ایران فرم کار جیرانی ضعیف نیست اما کاش اندکی به محتوا و هدف فیلم نامه هم توجه بیشتری می شد و حتی اگر این راه را انتخاب کرده اند کاش فیلم نامه چفت و بست و شخصیت پردازیه محکمتری داشت.
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
نرگس و محمد لهاک این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به عنوان یک تماشاگر معمولی قصد صحبت در مورد متن را ندارم.
موزیک تئاتر در پخش مشکل جدی داشت. سطح صدا ی موزیک گاها بسیار بلند و ازاردهنده و گاها به سختی شنیده می شد.
دکور نمایش چند دقیقه بعد از شروع همه چیز را لو میداد. و ااصرار بر تراکم همه چیز در یک صحنه واقعا توجیه نداشت.
شهاب حسینی هنوز قدرت کنترل صدایش در اجرا را ندارد و مجبور به استفاده از میکروفن بود-فاجعه- که چون در محل نا مناسب نصب شده بود در اجرا سطح صدا تغییر میکرد.
اما ازاردهنده ترین موضوع پایان بد اجرا بود
نصیریان در صحنه میماند و با تشویق معمولی مواجه میشود و با ورود جداگانه، شهاب حسینی مورد تشویق بسیار هیجان زده تماشاگر قرار میگیرد.
واقعا ... دیدن ادامه ›› ترسیدم.
چرا نصیریان به عنوان ستاره اجرا به عنوان نفر اخر وارد صحنه نشد؟!!!
چرا تماشاگر با دیدن حسینی انقدر هیجان زده بود؟ این همه سر و دست شکستن برای ستاره سینما روی صحنه تئاتر-قلمرو نصیریان ها- ؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا نه کارگردانی و استفاده از فضای صحنه و نور قابل احترام بود و نه بازی حسینی چیزی جز معمولی بود. اینجا قلمرو او نیست.هنوز باید تجربه کسب کند. کارش به عنوان کارگردان ضعیف بود.
یعنی چی ؟؟؟؟؟ اول ستاره سیینما بشوی و بعد یک شبه ستاره تئاتر؟ به خدا دانش،استعداد،خاک صحنه خوردن در بازی، کارگردانی و ... به وضوح در حاصل هر اجرا مشخص است.
حسینی سزاوار این تشویق نبود.
کاش اهل فن اجرا هارا برای امثال من نقد کنند تا من به عنوان تماشاگر عادی، سره از ناسره را روی صحنه بشناسم.
تئاتر اول هنر است، بعد تجارت.


افتضاح مناسبترین واژه برای توصیف این فیلم است. به جای اینکه بخش دوم ادامه روایت بخش اول باشد، یک روایت دیگر از همان نهنگ عنبر یک است !!! . روایتی به مراتب ضعیفت تر که بیشتر به وصله پینه ی چند ایده ی ابتدایی شبیه است. پایان فیلم هم بعد از گریه های عاشقانه افشار و بلافاصله دل دادنش به شخص دیگر شاهکار است! تنها حسن فیلم بهتر بودنش از فاجعه هایی مثل " من سالوادور نیستم" است. فیلم واقعا ارزش پرداختن بیشتر ندارد...
امیدوارم یک روز سینمای طنز جدی گرفته شود. حداقل کمی. این سینما حتما می تواند بارها رکورد فروش را بشکند اما مایه شرمساری است که در راس جدول فروش تاریخ آن فیلم نما هایی مثل من سالوادور نیستم , پنجته کیلو البالو , اخراجی ها و ... دیده می شود.
