«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
اجرایی که قراره تماشا کنیم مربوط به کدوم اجرا و کدوم سالن هستش؟
این تیوال هم خیلی جای عجیبی شده،میای صفحه مربوط به یه نمایشی رو باز میکنی میبینی یه هفته از اجرا گذشته و همه پنج از پنج دادن به نمایش.کامنت ها همه در ستایش نمایش مورد نظر.همه با یه هیجان غالب معتقدند که نمایش تصویر دقیق و موشکافانه ای از روایت خودش داره ارائه میده،بازی ها همه عالی،کارگردانی درخشان،طراحی صحنه و نور پردازی حیرت انگیز.با خودت میگی پس حتمن نباید این نمایش رو ببینم.صفحه رو میبندی و میری سراغ یه نمایش دیگه و همچنان تکرار همین قصه.
تا به حال اجرایی رو ندیده بودم به میزان تقریبن برابری یک،دو،سه ،چهار و پنج ستاره گرفته باشه.به معنای واقعی پلورالیزم در دیدگاه. البته نکته ی جالبش برای من مخاطبی که کار رو ندیدم اینه که بعد دیدن این نمایش جزو کدوم یک از این 5 دسته قرار میگیرم.
در هر حال موفق و پایدار باشید.
آقای برهمنی ببین چه کردی که نمایش هات رو سه بار سه بار میریم میبینیم.دیشبم برای سومین بار این نمایش رو دیدم و به غایت لذت بردم.طبعن منتظر اجرای دوباره زندگی در تئاتر هم هستیم.
اجرای متوسطی بود و طبعن بعد از اجرا متوجه شدم دلیل امتیازهای بالا برای این اجرا رو.امان از سانتیمانتالیسم.
والا این امتیازهای 5 از 5 و تعریف و تمجید اکانت هایی که چند روز بیشتر از ایجادشون نمیگذره بیشتر ضد تبلیغه.
دیشب بعد از اینکه با 20 دقیقه تاخیر اجازه ورود به سالن داده شد من و دوستم رفتیم سر جای خودمون تو ردیف سوم نشستیم که یکباره مسئول سالن اومد سمت ما و ازمون خواست که اگه امکانش هست بریم ردیف بالاتر که خالی بود بشینیم تا مهمان های ویژه شون بیان جای ما بشینن.من و دوستم یه نگاهی به هم کردیم و رفتیم تو صندلی های خالی ردیف چهارم نشستیم (طبعن با این تصور که بلیطی فروخته نشده برای این ردیف که اگه اینطور بود حتمن درخواست اون مسئول رو رد میکردیم)دقایقی نگذشته بود که دوستانی که برای ردیف چهارم بلیط تهیه کرده بودن اومدن و دلیل پر بودن جاشون رو جویا شدن.خلاصه موقعیت ابزوردی بود.یه تعدادی آدم با بلیط های از قبل تهیه شده به دنبال نشستن روی صندلی های خودشون و مسئولان سالن که درمونده برای پاسخ .دوستان در نهایت نشستن رو پله ها و ما هم روی صندلی های تصرف شده ی اونها.
نمایش شروع شد و من در طول مدت نمایش به دوستانی که روی پله ها نشسته بودن و جاشون رو که ما تصرف کرده بودیم فکر میکردم و نمایش داشت همزمان از رنج ملت و جفایی که در حقشون شده میگفت.
صرفن یه ایده ی خوب بدون هیچ پرداخت و ظرافتی.بیشتر شبیه به تله فیلم های تلویزیونی روی صحنه تئاتر.
چقدر ذوق زدگی دیدم در مورد این تئاتر.یه نمایش معمولی با بازی های متوسط و خنده های کلافه کننده یه مهمانی تو ردیف اول.
چرا یکی از بازیگرای نمایش نبود تو اجرای دیشب؟
من هی میام نگاه میکنم به قیمت بالای این اجرای یک ساعته و دلم میسوزه که بیشتر شبها با کلی صندلی خالی اجرا میره.حیفه نمایش های دیدنی مثل این اجرا.
به جد کمتر از حد انتظار.یه اجرای بد تو یه سالن بد با یه پایان بندی بسیار ضعیف .همراه با شوخی ها و واژه های سخیف برای خنده گرفتن از تماشاگر
یه تئاتر خوب و طبعن یه حال خوب...
روز دوم اجرای یه نمایش ضعیف در یه سالن بد میتونه کافی باشه برای اینکه راضی از سالن بیرون نیای.
تو اجرای دیشب صدای میکروفون رقصنده ی زن از یه جایی به بعد قطع میشه و یا صدای سر صحنه ادامه پیدا میکنه .میخواستم بدونم این تو پیش فرض نمایش کنجانده شده یا مشکل تکنیکی بوده؟
به مراتب انتظار دیدن نمایشی پرمایه تر و اجرایی بهتر رو داشتم،اما با متنی ضعیف و البته اجرایی بسیار سطحی روبرو شدم.
من روز دوم اجرا،نمایش رو دیدم،اگه اطلاع نداشتم تصور میکردم حداقل یه ماهی از اجرای نمایش گذشته (با توجه به مجموعه ی کار و اجرای بازیگران).
همین که حالمون خوبه بعد از اجرا ،بسیار ارزشمنده.