«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با سلام و عرض خسته نباشید به گروه اجرایی (در درجه اول بخاطر خلاقیتشون). دکور و طراحی لباس و گریم و موزیک نمایش را که بسیار گفته اند و اصلا جای بحثی نداره. اینکه یه کار جدید اونم طنز و انقد خوش ریتم داره اجرا میره ثابت میکنه الکی نبوده که این همه مدت هی تمدید میشه. همچین کارهای متفاوت و جدیدی را آرزوست. تئاتر مستقل خیلی خوب داره فاصله میگیره از بقیه سالنا توی کیفیت نمایشاش. مجدد دم شما گرم
سلام.. در مجموع نمایش دلنشینی بود و طنازی جالبی داشت که میخورد به فضای اثر. دیالوگهای جالب و به یاد ماندنی داشت مخصوصا در اپیزود آخر. فقط انتقادم اینه که باید چند اپیزوده بودن کار از قبل قید بشه (اگه نشده باشه).
با سلام. کار متفاوت و جالبی بود. به نظرم یه مقدار متریالش کم بود و با یه کم شاخ و برگ و پربارتر کردنش خیلی بهتر میتونست از کار دربیاد. یعنی من مخاطب رو تا مرز فکر کردن عمیق راجع به نمایش برد ولی از اونجا به بعد رد نشد. بازی مهدی کوشکی اونقدری خوب بود که اون حس اولیه تو مخ بودن برای نحوه صحبت کردنش که اول نمایش بهت القا میکرد را به یه نقطه قوت تبدیل کرد.
یه کاره خوش ریتم و ساده و بدون باگ یه طراحی صحنه و لباس و شخصیت پردازی باورپذیر. و یه رضا بهبودی منحصر به فرد. انقدر اتمسفر خوب ایجاد شده بود که تو اون دو ساعت حس میکردی تو همون زمان و همون شهری نه تئاتر شهر. پارسا پیروزفر هم همچنان داره ثابت میکنه فقط دنبال کار تمیز و خوب کردنه.
سلام و درود. چیزی که برای خودم آزاردهندس اینه که سلیقه من یه مقدار با تعصب گره میخوره. ولی امیدوارم یه روز یه کار بد از مهدی کوشکی ببینم که خوشحال شم که نه، من تعصبرو گذاشتم کنار. تو این چهارتا کار پشت سر هم مهدی کوشکی (مستمر باد!) هر بار احساس کردم یه چیز جدیدو تجربه کردم احساس کردم رفتم سفر احساسی متفاوت با احساسای خوب بعد دیدن بقیه تئاترا. تو نمایش صدهزاربار بهت میگه بابا جان این تئاتره ولی بازم وقتی میبینی درو مثل وحشیا میبنده و بهنام شرفی گریه میکنه در حالی که دو دیقه پیش داشت میگفت بیا سمت گوها منو پیدا میکنی مو به تنت سیخ میشه. مفاهیمی که توسط سنسور های زیباشناسیم شناسایی نمیشن ازارم میدن. مهدی کوشکی ۴ امین باره اذیت میکنی مارو
دیگه بهتر از این چقد میشه کیفیت داشت؟! چقد تلنگر میزد این کار به زندگی شخصیمون. همه چی آروم و روون می رفت مینشست پشت ذهنمون. علاوه بر رضا بهبودی عزیز که همیشه مارو انقدر به وجد میاره بازی قابل قبول خانم اقبال نژاد هم شایسته تقدیر بود. تنها مشکل نمایش صداهای جسته گریخته ای بود که در طول زمان نمایش از اطراف سالن میومد. آقای سلیمانی از این به بعد اسم شما روی هر نمایشی باشه من بعنوان مخاطب اونجا حضور دارم.
