در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حامد | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:51:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کسی تو اکران نتونست ببینه میتونه آنلاینش اینجا بخره و توی هاشور ببینه
مستند خوبی بود
اسمش چون جالب بود سرچ کردم، گفتم شاید نتیجه ویکی‌پدیا به کار بقیه هم بیاد

کوریولانوس (به انگلیسی: Coriolanus) تراژدی‌ای کمتر شناخته از ویلیام شکسپیر است که زمانی میان سال‌های ۱۶۰۵ تا ۱۶۰۸ میلادی نوشته شده‌است. این نمایشنامه یکی از دو تراژدیِ واپسینِ شکسپیر (دیگری آنتونیوس و کلئوپاترا) است و داستانی دارد بر اساس سرگذشت سردار افسانه‌ای رومی گایوس مارسیوس کوریولانوس در قرن پنجم پیش از میلاد که پس از کامیابی در نبرد و سیاست، خواهان رهبری سیاسی است، ولی به خاطر ناسازگاری اهالی رم با دشمن هم‌پیمان می‌شود تا از مردم رم انتقام بگیرد. کوریولانوس سرانجام به واسطهٔ مادر و همسرش از این کار پشیمان می‌شود و آرام می‌گیرد و رم آسایشش را وامدار زنان می‌شود. و از این آسودگی کوریولانوس را بهره مرگ می‌شود.
"تراژدی‌ای کمتر شناخته از ویلیام شکسپیر است"
همین یه جمله که منو یاد نمایش " خون به پا میشود "، انداخت،باعث میشه نسبت به دیدنش گارد بگیرم..شما ببین یه نمایش بد با آدم چه میکنه..!!
۱۷ تیر ۱۳۹۸
حسین رحمانی (hossein.rahmani)
ما منتظرتون هستیم حتماً نمایش متفاوتی را خواهید دید.

۱۸ تیر ۱۳۹۸
جالب بود، ممنون
۲۰ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با دیدن عکس کاور این نمایش یاد رمان دوست داشتنی و بی نظیر «آتش بدون دود» نادر ابراهیمی افتادم
بهروز بقایی عزیز
یه افتضاح به معنی واقعی
صدرحمت به تیغ و ترمه
من نمیدونم لیلاحاتمی چطور راضی میشه بااین فیلمنامه ها کار کنه ... دوران عاشقی هم خیلی بد بود
۲۱ بهمن ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلمی ضعیف در همه جنبه ها، بازیگری، فیلم نامه، کارگردانی
امتیاز ۰.۵ از ۵
طراحی صحنه و جلوه های بصری خوب
من نفهیمیدم چرا داستان این فیلم باید در دهه ۴۰ - ۵۰ رخ بدهد، این قدیمی بودن فقط فضا رو برای ایجاد یکسری صحنه هایی با قاب خوب فراهم کرده بود و کارکرد دیگری نداشت.
بیشتر به فرم پرداخته بود و از متن غافل شده بود و فرم ش هم چون چیز خاصی برای من نداشت، در نتیجه نپسندیدم.

۲ از ۵
دقیقا موافقم با پرداختن بیش از حد به فرم فیلم از داستان جا مانده بود .
۱۲ بهمن ۱۳۹۷
ده 40 یا 50
من که اصلا همچین برداشتی نداشتم
کلا هیچ برداشتی نداشتم از فیلم
میشه یکی به من بگه اصلا فیلم چی میخواد بگه؟ شاید منم از جهالت دربیام .
آقای جیرانی ، فیلم قرمز رو واقعا شما ساختید؟
۱۵ بهمن ۱۳۹۷
فیلمنامه خوب،موسیقی متن عالی،فرم عالی،فقط چرا بهرام رادان اینقدر مصنوعی بازی کرد.مهران عالی
۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه کاور و پوستر با نمکی داره، مخصوصا اون سنجابه :)
الهه مبینی این را خواند
Marillion و آقای سوبژه (محمد لهاک) این را دوست دارند
درود .. موشه هم خوبه :))
۱۲ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طناب هیچکاک رو که خیلی دوست داشتم
چه عالی، دو فرد دوست داشتنی
کورش سلیمانی و رضا بهبودی
به امید یه اجرای خوب
واقعا از این همه استعداد در یک فرد لذت بردم، عالی بود
این فیلم دیدنی ست
رضا غیوری و میترا این را خواندند
نیلوفر ثانی، محمد لهاک و نگار حسینی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه خوب، این دفعه دیگه میرم میبینمش :)
جالب شد برام
دو مدل نظر هست و خیلی متضاد هم
از اون جالب تر در هردو گروه، دوستانی هستن که خیلی اهل تئاتر دیدنن
نظر آقای فدایی برام خیلی جالب بود (چون سبک کارهایی که دوست داره شبیه هست به من) و کنجکاو شدم برم ببینم