افتضاح خیلی سنگین و زیاد هست ....تا قبل از پرت کردن گوشی از پنجره ماشین و....هر چند بخوبی قسمت اول(که بعنوان کمدی بسییار خوب بود) نیست و بندرت رگه هایی از خلتقیت دیده میشه اما سرگرم کننده و شیرین هست و اجرای رقص گروهی مایکل جکسونی از نقاط جالب فیلم هست ولی یا بدلیل سانسورهای وحشتناک و بیرحمانه ای که اعمال شده یا بدلیل کمبود وقت جناب مقدم از دقیقه هفتاد فیلم ول شده و.... و اگر با همون فرمون تا انتها میرفت در کلاس سینمای ایران یه کمدی خوب(و نه عالی نث قسمت اول) میشد.....در مورد سایر فیلمها سالوادور ضعیف هست چون نمیتونه تماشاگر رو بخندونه و سوژه و شوخیهای ضعیفش بشدت تکرارین.....اما آلبالو کمدی سرگرم کننده جالبی بود و اگه زود برداشته نمیشد همه رکوردها رو میزد....مشمل کمدی در کشور ما در درجه اول وجود ممیزی هست و بعد خیل تماشاگرانی که خودشونم نمیدونن چه توقعی از کمدی دارن....عده ای بدنبال پیام اخلتقی هستن؟دیگرانی توقع دارن یه فیلم کمدی تفکر برانگیز باشه و تا مدتها درگیرشون کنه!!! ....از همه جالب تر جماعتی هستن که توقع دارن بقول خودشون حرفهای بی تربیتی!!!!! توی فیلمای کمدی نباشه و....و.....دلیل اصلی این توقعات نابجا هم اینه که ااولا بدلایل مذهبی-تاریخی ما ایرانیها با خندیدن مشکل داریم و بعدش دچار عذاب وجدان میشیم و....و..... و دوم و مهمترش این که اکثریت مطلق مخاطبان سینما فیلم کمدی آمریکایی بشدت کم دیدن(برخلتف سایر ژانرها که در ایران پرطرفدار ... دیدن ادامه ›› هست و دوبله میشن و گاها از صداسیما هم پخش میشن) برای اثبات این ادعا سالهاست که در تیوال و سایر شبکه های اجتماعی از منتقدین سرسخت کمدیهای ایرانی خواستم که ده فیلم از کمدیهای(فیلمی که تنها ژانرش کمدی باشه) امریکایی سه سال گذشته(ونه ده یا پنجاه سال گذشته) که ویژگیهای مورد نظرشون رو داشته نا باشه نام ببرن و کسی نتونسته ....دلیلش هم اینه که چنان فیلمهایی که دوستان توقع دارن در دنیا هم هرچند سال یبار ساخته میشه و پدیده و اتفاق محسوب میشن و کسی در اونجا توقع نداره که سایر کمدیها هم مثل اونها باشند کما اینکه مارمولک یا اجاره نشین ها یا حتی ورود اقایان ممنوع ...نمیتونن الگو باشن و قابل تکرار نیستند
۰۶ خرداد ۱۳۹۶
این که در هر هنری، تولید محتوا با هر سطحی حق افریننده ان است و سلیقه هر فرد در دیدن هر اثر هنری قابل احترام است، موضوعی کاملا پذیرفتنی است. همانطور که من از گیتار نوازی یک مبتدی در کنار خیابان هم لذت می برم. یا از دیدن فیلم مستند یک تازه کار. اما وقتی من بلیط کنسرت شهرام ناظری را میگیرم انتظار دارم شاهد اثری باشم که امضای ناظری پای ان باشد، هرچند جزئ کارهای خوب و یا متوسط ایشان هم نباشد. انتظار دارم ناظری حداقل وقتی برای مخاطبش صرف کند. این که همه منتظر کنسرت ناظری هستند و مخاطب خودش را دارد دلیل نمی شود بیاید روی سن " هی جیگیلی جیگیلی" بخواند.در مورد خوانندگان ضعیف تر هم انتظار دارم هر کس به فراخور تواناییش حداقل وقتی بگذارد.
موضوع ناراحت کننده در مورد فیلم هایی از این دست نیز همین است. از ان اسم ها و آن سابقه انتظار رعایت حداقال هایی در خور شانشان می رود که متاسفانه انجام ... دیدن ادامه ›› نشده.
نکته هیجان انگیز فیلم استفاده از ترانه هایی است که تا حالا ممیزی میشده و حالا دیدنش روی پرده سینما جذابیت دارد. این نوعی سواستفاده از مخاطب است .