شاید اگر از قبل در تبلیغات قید میشد که کار پرفورمنسه منِ تماشاگر تکلیف خودمو بهتر میدونستم. از طرفی به نظرم پست مدرن بودن، ابزورد بودن، سورئال بودن، فرم داشتن، دو سویه بودن و ... و ... همه ش به شرطی خوبه که ارائه و اجراش هم خوب باشه نه صرفا ایدش. یا به بیانی دیگه شاهد کنش باشیم اینو بگیریم که هر چیزی که میبینیم پشتش باید بریم فکر کنیم. به هرحال من لذت نبردم از این نمایش (پرفورمنس) البته مطمئنا اطلاع نداشتن از جزئیات کار هم بی تاثیر نبوده.
سلام. من با انتظار شیطونی و بد وارد شدم و یه مقدار تو ذوقم خورد که بازی ها در اون حد نبود. ولی این خیلی طبیعی و خوبه که از بازیگرای جوون استفاده کرده آقای کوشکی. و این نکته که با وجود ۲ ساعت و ۲۰ دیقه بودنش اصلا متوجه گذر زمان نشدم. بعضی جاها چه تو متن چه تو بازی کند پیش می رفت که میشد سریعترش کرد. بهتر میشد اگه یه مقدار تنوع در موضوع به خرج داد و غیرقابل پیش بینی ترش کرد. احساس میکنم بخش عمدش اون برخورد فیزیکیا باشه که باعث تهییج تماشاگرا شد در حالی که تو دوتا کار قبلی با وجود این که بود ولی انقد ملموس و المان اصلی نبود و حتی احساس میکنم شاید استفاده از این شگرد تکراری شده، شاید اشتباه میکنم. اول کار که آقای کوشکی اومدن صحبت کنن من واقعا یه لحظه ازشون ترسیدم با سابقه ای که تو بد و شیطونی نشون دادن
متاسفانه بنا بر عادت که بلیطها تا روز آخر تموم شده بود انتظار زیادی از کار داشتم و احساس میکنم اونطور که باید نشد لذت ببرم از نمایش.. از لحاظ فنی یه مقدار از اواسط صحبت های شادی و بهرام ریتم یکنواخت و حوصله سر بر شد ولی در کل به نسبت کار دانشجویی بودن و هزینه بلیت قابل قبول بود و تجربه خوبی..
من به همراه سه تا از دوستام اومده بودن که بهشون قول داده بودن یه نمایش خوب ببینن رو حساب تعریفای که از اجرای قبلی خیلی شنیده بودم و آهواره ای که اخیرا دیده بودم و خیلی لذت برده بودم.. و از اول نمایش با یه نگرانی ای دنبال المان های یک نمایش خوب میگشتم که به خودم اومدم دیدم و ۴۵ دیقه رو در حد ۱۵ دیقه احساس کردم.. و از این به بعد علاوه بر خودم احتمالا دوستام هم هر نمایش یا هر اثری از احسان گودرزی باشه انتخاب میکنن. درود
سلام. نمایش حرفه ای ای بود. تقریبا همه پارامترها در حد قابل قبول و استاندارد. طراحی صحنه و لباس خوب بود. فقط خلاقیت در نمایش وجود نداشت. میشد خیلی ایده اجرایی به کار گرفت که واقعا بشه اقتباسی. که متاسفانه فقط به همون عوض شدن جای بازیگرا بسنده شد. اگه مخاطب این کار سنین پایین باشن کار براشون غیرقابل فهم بود نسبتا و اگه برای بزرگسالان بود خیلی ساده بود. البته قبول دارم که نمایشنامه خیلی سادست و نمیشه زیاد زد بیرون ولی بازم بهتر از این میشد کار کرد. من برای کسایی که بیشتر بچه کوچیک دارن اینکارو توصیه میکنم و کسایی که خیلی قصه شازده کوچولو براشون نوستالژیکه.. در کل به مذاق تماشاچی تئاتر زیاد جذاب نمیاد.. بازی ها هم خانم جعفری بازی نسبتا خوبی داشتن.
بچه که بودم مامانم داشت یه قالیچه می بافت که از ته دل باور داشتم وقتی تموم شه باهاش پرواز میکنم (ولی فقط تو خونه). همه چی خیلی به هم ریخته و غیرقابل باور بود مثل همون بچگی. ولی نفهمیدم کی غرق شدم و باور کردم داستان چهارتا آدم مرده رو که اعتقاد داشتن «تئاتر آخرین فرصتیه که میتونیم زندگی کنیم».