سید جان همون قضیهٔ عصیانگری «شیطونی» رو در نظر بگیر؛ البته این تئاتر رو من پارسال و خیلی پیشتر از «شیطونی» دیدم. «شیطونی» یه سر و گردن بالاتر از «تئاتر بد» هست.
۰۷ شهریور ۱۳۹۷
نرو اقا این حرفا دروغ محضه
۰۷ شهریور ۱۳۹۷
@ افشین شادفر :))
۰۷ شهریور ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه پوستر و کاور تمیزی
اسم کارم چقدر شبیه تیوال هست :)
مهدی علی‌نژاد (mehdialinezhad)
دقیقا اسم نمایش شبیه تیوال هست
۰۴ مرداد ۱۳۹۷
@زهره مقدم
بهتره تو اجرا متوجه معنیش بشید
۱۸ مرداد ۱۳۹۷
تیولا نوعی عروس دریایی هست که به خودی خود هیچ گاه نمی میره...
۲۰ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی وقته شهرام حقیقت‌دوست رو در تاتر ندیدم.
یه زمانی خیلی فعال بود در تآتر،
ایشاله نمایش خوبی باشه بریم ببینیم.
تو این کار عالی بودن
۰۲ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از هم بازی شدن رضا بهبودى، پارسا پیروزفر یک خاطره عالی دارم (سنگ ها در جیب‌هایش)
این نمایش هم به نظر کار دیدنی خواهد شد ...
سنگ ها در جیب هایش کار جالب و قشنگی بود
۱۶ تیر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش رو تو اجرای قبلی دیدم
یه متن خوب و بازی عالی رضا بهبودی
حتما پیشنهاد میکنم ببنید.
فضاش هم کمدی اجتماعی انتقادی هست
خیلی جالبه، کلا تو هر دسته، دو سه تا فیلم اصلی و مهم بوده
دقیقا اون فیلم ها رو برداشتن از گروه های نمایش حذف کردن
از سانس ما هم «شعله ور» حمید نعمت الله و «اتاق تاریک» حجازی رو حذف کردن
واقعا که

ولی امپراطور جهنم و بانو قدس ایران گذاشتن و باید ببینم
وای حامد از گروه ما هم بمب و مصادره رو حذف کردن!

باورم نمیشه هنوز
۰۴ بهمن ۱۳۹۶
هم شکلک کم داره
هم یه قلب کنار هر کامنت که دیگه نخواد جواب کامنتو بدی و با یه لایک کامنت سر و ته قضیه رو بهم بیاری :)))
هم منشن تا قرموقاطی نشه مخاطبین کامنت
هم ...
سید بزرگوار ببخش ،کامنت بی ربط شد :))
۰۴ بهمن ۱۳۹۶
فک کن تیوال اموجی اختصاصی درست کنه! یه موجود آبی گوگولی کوچولو در حالت های خوشحال، ناراحت بهت زده و ... :))))))
۱۱ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خواندن نظرات دوستان در اجرای قبلی خیلی مفید بود: https://www.tiwall.com/theater/pipnist

این دو تا نوشته برای من جالب و مفید بود.

دکترمحمدرضاسرگلزایی، روانپزشک

اگر بخواهم با عینک روان‌شناسی تئاتر «این یک پیپ نیست» را توضیح بدهم، هیچ عینکی بهتر از عینک ژاک لاکان روان‌پزشک و روان‌کاو فرانسوی نیست. ژاک لاکان راجع به سه ساحت «واقعیت»، «خیال» و «نمادین» صحبت می‌کند. هنگامی که من صدای کسی را در تلفن می‌شنوم و کورتکس شنوایی اولیه مغز من این پیام صوتی را ادراک (percept) می‌کند، من در ساحت واقعیت قرار دارم. ولی در کسری از ثانیه مغز من از صدای گوینده به تصویری از چهره او می‌رسد، یعنی بدون اینکه او ... دیدن ادامه ›› را ببینم، تصویر چهره او را «متصور» می‌شوم و اینجاست که از ساحت واقعیت (Real) به ساحت «خیال» (imagination) ورود می‌کنم. اگر قرار بود ذهن ما فقط از همین دو ساحت تشکیل شود، ما هرگز راجع‌ به هیچ‌چیز به «اجماع» (common sense) نمی‌رسیدیم و زندگی بین فردی ما شبیه به رابطه عجیب‌وغریب جیم و جان می‌شد. اگر جهان این‌گونه ‌بود، ذهن ما همان حالی را پیدا می‌کرد که تماشاگر در نیمه دوم تئاتر «این یک پیپ نیست» پیدا می‌کند؛ کلافه، خسته و ناامید!
پس این همه «اجماع» و توافق بین‌الاذهانی از کجا نشئت می‌گیرد؟ از «زبان» که همان ساحت نمادین است. کارگردان برای اینکه نقش زبان را در ادراک واقعیت به نمایش بگذارد، از ایده خلاقی بهره برده است، ما هم‌زمان نمایش را به دو زبان می‌شنویم. کارگردان سعی دارد تماشاگر را به این آگاهی برساند که به جای تکیه بر آنچه می‌بیند و حتی به جای شنیدن آنچه به گوش او می‌رسد، بر «سیستم زبانی» یا «ساحت نمادین» متکی است.