من انتظار داشتم اپیزود دوم نهنگ عنبر را ببینم با همه نقاط مثبت و منفی اپیزود اول، اما کارگردان و تهیه کننده اصلا به این موضوع فکر نکرده بودند. با خود گفتند :"اولی که فروش خوبی داشت، تنها با استفاده از نامش دوباره هم خوب می فروشیم".
بهتر است گیتار زن کنار خیابان و ناظری، هردو به فکر مخاطبانشان باشند.
۱۰ خرداد ۱۳۹۶
توقعات شما متناسب با واقعیات نیست و گر نه کسی قصد توهین به شما رو نداره و صرفا دارن برای ملیونها ادمی که سلیقه ساده تری دارند فیلم میسازند،نهنگ عنبر یک هم شاهکار عجیب و غریبی نبود و بخش بزرگی از جذابیتش به نوستالوژی سیاه دهه شصت مربوط میشه ضمنا نکته مهم اینجاست که برای ساخت یه کمدی موفق در ایران احتیاج به خلاقیت زیادی هست که همیشه در اختیار یک نویسنده نیست،مقدم که جای خود داره،حتی خلاق ترین کمدی نویس ایرانی یعنی پیمان قاسمخانی وقتی خواسته برا خودش فیلمنامه بنویسه نتونسته خلاقیت بینظیر آثار قبلیش رو تکرار کنه....لذا این که مقدم تونسته در قسمت اول چنان فیلمنامه ای بنویسه چیزی شبیه معجزه و یه اتفاق غیر قابل تکرار هست که رخ دادنش شانس خوب او و ما بوده اما این که در قسمت دوم نتونسته مجداد خلاقیت عجیب رو تکرار کنه ،توهین به هیچ کس نیست ....همونطور که گفتم توفعات شما مبنای منطقی نداره ،مانی حقیقی حق نداره کمدی بسازه؟ آلبالو بعنوان یه فیلم سرگرم کننده و کمدی بسیار موفق و خنده دار هست و با خواندن خبرها و دیدن تیزر و....براحتی میشد فهمید که هیچ شباهتی به اژدها یا پذیرایی ساده ندارد و اگر شما توقع چنان فیلمی داشتیم ، خرده ای بر حقیقی نمیشه گرفت.....اما در مورد نهنگ دو،تنها قسمتی که نوهین به مخاطب هست ،نیمه کتره رها کردن کمدی و تبدیلش به ملودرام سوزناک هندی-ترکی هست که اگر بدلیل سانسورها رخ نداده باشه واقعا زشت و سواستفاده از نیاز مردم محسوب ... دیدن ادامه ›› میشه.....بعد یه سوال این همه فیلم ارزشمند و پر از دغدغه و تاثیر گذار در همنر و تجربه اکران میشه ،شما که ظاهرا به ژانر کمدی علاقه ای ندارین(و گر نه از البالو اونقدر ناراضی نبودین) چرا به دیدن کمدیها میرین؟
۱۲ خرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم نفس فیلمی با ایده بسیار قوی و شاعرانه است از یک زندگی با رویاهای پاک که در اثر جنگ نابود می شود ، اما متاسفانه با یک فیلم نامه ضعیف رنگ می بازد. چرا باید به بعضی مسایل سیاسی در فیلم اشاره می شد؟
بازی کودک فیلم بر خلاف بازی ضعیف مهران احمدی بسیار قابل اعتناست اما نکته بسیار تامل برانگیز نادیده گرفتن بازی فوق العاده پناهی ها در جشنواره سی و چهارم فیلم فجر است. خانم مقدمی از همین فیلم برنده سیمرغ نقش مکمل شد اما رویکرد جشنواره در ارایه سیمرغ بازیگری واقعا جای شگفتی دارد.