سلام. خنده. اینکه یه کار ببینی که هر نوع خنده ای بهت بده میشه رئال. میشه زندگی. میشه تئاتر. هم از صمیم قلب خندیدم، هم از طنز تلخ خندیدم، هم بخاطر مضحک بودن وشوخی های کلامی، هم از رضایت شریک شدن تو مشاهده اون تجربه. در آخر نظرم کامل نمیشود اگر نگویم و این رضا بهبودیه لعنتی!!
سلام. من یک روز کانده به پایان این مارو دیدم و در حالی که روز آخر حتی خارج از ظرفیت هم تموم شده بود بلیتاش توصیه ای که به دوستای تئاتربینم داشتم این بود که برین اونجا هرچور شده برین تو. مولوی جای همچین کارائیه. اگه میخوایم ذائقه مردم ما خوب بشه و نرن جُنگ و مبتذل ببینن صرفا همچین کارایی باید بکنیم. اگه هم یخوایم از تئاتر دانشجویی و غیرچهره هم حمایت کنیم باید همچین کارایی بفرستیم رو صحنه.بازی با مکان و زمان و حرکات فرم کاملا نشون میداد چقدر برای این کار تمرین شده (بصورت فیزیکی) و دراماتورژی و کارگردانی و عوض شدن جای کاراکترها نشون دهنده این بود چقدر ایده پردازی شده و فکر قوی ای پشت این کار بوده (شاید بصورت روانی!!). من این اجرا تموم شده که دارم مینویسم. ولی خواهش من اینه بیاین اینجا نظر واقعی خودمونو بنویسیم. حق الناس اگه دین هم کسی نداشته باشه برای آزاده ها هم صدق میکنه. به امید اتفاق های بهتر
سلام. با کمال احترامی که برای خانم تیرانداز قائلم، به هیچ وجه نمیشد اسمشو گذاشت تئاتر شاید بتونیم بهش بگیم جُنگ. دیالوگها و نمایشنامه به شدت کلیشه ای و غیرقابل باور بود(منو یاد سریال پدر انداخت که انقدر مخاطب داره ولی داره یه چیز غیرواقعی رو روایت میکنه و بینندش که اون شرایط تجربه نکرده و زیاد اطلاعات اجتماعی بالایی نداره تو این حوزه احتمال میده که این طوری باشه و از این یادگیری بطور ناخوداگاه خوشحال میشه). بازیها بغیر از چند نفر (مارال و بهزاد رو یادمه) ضعیف تر از سطحی بود که دو دوره مقدماتی و حرفه ای رو گذرانده باشن (ایده تا اجرای خانم تیرانداز، تا جایی که من میدونم). انتخاب بازیگر حتی برای همین تیپ ها هم اصلا درست نبود به نظر من. شاید بعد از دیدن این نمایش نظرم عوض شه که کاش دیگه هیچ دوره ایده تا اجرایی (شامل هزینه) برگزار نشه تا شاهد همچین اتفاقایی نباشیم که به زعم من آسیب جدی وارد میکنه به هنرمون و هنردوستان و سطح هنر نمایشی. به امید اتفاق های بهتر
با کمال احترام میتونم از شما بپرسم که کجای این نمایش و این داستان به نظر شما غیرواقعی است و تو دنیای واقعی همچین اتفاقی نمیوفتد؟؟! این داستان که دیگه واضح ترین داستانی بود که میشه گفت از قدیم تا کنون در همه جوامع اتفاق افتاده...شما یک حرفی بزنید که از گفتنش مطمئن باشید...شاید شما تا کنون به چنین کسانی برنخوردید یا چیزی درباره شان نشنیده اید، ولی اینکه بدون سند و همینجوری قضاوت میکنید و میگویید که غیر واقعیه واقعا جای تاسف دارد...لطفا حتی اگر نظر شخصی خودتون رو اینجا مینویسید با دلیل معقول بگید نه اینکه یک مثالی بزنید که حتی اون مثال شما هم اصلا درست نیست و سریال پدر اگر در واقعیت زیاد اتفاق نیوفتاده باشه حداقل در یک خانواده همچین چیزی بوده...در کل منظور من اینه که بدون دلیل انتقاد های الکی نکنید...
