افرا قصه قربانی کردن افراد جامعه با امیال ماست.امیالی که گاه با غرور و حسادت (خانم شازده) و گاه با عشق کورکورانه (دوپرخه ساز) باعث به انزوا رفتن و گاه نابود شدن افراد معصوم جامعه می شود...جامعه ای که استاد بیضایی به وضوح در تاریک ترین زمان خود آن را می پندارد که حتی در رویاها هم نمی توان به این نتیجه برسد که آیا میشود انتهای قصه را خوش به پایان برد؟آیا میشود هنوز به این جامعه امیدوار بود؟
خود استاد در متن جواب را اینگونه داده است:
" شاید باید اتفاقی در خود محله بیافته ، چه میدونم ، شایدم خرده خرده داره می افته ، ولی هنوز اون قدر به چشم نمی آد و زمان می خواد ، زمان طولانی ! ..... "
افرا در چنین جامعه ای سعی در انسان بودن دارد . جامعه ای تلخ که جز با رویاها شیرین نمی شود . اما جامعه ای چنین درنده و حریص و بیرحم ، ساده دلی های افرا را بر نمی تابد . بویژه آنکه افرا به سنت های مندرس قجری نیز نه گفته است و تاوان این نه گفتن آبرویی است که از کف می دهد و بقول مادرش افسر خانوم : " . . . زندگی ارزون نیست ، آبروی ماست که ارزونه ! "
در این بین سهیل ساعی به زیبایی هر چه تمام تر با استفاده از نور پردازی و طراحی درست صحنه توانسته است گزنده بودن منولوگ ها را برای تماشاگر قابل هضم تر کند،و زمان حال و گذشته را برای تماشاگر مرز بندی کند.
هوشمندی ساعی را میشود در انتخاب بازیگران و چگونگی نحوه بیان بازیگران و هماهنگی بی
... دیدن ادامه ››
نظیر آن ها بیشتر یافت
بازی تاثیر گذار نسرین درخشانزاده در نقش "افرا" در تقابل با "پانتهآ مرزبانیان" در نقش خانم شازده از زیبایی های دو چندان نمایش به حساب می آید.
در مجموع بیضایی کار کردن کار هرکس نیست و سهیل ساعی با تمام دقت و ظرافت از این سخت جان سالم به در برده است
به راستی:
مگر می شود باشکوه تر از این "عشق" و رویایش را به تصویر کشید؟
خسته نباشید به این گروه دوست داشتنی