فیلم نامه های ضعیف و انتخاب عجیب بازیگران نقشها ی اول توسط کارگردانان و تهیه کنندگان و به طور کلی روند عجیب ظهور ستاره ها در سینمای ایران به اندازه کافی باعث هدر رفتن پتانسیل بازیگری در ایران شده است، دیگر واقعا نیازی بر زخم زدن دیگری توسط جشنواره بر این پیکر ضعیف نیست ! بازیگران اول ستاره می شوند، بلافاصله کاندید سیمرغ شده و یا سیمرغ می گیرند بعد از آن یا مثل خانم تهرانی، کریمی،حاتمی،افشار و... همانطور بازیگران یکسان و سردی برای هر نقش می مانند و یا نهایتا تبدیل به بازیگران کاملا معمولی مثل کوثری، علیدوستی، جواهریان، طباطبایی و... می شوند.همین شرایط برای بازیگران مرد نیز کمابیش حاکم است. واقعا شان بازیگری ایران این است که هدیه تهرانی دو سیمرغ داشته باشدیا باران کوثری چهار نامزدی و دو سیمرغ ؟ ان نقش ها ماندگارند؟معدود جوایز قابل اعتنای بازیگران ایران در جشنواره های بین المللی نظیر جایزه اقای ناجی در برلین یا شهاب حسینی در کن عموما به عدم شناخت داوران بین المللی از روند کلی این بازیگران و توهم خلق یک شخصیت توسط ان ها صورت گرفته. امیدواریم حداقل جشنواره فجر محک منصفانه ای برای بازیگری ایران باشد.
خانم ابیار مثل اقای مهرجویی توان خلق شخصیت در فیلم خود و استفاده از پتانسیل بازیگر را دارد و مثل یک کارگردان قوی دارای ایده های قابل احترام.
فروشنده فیلم قابل اعتنایی است ، گرچه در مقابل اثر قبلی کارگردان کمی افت دارد، اما حتما امضای فرهادی پای ان است. در نگاه اول فیلم سرشار از تیرگی است. خانه ای که در حال ویرانی است و مردم از ان فراری، اما سست کردن پی ان همچنان ادامه دارد. مدرسه ای که دانش آموز و نسل اینده در ان علاقه ای به حرف جدی ندارد، عکس مبتذل داشته شخصی ان است، مدیری که کتاب و فکر جدی را در خور دانش اموز نمی بیند و معلم ان را حواله سطل آشغال می کند. مادری که با داشتن بچه خودفروشی می کندو توان پیدا کردن خانه جدید را هم برای اجاره ندارد. بازیگر و عنصر فرهنگی که خود هرزه است.راننده ای که با اندک عصبانیت ناسزا می گوید، پدری که به خانواده وفادار نیست، زن ساده ای که متکی به این شوهر است، از همه بدتر قانونی که نمی توان به آن پناه برد... و در کل انسان هایی که به قول معلم به مرور گاو می شوند. با نگاه به مرگ فروشنده که برای رهایی از شرایط سخت جامعه تنها راه حل را در خودکشی برای بدست اوردن پول بیمه می بیند .
در نگاه دوم با زوجی فرهنگی و هنری سروکار داریم که درگیر تمام این معضلات است.در برابر ویرانی خانه به همسایه خود کمک می کند. به شیطنت دانش اموزان با حوصله و فراتر از سطح واقعی جامعه جواب میدهد و آن ها را به خواندن کتاب و دیدن تئاتر و حفظ شعر فرا می خواند. در برابر راننده ناسزا گو تنها با حرکت دست عذر خواهی می کند. مواظب وسایل زن فاحشه زیر باران است. به مرد هرزه به عوان انسان ضعیف نگاه می کند نه از سر تعصب احمقانه و ترویج خشونت و در نهایت راه را در تربیت نسل بعد از طریق هنرمی بیند (همان عاملی که خیلی ها معتقدند بنیان رنسانس بود) و دانش آموزان را به دیدن تئاتر مرگ فروشنده می اورد تا یاد بگیرند بمیرند اما شرفشان را نفروشند. و خود در صحنه تئاتر بر سر مرد هرزه فریاد می زند نه جای دیگر. و همه احساس و کلام خود را با هنر بیان می کند، رو ی صحنه تئاتر و در حضور دانش اموزان و نسل آینده.
و در نگاه دیگر فیلم به استحاله انسان ها در برابر فشار زندگی و شرایط جامعه می پردازد که حال خوبش را دگرگون می کند اما راه درستش را می تواند ... دیدن ادامه ›› ادامه بدهد. نه به سرنوشت مش حسن در فیلم گاو دچار می شود و نه به سرنوشت فروشنده در اثر ارتور میلر.