سلام. بله با کمال میل پاسختونو میدم. خدمتتون عارضم که اگر از دید تجربه زندگی شخصی بخواین بدونین من ۵ سال دانشجوی شهرستانم و خونه دانشجویی دارم که اتفاقا از همین بابت کاملا احساس کردم همه بازیگران تیپ دارن بازی میکنن و غلو کردن و مسائل منسوخ شده منتسب به این قشر از دانشجوها مطرح بود. مسئله بعدی از نگاه یک تماشاگر حرفه ای تئاتره. شما تو سالنی بودین که چون پرسوناژ کار بالاست اکثرا مهمانان بازیگران کار هستن و طبیعیه که از این تعداد عده خیلی کمی تماشاگر پر و پا قرص تئاتر باشن. و اصلا نمیشه به دلیل خنده های این تماشاگران (صرفا بحث فنی دارم میکنم بدون هیچ توهینی) نمایش را نمایش جذاب و خوبی توصیف کرد. شاد و موفق باشین
عرض سلام و ارادت. جناب آقای صادقی نیا، اولا باید از شما تشکر کنم که زحمت کشیدین و تشریف آوردین و نمایش ما رو دیدید. همچنین ممنون که نقد خودتون رو در تیوال وارد کردین. من فقط می خواستم خدمتتون چندتا نکته را عرض کنم. اولا در ارتباط با نوع بازی بازیگران و غلو شده یا نشده بودنش و تیپ بودن یا نبودنش، هست. شما به عنوان یک تماشاگر حرفه ای تئاتر می دونین که این موضوع تا حد زیادی به سلیقه افراد هم بر می گرده. در واقع ما نقدهای مثبت زیادی رو هم در این مورد دریافت کردیم. البته نظر شما رو به دیده منت می پذیریم و برای ما قابل احترامه. موضوع بعدی اینه که شما فرمودین خونه دانشجویی داشتین و چنین چیزهایی رو شاهد نبودین تا الان. به نظر شما ممکن نیست این موضوع در خونه دانشجویی افراد دیگری اتفاق افتاده باشه؟ بدون اغراق شاید تا الان شخصا از نزدیک به ۱۰ ۱۵ نفز مستقیما شنیدم که در خونه دانشجوییشون این اتفاقات و حتی بدتر از اون رو تجربه کردن. در واقع قرار نبوده و نیست که هر چیزی رو که شما روی صحنه می بینید حتما خودتون هم در واقعیت زندگیتون لمس کرده باشید. موضوع آخر هم این در ارتباط با مهمانان ما در نمایش هست ( فارغ از اینکه اون افراد خودشون بالاخره مخاطب هستن و حتی می تونن تماشاچی حرفه ای تئاتر باشن ). شبی که شما تشریف آورده بودید تقریبا سالن پر بود. بسیاری از همکاران من اصلا مهمانی نداشتند. حتی اگر هر کدوم ۲ مهمان هم داشته باشند در کل ۳۰ نفر مهمان ما بودند. ... دیدن ادامه ›› ( که اون شب تعداد مهمان ها این تعداد هم نبود) در مجموع ۹۰ تماشاچی دیگر هم باقی می مانند که شاید خیلی منصفانه نباشه ما خنده های اونها رو صرفا بگداریم رو حساب اشناییت با بازیگران.
با این حال باز هم از شما و وقتی که گذاشتید متشکرم و ارزوی موفقیت دارم براتون.