سکوت : 4 دقیقه و 33 ثانیه

در حدود سال 1948 جان میلتون کیج (John Milton Cage) از اتاق جاذب صوت در دانشگاه هاروارد بازدید می‌کند. اتاق جاذب صوت به‌گونه‌ای طراحی شده بود که دیوارها، سقف، کف تمامی صداهای تولید شده در اتاق را به سرعت جذب می‌کردند و مانع انعکاس و انتقال صدا می‌شدند. در ضمن آنها عایق صدا نیز بودند.
جان کیج انتظار داشت که سکوت محض را در این اتاق تجربه کند اما او دو صدا می‌شنید یکی بلند و دیگری آرام. وقتی این موضوع را از متخصص مربوطه جویا می‌شود متوجه می‌گردد که صدای بلند صدای کارکردن سیستم عصبی و صدای کوتاه صدای گردش خون در بدن می‌باشد.
جان کیج به جایی رفته بود که انتظار شنیدن هیچ صدایی را نداشت اما در آنجا نیز صدا قابل تشخیص بود! حقیقت امر آنچه که او درک کرد، امکان ناپذیری سکوت، او را به سمت ساخت معروفترین قطعه‌اش سوق داد؛ قطعه 4’:33”.
کیج مکررا ادعا کرد که او قطعه 4’:33” را در واحدهای ریتمیکی از سکوت ساخته است که جمع مدت زمان این واحدهای ریتمیک با 4’:33” برابر شد!
گروهی اعتقاد دارند که عنوان این قطعه به صفر مطلق بر می‌گردد. در مقیاس سلسیوس 273- درجه، صفر مطلق می‌باشد و این قطعه 273 ثانیه سکوت می‌باشد.

روایت دیگری است که این قطعه تحت تاثیر هنرهای تجسمی خلق گردید.

رابرت راشنبرگ (Robert Rauschenberg) دوست و هم‌دانشگاهی کیج، یک سری کار با نام نقاشی‌هلی سفید خلق می‌کند. بومهای سفید آویزانی که سایه‌های بازدیدکنندگان بر روی آنها می‌افتاد این نقاشی‌های سفید الهام بخش کیج در رسیدن به ایده‌ای مشابه در استفاده از سکوت به عنوان قطعه‌ای با بومهای خالی شنیداری جهت بازتاب صداهای موجود و جاری در هر پرفورمنس.
ناگفته نماند که قبل از کیج هم قطعه‌هایی از سکوت ساخته شده بود اما نه به این شکل.
مهمترین پرفورمنسی که برای این قطعه اجرا شد توسط دیوید تودر (David Tudor) در 29 آگوست 1952به عنوان قسمتی از رسیتال پیانو صورت گرفت. این قطعه در سه قسمت اجرا شد؛ قسمت اول 0’:30” و قسمت دوم 2’:23” و قسمت سوم 1’:40”. تماشاچیان مشاهده کردند که او پشت پیانو نشست (نشان شروع قسمت اول قطعه) و در نهایت پوشش کیبورد پیانو بسته شد. (نشان پایان قسمت اول قطعه) این پروسه برای قسمت دوم و سوم نیز اجرا شد. این قطعه به پایان رسید بدون اینکه حتی نت نواخته شود. در حقیقت تودر (یا هر کس دیگری) هیچ صدای عمدی به عنوان قسمتی از این قطعه تولید نکرد اما صداهایی در ان شنیده می‌شد که مانع سکوت می‌شد؛ صداهای ناگهانی و اتفاقی، صداهای غیر ارادی و غیرعمدی، صداهای محیط (زمانیکه در خارج از سالن کنسرت اجرا شد) که کاملا غیر موسیقیایی بودند و در هر پرفورمنس متفاوت با پرفورمنس قبلی.
هیچ چیزی به عنوان سکوت وجود ندارد، همیشه چیزهایی اتفاق می‌افتد که صدا تولید می‌کند.