فیلم کاملا فیلم امید بخشی است. با بازی های بسیار عالی. اصلا انتظار همچین هنرمندی از شهاب حسینی، ترانه علیدوستی و حتی نقش های مکمل نداشتم.
خوشحالم که فرهادی داریم، فیلم ایرانی با دید عمیق به مشکل تمام انسان ها به خصوص جامعه خود می سازد و همچنان امیدوار و مشتاقیم به دیدن اثر بعدی فرهادی، فرهادی، فرهادی.
به واقع خوشحالم که فرهادی داریم...
۲۰ شهریور ۱۳۹۵
نقدتون بی نظیر بود. واقعا لذت بردم
۲۳ شهریور ۱۳۹۵
با این دو خط آخر نوشته تون مخالفم
"...و در نگاه دیگر فیلم به استحاله انسان ها در برابر فشار زندگی و شرایط جامعه می پردازد که حال خوبش را دگرگون می کند اما راه درستش را می تواند ادامه بدهد. نه به سرنوشت مش حسن در فیلم گاو دچار می شود و نه به سرنوشت فوشنده در اثر ارتور میلر."
چون به نظرم خود عماد هم آخرش دچار اون گاو شدن تدریجی شد
۲۳ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
1--.لانتوری حتما فیلم قابل احترامی است. کاش به جای دادن یک شعار مشخص در انتهای فیلم و نیز به جای داشتن این دغدغه که حتما باید تمام افکا ر در این مورد بیان شود، فیلم نامه با تمرکز بیشتر روی شخصیت پاشا و پیرامونش به این معضل می پرداخت و در صورت امکان راه کار ارایه می کرد. در واقع نگرانی از یک نقد یکطرفه در متهم کردن فیلم به سیاه نمایی و یا اتهام عدم برخورد خشن با این مجرمان، در سراسر فیلم دیده می شود. در یک چهارم انتهای فیلم مسیر فیلم از موضوع چرایی بروز این ماجرا به موضوع نحوه برخورد با ان تغییر مسیر میدهد که به نظر دو مقوله کاملا جدا هستند.
2 .چه خوب بود فیلم تاکید می کرد 5 سال حبس برای جرم هایی در این سطح یا مثلا قتل های به اصطلاح ناموسی، به هیچ وجه در برابر ظلمی که به زنان می شود بازدارنده و کافی نیست و اصولا واگذاری مجازات به فرد اسیب دیده زیاد منطقی نیست.هرچند می پذیریم مجازات بسیار خشن هم، نوعی ترویج خشونت است و اصولا مشکل اصلی وجود این خشونت هاست و مجازات در مرحله دوم است.
3 . بازی ها در فیلم خوب است. باران کوثری همیشه یک بازی استاندارد و متوسط دارد حتی در کوچه بی نام، اما در این فیلم علی رغم نقش اول نبودن بازی ای ارایه می دهد که باید گفت خوب است. ستاره پسیانی هم در این نسل، بهترین بازیگر نقش مکمل است که کمتر دیده شده است. کاش سینما ظرفیت استفاده از ایشان به عنوان نقش اول را داشت.
1. حاتمی کبا حق دارد در کارنامه خود فیلم بی کیفیتی مثل بادیگارد داشته باشد که اگر ده دقیقه اول و آخر فیلم که مدیون جلوه های ویژه است را حذف کنیم فیلم با یک فیلم تلوزیونی تفاوتی ندارد.
2. با تفکر حاتمی کیا در روبان قرمز کاملا مخالفم اما فیلم انقدر هنری و اصیل است که نمی توان به حاتمی کیا احترام نگذاشت.
3.در برنامه هفت این هفته بهروز افخمی قرار بود با نقد جشنواره شروع کند اما چند دقیقه پشت سر هم گفت من پیرو شعبان جعفری هستم و دیگر شرافت ندارم. اصلا ناراحت نشدم.