ارادتمند
سلام کوشا جان. مرسی از ادبیاتت و تحمل نقد بالات. من به اون قسمتی از حرفات که گفتی به سلیقه افراد برمیگرده تا جایی قبول میکنم شاید چون اون اتفاقات سلیقه من نبوده تاثیر منفی رو ذهن من گذاشته با ذکر این نکته که من مشکل اجرایی شو بیشتر مدنظرم بود که در حد کلیشه مونده و مال بازیگر نشده اون دیالوگا. موضوع بعدی تماشاگراس که من نظرم کلی بود راجع به این قضیه بیشتر شاید درست بیانش نکردم، که معمولا تو این نمایش ها میبینم و با این نکته که شما سی شب اجرا رفتین و مهموناتون تموم میشدن حرف شمارو تایید میکنه. موضوع بعدی قضیه تجربه خونه داشتن رو صرفا در جواب اون دوست عزیزمون که گفتن شما تجربه نکردینش گفتم و همچین نظریه ای اصلا نمیتونه پایه معتبری داشته باشه. بازهم ممنون ازتون. به امید اتفاق های خوب برای گروهتون
سلام خدمت شما اقای صادقی نیا. بنده نیز سال ها دانشجو بودم و این تجارب را در خانه دانشجویی خودم تجربه نکردم. اما به تعداد زیاد در خانه های دیگه مشاهده کردم. امروز که سال ها از اون دوران میگذره، دوستان دانشجو زیادی دارم که به عین شاهدم بعضا از این هم بدتره شرایطشون. لذا به شما اطمینان خاطر میدم که مسائل عنوان شده متاسفانه به هیچ وجه خارج از واقعیت نیست
سلام اشکان عزیز. من عرض کردم که بحث من واقع گرایی و کلیشه ای بودن ماجراس. بر فرض اگر همه این مسائل با این شدت اغراق آمیز هم وجود داشته باشد (نه از نظر اینکه اتفاق می افتد از نظر اینکه چطور اتفاق می افتد). اجرا به شدت ضعیف بود طوری که اصلا و ابدا هیچ خاطره ای رو به ذهن متبادر نمیکرد و هیچ خنده ای رو به دلیل عدم واقع گرایی به لب نمی نشوند.
روزی که من برای دیدن اجرا رفتم.. از شماری از سالمندان هم دعوت شده بود که تماشا کنن نمایشو و این خیلی حرکت پسندیده و زیبائیه که انجام دادین. دمتون گرم که دلشونو شاد کردین
سلام. توصیه میکنم اگه میخواین هم از یه سری جوون که رو پای خودشون دارن کمک میکنن که تئاتر ما سرحال باشه حمایت کنین هم اینکه یه کار خوب و جذاب و خوش ریتم ببینین این روزا اجرای چشم اندازی از پل را تو سالن شهرزاد به هیچ وجه از دست ندین.. عزتتان زیاد
من مدت ها انتظار اینو میکشیدم که باز اجرا بره و بقول گفتنی تو دلم مونده بود که نتونستم برم.. حالا شاید به دلیل تعریفای زیاد یا شایدم دلایل دیگه از اجرا راضی نبودم در حالی که دوست نداشتم راضی نباشم. به نظرم بیشتر از اینکه به بازی ها و روان بودن نمایش پرداخته بشه به مونولوگ گفتن های غیر ضروری که چیزی نبود تکمیلش کنه و نمایشو جذاب کنه. به شخصه این نمایش را فقط برای دوست داران سجاد افشاریان عزیز پیشنهاد میکنم
من قبلا کار شلتر را از بعضی از بچه های همین گروه دیده بودم و همیشه شاید یکی از بهترین نمایش هایی بود که تو ذهنم بود ولی این اجرا بازیو عوض کرد قشنگ!! بعد اجرا عین کتلت بودن ملت.. رسمونو کشیدن واقعا!! حتی خود بازیگرا بعد حدود یه ماه اجرا رفتن موقع رورانس اونقدی منقلب بودن که مطمئنم اگه میخواستن حرف بزنن گریه میکردن. دمتون گرم. ما دلمون به شما کاردرستا خوشه. کاردرست بمونید✋️✋️