4.آقای حاتمی کیا، ساختن فیلمی که حداقل ظاهرش بوی سفارشی بودن می دهد، بی احترامی به مخاطبان شماست. استاد پرستویی لیاقت بیش از چهار سیمرغ در جشنواره های فجر را دارند اما این سیمرغ فیلم هم ترحمی است. سینما کم سلحشور و افخمی ندارد. شما افخمی، سلحشور یا شعبان جعفری نیستید.تمنا میکنم شریف باشید.
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
سعید زادمهر، وحید مقدم، مسعود فرجی و راضیه عبدی این را پاسخ داده‌اند
کاش گزینه موافق نیستم هم اضافه میکردید!
به نظرم بادیگارد فیلم خوبی بود!
اگر چه نیم ساعت وسطش خودمم هم قبول دارم اضافه بود ولی این که از کل فیلم فثط ده دقیقه رو قبول داشته باشید! کم لطفیه محضه!
دوما اولین باره که میبینم کسی قسمت اکشن فیلم رو جدا از قسمت قوت فیلم میبینه!
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش کاملا قابل احترام بود. ریتم جذاب ابتدای اجرا تا انتها ادامه داشت. به دفعات همه خندیدند.همه چیز مثل نور ، طراحی صحنه و لباس کاملا بی ادعا برگذارشد. بازی ها عالی بود.اما از همه اینها مهمتر یک متن جدی بود. قاعدتا با یک نمایش شکسپیری با پیچیدگی شخصیت ها مواجه نیستیم اما نمادها کاملا هوشمندانه انتخاب شده. تقابل استبداد با ابزار خودش(مذهب) و غربزدگی با ابزار خودش. استفاده از مذهب برای ترساندن که ظاهرا دیگر افاقه نمی کند. فرهنگی که نماد زشت ثروت هم پناهی برای ان ندارد. تکلیف خودش هم با خودش معلوم نیست که ابزار مذهبی استبداد است یا ابزار شادی بخش مجلس دیگری؟ انگار قانع به یک جای خواب برای گذراندن شب طولانی روزگار خود است با توهم عشق وذوقی که دیگر وجود ندارد .
امشب نمایش را دیدم. در درجه اول بازی ها بسیار اثر گذار و بسیار پر انرژی بود،طوری که اجرا و تغییر بعضی حس ها واقعا تحسین برانگیز بود.داشتن انتظار طراحی نور و صحنه پردازی انهم در غالب سالن های اجرای تهران انتظار زیادی است که گویی خلاقیت در این زمینه را تحت تاثیر قرار داده. موسیقی می توانست با شک و اثر گذاری بیشتری در خدمت کار باشد. حتما لبخند هم جزیی از زندگی متهمان است اما طنز کار به نظر کاملا بی مورد بود. هدف کار ارایه گزارش بی طرف از سه پرونده است و واگذاری قضاوت و برداشت از حواشی به عهده تماشاگر طوری که نمی شود حدس زد دقیقا چه بعد ماجرا مد نظر نویسنده محترم است. به هر حال نویسنده این تئاتر خانوم بیان و مشاور کار حمیدرضا اذرنگ.یعنی متن جدی و منسجم است اما کاش اذرنگ می نوشت و خانوم بیان مشاور بود.
hossein mohammad این را پاسخ داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش قابل احترامی بود . بررسی گذشته افراد و شرایط در شکل گیری شخصیت افراد و نتیجه ان جامعه ای بی نظم و ناکارامد با افرادی اسیب پذیر،بی ثبات و قدرت طلب. نماد هایی مثل صندلی ، آب، لباس و... هم کمک زیادی به متن می کرد اما موضوع هم از لحاظ روانشناسی و هم جامعه شناسی تا حدود زیادی خام باقی ماند. نیاز به دیالوگ کمتر و بازی های پخته تری بود . مخصوصا بازی باور ناپذیر خانم کاتوزی . بازی ها در مورد اقای شکیبا و افشاری هم بیشتر در راستای جلب تماشاگر عام بود تا خود متن. نورپردازی و اهنگ کار هم میتوانست تاثیر بسیار بیشتری داشته باشد اما بسیار ساده برگزار شده بود.
به هر حال این اثر حتما ارزش پیشنهاد دادن برای تماشا را دارد .